در را پشت سرش می بندد، کارهایی که نباید انجام دهد را در ذهنش مرور می کند: سر و صدا نکند، حرف نزند، سعی نکند هدویگ را از قفسش خارج کند؛ به نطر کار ساده ای ست. وقتی بر میگردد ناگهان یک جن خانگی را می بیند که کنار تختش ایستاده.
_ هی تو دیگه کی هستی؟
_ دابی قربان، دابی یه جن خونگیه.
هری ابروهایش را بالا می اندازد!
_ اینجا چیکار میکنی؟
_ دابی دلش کیک توت فرنگی می خواد قربان.
_ خب به من چه ربطی داره؟
_ اسمشو نبر کیک توت فرنگی دابی رو خورده قربان، دابی دلش کیک توت فرنگی می خواد قربان.
_ انقدر به من نگو قربان. در ضمن من کیک توت فرنگی ندارم.
_ باشه هری پاتر. ولی دابی توی آشپزخونه کیک توت فرنگی دیده.
_ اون برای من نیست، من نمی تونم برات کیک بیارم. عمو ورنون در اتاقو قفل کرده.
_ ولی دابی می تونه بازش کنه، به شرط این که هری پاتر بهش کیک توت فرنگی بده.
دابی دستهایش را در هم قلاب می کند و سرش را به زیر می اندازد.
_ چطوری می خوای درو باز کنی؟
_ با جادو هری، دابی بلده جادو کنه. همه ی جن های خونگی می تونن.
_ نه دابی، اگه اینجا جادو کنی منو از هاگوارتز اخراج می کنن. من اون جا رو دوست دارم...
هری سرش را پایین می اندازد و به آرامی می گوید:
_ در واقع اون جا تنها جاییه که دارم.
_ دابی هری رو ناراحت کرده؟ نه نه, دابی بد, دابی احمق.
دابی سرش را به میز کنار تخت هری می کوبد و به خودش فحش می دهد. اما هری نگران است و با نگرانی می گوید:
_ نه دابی، نکن، نه تو منو ناراحت نکردی، خواهش می کنم این کارو نکن.
دابی در حالی که سرش را از توی میز شکسته در می آورد می گوید:
_ راست می گی؟ دابی کسی رو ناراحت نکرده؟ (هورا می کشد) دابی کسی رو ناراحت نکرده!
_ هی آروم باش( دستش را جلوی دهانش میگیرد) انقدر سر و صدا نکن.
_ هری، دابی دلش کیک توت فرنگی می خواد. میشه کیک توت فرنگی بیاری؟
_ نه دابی نمی تونم.
_ پس دابی خودش میره و کیک توت فرنگی برمیداره.
_ اوه نه دابی نه!
اما دیگر دیر شده است. دابی در را باز میکند و کیک را به اتاق بالا میاورد و در یک چشم برهم زدن آن را می خورد. از پایین صدای داد خواهر عمو ورنون می آید:
_ کیک کجا رفت؟
عمو ورنون سعی می کند خواهرش را آرام کند. هری در اتاق بالا نگران است و دابی معلوم نیست کجا رفته. امشب حتما تنبیه خواهد شد.
هری و دابی در اتاق هری شماره11----------
پاسخ: نوشته تون تقریبا قابل قبول بود. اگرچه میشد خلاقانه تر هم نوشت و سوژه های مختلفی از عکس ساخت. باید جوری نوشت که خواننده پست جذب بشه. هدف بازنویسی داستان هری پاتر نیست یا حتی دوباره نوشتن اون ولی با تغییرات کوچک. هدف اینه که ببینیم چقدر می تونید به کل داستان اصلی پشت عکس رو دستخوش تغییر کنید و بازی کنید باهاش. توصیف ها و فضاسازی هاتون اگرچه یه سری حداقل ها رو دارن ولی میتونن پخته تر باشن و در عین اختصار، طیف گسترده ای از ابعاد فیزیکی و روحی مربوط به شخصیت ها و همینطور محیط رو در بگیرن. تصور میکنم بعد از ورود به ایفای نقش خیلی از اینها تدریجا پیشرفت کنن. یه مقدار روی ظاهر پست تون هم باید کار کنید. در هم نوشتن و رعایت نکردن فواصل بین دیالوگ ها و توصیفات مقداری به هم ریخته قالب کلی نوشته تون رو. به هر جهت، همونطور که گفتم، قابل قبول بود. تایید شد!مرحله بعد:
گروهبندی