هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ماندگارترین دیالوگ ازنظرشما
پیام زده شده در: ۵:۵۹ سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۹
#11
فينياس نايجلوس: من يه پيغام از آلبوس دامبلدور برات دارم.
هري:چيه؟
-همون جا كه هستي بمون
-من كه تكون نخوردم!حالا پيغامش چي هست؟
-همين الان بهت گفتم،بيشعور.دامبلدور ميگه:همون جايي كه هستي بمون.




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۳۲ دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۹
#12
نام: جیمز پاتر

جنسیت :مرد

چوبدستی:از جنس چوب درخت بادام و. مغز پر ققنوس


رنگ مو: قهوه ای روشن


گروه: گروه قرمز و طلایی گریفیندور

مدرسه: هاگوارتز

نژاد: اصیل‌

او در بیست و هفتم ماه مارچ از سال هزار و نهصد و شصت میلادی در خانواده پاتر که به پندار عموم در شرف انقراض قرار داشت به دنیا آمد، او تنها فرزند فلیمنت پاتر و همسرش افمیا بود. جیمز در سن یازده سالگی به مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز راه پیدا کرد و در آنجا دوستی عمیقش را با سیریوس بلک، ریموس جان لوپین و پیتر پتی گرو را پایه ریزی کرد که بعدها منجر به تشکیل گروه غارتگران شد.

جیمز پس از گروهبندی به گروه گریفندور راه یافت و پس از مدّتی وارد تیم کوییدیچ این تیم شده و در پست مهاجم با این تیم چندین بار به قهرمانی رسید. او که در سال های تحصیلش در هاگوارتز علاوه بر کسب علم به شناختن نقاط مختلف قلعه می پرداخت، تصمیم گرفت تا با کمک دوستانش نقشه ای جامع از مدرسه هاگوارتز تهیه کند و آن را نقشه غارتگر نامید.

در طول سال پنجم تحصیل وی در مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز او توانست که به طور کامل - و مخفیانه- خود را به یک گوزن تبدیل کند و در حقیقت تبدیل به یک جانورنما یا انیماگوس شود. هر چند که سوروس اسنیپ - کسی که شاید می شد او را دشمن خونی جیمز دانست - تا حدودی از این قضیه مطلع شده بود.

جیمز پس از اتمام دوره تحصیلش در هاگوارتز با لی لی اوانز ازدواج کرد و پس از یک سال هم صاحب فرزندی به نام هری پاتر شد. فیلمنت و افمیا پیش از آن که نوده شان را ببینند، از دنیا رفتند. این اتفاقات همزمان با ظهور جادوگری سیاه به نام لرد ولدمورت بود.

جیمز پاتر که ثروت خانوادگی خاندان پاتر را به ارث برده بود، نیازی به کارکردن نداشت و تمام وقتش را صرف ارتش سرّی آلبوس دامبلدور می نمود که برای مقابله با جادوگران سیاه ایجاد شده بود، موسوم به
محفل ققنوس.

پس از گذشت کمتر از یک سال جیمز پاتر به علت خیانت پیتر پتی گرو، در جلوی خانه اش، وقتی رفته بود آشغالا رو بذاره دم در، توسط لرد ولدمورت کشته شد!

از القابی که برای او استفاده شده در طول کتاب: شاخدار (گروه غارتگران)

افتخارات: قهرمانی جام گروه های هاگوارتز، جام کوییدیچ هاگوارتز، حضور در محفل ققنوس

و امّا اگه می خواهید بیشتر راجع به جیمز بدونید، با ما همراه بوشیـــــــــد!

--------------------

سلام من اینو انتخاب کردم چون این شخص زمان خیلی زیادیه که نیومده




-----
تایید شد!


ویرایش شده توسط !¡₩ÂŇΡ! در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۰ ۲۰:۵۷:۴۵
ویرایش شده توسط !¡₩ÂŇΡ! در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۰ ۲۱:۱۴:۲۷
ویرایش شده توسط !¡₩ÂŇΡ! در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۰ ۲۱:۲۴:۳۳
ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۰ ۲۲:۲۵:۳۵



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۰:۲۴ یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۹
#13
سلام کلاه گروه بندی

من ادم شوخ طبعی هستم و اصلا نمیزارم به هم زور بگن .

با مشنگ زاده ها مشکلی ندارم .

درس خوان و شاگرد اول هستم . باهوش و برای هر چیز یه مدرک علمی میخوام .

اگه کسی اذیتم کنه ازش کینه به دل میگیرم .

باهوشم شجاع هستم ولی خیلی کم و جسور زیاد . مهربانم نیستم و صبوریم نیستم.


خب انتخاب های من بر ترتیب

ریوونکلا گریفیندر


----

گریفیندور

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط !¡₩ÂŇΡ! در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۰ ۱۱:۰۹:۳۷
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۱۰ ۲۰:۲۳:۱۱



پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۲۲:۵۸ شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۹
#14
کارگاه داستان نویسی - شماره ی 11

غروب یک روز دلنگیز پسری به نام هری به لبه ی پنجره تکیه داده بود و مشغول فکر کردن کردن بود .

چرا باید پیش خانواده ای به این نفرت انگیزی زندگی میکرد . چرا مانند دوستانش در کنار خانواده اش نبود . ولی از بابت یک چیز مطمئن بود وقت رفتن به هاگوارز تمام مشکلاتش به شادی تبدیل می شدند .

وقتی غروب آفتاب به انتهای خود رسید . هری دس از نگاه کردن و رداشت . و روی تخت خودش ولو شد .
بعد از مدتی فکر از روی تخت بلند شد و تصمیم گرفت برای دوستان صمیمی اش یعنی رون
و هرمیون نامه بنویسد . بعد از تمام شدن نامه ان را آرام خواند .

نقل قول:
دوستان خوبم رون و هرمیون امیدوارم سال خوبی را پیش خانواده هایتان داشته باشید و هر چه سریعتر شما را ملاقات کنم دوست عزیز شما هری پاتر


نامه را تا کرد و به جغدش هدویگ سپرد تا آن را به دوستانش برساند . که ناگهان صدایی او را از افکار به به بیرون انداخت .

- ارباب ! ارباب ! دایی شما را دوست داشت . دایی نگذاشت کسی شما را اذیت کرد.

- دایی اینجا چیکار میکنی !؟ مگه تو نباید الان تو هاگوارتز باشی ؟

- ارباب کسی قصد داشت به شما حمله کرد .دابی نگذاشت . شما باید بیاین . دامبلدور گفت بیان .

هری کمی با خودش فکر کرد . دامبلدور هیچ وقت نمی خواست هری اسیب ببینه پس چطور گفته بیاد ؟! تو دابی نیستی ّ. از طرف دامبلدورم نیومدی پس بگو کی هستی ؟

ما فکر کرد شما خنگ بود اما شما خنگ نبود . شما باید از بین برود.

و سپس به سمت هری حمله ور شد ولی حین حمله پایش به لبه زمین گیر کرد و سرش به کمد خورد. و بیهوش روی زمین افتاد .
و سپس به شکل دودی از بین رفت .

هری تعجب کرد چطور اینقدر خوش شانس بود . باید می فهمید ولی الان وقتش نبود . باید به دامبلدور میگفت . باید دامبلدور رو آگاه میکرد .



————
قابل قبول بود. روی املای صحیح بعضی کلمات دقت داشته باش و قبل از ارسال نهایی پستت رو بخون همیشه. روی سوژه های متفاوتی که به ذهنتون میرسه باید بیشتر مانوور بدین به جای توصیف یا فضاسازی چیزایی که خیلی اهمیت ندارن. کنترل کافی روی سرعت پیش بردن سوژه مهارت مهمی هست در ایفای نقش که تدریجا دستتون میاد. انتهای پست دیالوگ ها و توصیف ها با هم به شکلی ادغام شده بودن که خارج از چارچوب اصلی پست خودتون بود و احتمالا عجله کردید در نوشتنش. در نهایت به اینم دقت کنید که لینک عکسی که دادین اصن ربطی به دابی نداشت و مواجه هری و فیلچ در هاگوارتز رو نشون میده ولی ازتون قبول میکنم که شاید اشتباها لینک دادین.

مرحله بعد: کلاه گروهبندی

تایید شد!


ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۹ ۲۰:۱۰:۳۳
ویرایش شده توسط حسن مصطفی در تاریخ ۱۳۹۹/۶/۹ ۲۰:۱۴:۲۷







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.