جلسه اول کلاس معجون سازی
"اکسیر خاص تو"
هوا به طور تسترال پزی گرم بود. ملت در کلاس بدون تهویه معجون سازی روی نیمکت های چوبی لم داده بودند و با هر چیزی که میشد خود را باد میزدند.
- تری لطفا با یه چیز دیگه خودتو باد بزن. پای من اصلا مناسب این کار نیست
- همینِ که هست.
- تو مگه نباید تو ویترین باشی برای فروش؟! اینجا چی میگی؟!
تری تا آمد جواب اسکورپیوس را بدهد، ناگهان درب کلاس باز شد و نور سفیدی کل کلاس را در برگرفت.
ملت به کل گرما را فراموش کرده و ثانیه شماری میکردند تا ببینند از پشت آن نور چه چیزی ظاهری میشود. البته نیازی به ثانیه شماری نبود زیرا در صدم ثانیه دیزی کران، محبوب دلها از قلب نور سفید بیرون آمد.
- جذاب بود نه؟!
از دیوار صدا در آمد ولی از ملت جادو آموز ابداً. نمای رو به روی استاد معجون ساز فقط چند صورت بی حس، خنثی و پوکر بود.
چندی بعد علاوه بر دیوار، صدای وجدان دیزی نیز در آمد و جمله " چیزی از محبوبیت کم نشده " را چند بار گفت و به مغز رساند. مغز که فکر میکرد وجدان او را تسترال فرض کرده است، پیام مخابره شده از وجدان را دریافت نکرد و مشغول جمع کردن آبرو و محبوبیت بر باد رفته وی شد.
-خب لازمه بگم سلام و خیلی خیلی به کلاس معجون سازی خوش اومدید. بی مقدمه بریم سراغ مقدمات درس امروز.
جادو آموزان گرما زده ی خسته و پوکر فیس خودشان را جمع کرده و آماده نوشتن شدند. هنوز نوک قلم پرهایشان به کاغذ پوستی ها نخورده بود که یک آن تمامی آن قلم ها و کاغذ غیب شد و جادو آموز ماندند و چهره های تعجب زده شان.
- معجون سازی جزو دروس عملی حساب میشه. پس نیازی به نوشتن نیست. فقط باید خوب گوش کنید و خوب ببینید تا بفهمید که قراره چیکار بکنید و چجوری توی معجون سازی مهارت پیدا کنید.
آن صورت های پوکر طور کم کم جایشان با لبخندی که در نیمکت ذخیره ها بود، عوض کردند. هنوز لبخند ها سر پست خود مستقر نشده بودند که با حرکت چوب دستی دیزی، روی میز وسط کلاس وسایل مورد نیاز تدریس ظاهر شد.
- امروز قراره یاد بگیرید چطور اکسیر خاص خودتون رو بسازید. این اکسیر به درد مواقعی میخوره که هویت اصلی خودتون رو گم می کنید. خواص این معجون اینه با یه بوییدن ساده شما رو از سردرگمی نجات میده.
پشت میز ایستاد. یکی از روزنامه های روی میز را برداشت. آن را ریز ریز کرد و درون پاتیل روی اجاق ریخت. اجاق کوچک را روشن و بوی کاغذ نیمه سوخته کم کم فضای کلاس را پر کرد.
- این اکسیر نیاز به ویژگی خاص و بارز شما داره. این ویژگی میتونه وسیله مورد علاقه شما، اخلاق و ویژگی بارز، کتاب، فیلم و هر چیزی که مربوط به شخصیت شما و یا حتی نیاکان و خانوادتون هست رو شامل بشه .
به زبون ساده تر ماده اصلی این معجون همون چیزی باید باشه که شخصیت شما رو خاص کرده. ¹
بچه ها کم کم داشتند به درس جذب میشند. برق عجیبی در چشمان بعضی از آنها سو سو میزد و برخی دیگر با حیرت به پاتیل نگاه میکردند. آن سمت دیزی با چوب دستی اش دو ضربه به پاتیل رو اجاق زد و روزنامه درون پاتیل به مایع خاکستری رنگ تبدیل شد و شروع به قل زدن کرد.
- به طور مثال برای من این ویژگی روزنامه ای که میخونم. این روزنامه از یه زمانی به بعد یه تیکه مهم از شخصیتم شده. بعد از پیدا کردن اون ویژگی و ماده خاص و اضافه کردن اون به پاتیل، فقط کافیه دو ضربه با چوب دستی تون به پاتیل بزنید و فرمون رو بسپارید دست خود پاتیل تا کار رو براتون جلو ببره. با این روش ساده شما اکسیر خودتون رو دارید. خب فکر میکنم برای امروز کافیه.
- استاد به این زودی تموم شد؟!
- واقعا تاثیر گذار بود.
- مزه ریزی بسه! بیکار نشینید تا نیم ساعت دیگه باید شیشه های اکسیر تون رو روی میزم ببینم.
بچه ها تند و تیز مشغول درست کردن اکسیر هایشان شدند و آن سمت دیزی روزنامه را از جیپ ردایش در آورد و در میان آگهی های آن شروع کرد به پیدا کردن شغلی دیگر.
___________________
دوباره سلام!
تکلیف جلسه اول
1- توی یک رول برام " نحوه درست کردن معجون اکسیر خودتون" رو بنویسید.(25 نمره)
میتونید خلاقیت به خرج بدید و روش های جدید ابداع کنید و یا می تونید از همون روشی که توی رول تدریس گفتم استفاده کنید.
۲- یه نقاشی یا تصویر از معجون آماده شدتون.(5 نمره)
- لازمه یه سری توضیحات درمورد تکلیف این جلسه بدم: ۱- ببنید هر شخصیت یک ویژگی بارز داره. مثلا هکتور معجون سازه، لینی پیکسیه، ربکا خیلی جیغ میزنه، خود شخصیت من بیکاره.
ممکنه شخصیت شما ویژگی اخلاقی و جسمی خاصی نداشته باشه، شاید یه وسیله یا یه کار جادویی اون رو خاص کرده باشه. مثل سدریک که بالشتش همیشه همراهشه یا بلاتریکس و کروشیو های معروفش!
۲- اگر شخصیت شناخته شده ای هم ندارید، آزادید که هر ویژگی که دوست دارید رو برای شخصیتتون انتخاب کنید.
۳- ظاهر و رعایت علائم نگارشی در پستتون برام مهمه؛ پس بهش دقت کنید. همین!
اگه سوالی داشتید بهم پیام شخصی بدید.