هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کلاه گروه بندی
پیام زده شده در: ۱۹:۵۵ چهارشنبه ۸ تیر ۱۴۰۱
#11
+آندرومدا بیدار شو
-چند لحظه فقط مامان ......
+پسسسس نمی‌خوای نامه هاگوارتزت رو ببینی
-باش
از پله ها پایین رفتم
+تو که الان خواب بودی
- آنقدر جیغ زدی بیدار شدم
آندرومدا از خاندان اصیلی بود و برایش چندان جدید نبود که برای اولین بار نامه ای از هاگوارتز دریافت کرده.

- چوبدستی ... ردا ..... وحیوان گرفتیم.
+تو که گروهبندی نشدی پس چرا ردای اسلیترین رو گرفتی ؟
قبل از اینکه آندرومدا بخواد حرفی بزنه مادرش گفت:
- نارسیسا ... عزیزم شما ها از خاندان اصیل بلک هستید و مطمئنن در گروه اسلیترین می افتید .

بعد از اینکه کلاه گروه بندی شعری را خواند مک گونگال اسم هارو به ترتیب خواند :
سوزان بونز : هافلپاف
جیمز پاتر: گریفیندور
دین توماس : گریفیندور
تری بوت : ریونکلا
مندی بروکل هارست: ریونکلا
زاخاریاس اسمیت: هافلپاف
هانا آبوت: هافلپاف
سیریوس بلک: گریفیندور
+ سیریوس احمق
-آندرومدا بلک
قبل از اینکه کلاه. رو سر آندرومدا قرار بگیره گروهش مشخص شد : اسلیترین
سپس اعضای اسلیترین تشویقش کردند .








Never take a dragon that is asleep
Not tickle 🐉
هیچ وقت اژدهایی که خفته است را
قلقلک نده 🐉


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۶:۱۲ یکشنبه ۵ تیر ۱۴۰۱
#12
جرات حقیقت با هاگرید و ولدمورت:|

هاگرید:جرات یا حقیقت؟

ولدمورت:جرات!

هاگرید:دماغتو لمس کن

ولدی:


Never take a dragon that is asleep
Not tickle 🐉
هیچ وقت اژدهایی که خفته است را
قلقلک نده 🐉


پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۶:۰۳ یکشنبه ۵ تیر ۱۴۰۱
#13
.به کدام یک از خصوصیات خودتان افتخار میکنید:
الف)اصالتتون ✅
ب)خوشبینی تون
ج)هوش و ذکاوتتون
د)مهربانیتون

۲.در صورت تکرار قصه ی سه برادر کدام یک را انتخاب می کردید:
الف)سنگ زندگانی
ب)شنل نامرئی
ج)ابرچوبدستی ✅
د)دانش پس از مرگ

۳.از بین اشیا صندوق جادویی کدام را برمیدارید:
الف)کلید طلایی
ب)بطری زیبا و خالی
ج)کتاب نقره ای ✅
د)شمیشر جواهر نشان

۴.هنگام عبور از پل با دوستان صمیمیتون غولی اجازه ی عبور نمیدهد آنگاه شما چه میکنید:
الف)تسلیم شدن و تعظیم کردن بدون هیچ جنگ و خونریزی
ب)پاسخ به معمای غول برای عبور
ج)داوطلب شدن برای مبارزه
د)عبور از پل دیگر که پس از عبور شما خواهد شکست✅

۵.از جادو برای چه استفاده میکنید:
الف)به دست آوردن قدرت ✅
ب)در راه پیشرفت
ج)راحتی و آسایش
د)محبت و کمک به دیگران

۶.در برابر چه چیزی کمترین مقاومت را دارید:
الف)جهالت
ب)خواری
ج)گرسنگی
د)تنهایی✅

۷.از چهار جام کدام را مینوشید:
الف)جام پر از مایع خونی رنگ ✅
ب)جام پر از مایع نقره ای رنگ
ج)جام پر از مایع شفاف یا بیرنگ
د)جام پر از مایع طلایی رنگ

۸.کدام را مورد دوست دارید قبل از بقیه مطالعه کنید:
الف)غول
ب)سانتور✅
ج)دیوانه ساز
د)انسان

۹.به کدام جادو علاقه خاصی دارید:
الف)جادوی سفید
ب)جادوی خاکستری
ج)جادوی سیاه
د)همه ی موارد ✅

۱۰.از چه حادثه ای بیشتر می ترسید:
الف)از بین رفتن گنجینه ی دانشتان
ب)شکستن چوبدستیتان
ج)از بین رفتن کل زحماتتان
د)مرگ یکی از دوستانتان✅


Never take a dragon that is asleep
Not tickle 🐉
هیچ وقت اژدهایی که خفته است را
قلقلک نده 🐉


پاسخ به: خاطرات مرگخواران
پیام زده شده در: ۲۰:۵۷ شنبه ۴ تیر ۱۴۰۱
#14
تقدیم به بهترین بلک دوریا
~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~
+اون هنوز بچه اس

نارسیسا به بلاتریکس نگاه کرد و این حرف را زد .

-اگه بچه بود لرد سیاه اون رو برای این ماموریت انتخاب نمی‌کرد

+ اون از پسش برنمیاد

-میخوای با لرد سیاه در بیفتی ؟

+خواهش می کنم کمکم کن

- خوب یه کاری میتونیم بکنیم .

سپس به سمت میز رفت و نامه ای نوشت و به پای یک جغد بست

+برای کی نامه نوشتی ؟

-برای سیریوس بلک

+فکر می‌کنی اون می‌تونه کمک کنه ؟

- اممممم آره اگه قبول کنه

+چی تو مغزت میگذره ؟

- اون اگه قبول کنه پیمان ناگسستنی با تو ببنده باید از دراکو مراقبت کنه و به جای اون ماموریت دراکو رو انجام بده

+یعنی قبول می‌کنه ؟

-باید قبول کنه

~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~
روز بعد

+چرا ازم خواستی بیام اینجا ؟

سیریوس به بلاتریکس لسترنج نگاهی مشکوک انداخت

- باید یه کاری برامون انجام....

+خواهش میکنم سوروس تو باید جون دراکو رو نجات بدی اون از پسش بر نمیاد

بلاتریکس از اینکه نارسیسا وسط حرفش پریده بود از عصبانیت سرخ شده بود.

_ چه ماموریتی ؟ از چی حرف میزنید

+ سوروس لرد سیاه به دراکو ماموریت داده که اون دامبلدور پیر رو بکشه ! اون از پسش بر نمی آید من مطمئنم

_ پناه بر ریش مرلین
اهمممم ولی می‌دونی من کاری نمیتونم بکنم این دستور لرد سیاه

بلاتریکس پوست موزی که خورده بود دو انداخت و گفت :

+ سوروس بلک پسر دایی به درد نخورم تو باید پیمان ناگسستنی با نارسیسا ببندی و به جای دراکو عزیزم اون ماموریت رو انجام بدی!

_ چرا فکر می‌کنی یه همچین کاری میکنم ؟

+ مجبوری ! فکر نکن نمیدونم که تو به لرد سیاه خیانت کردی و برای اون پیر سگ ( دامبلدور)
کار می‌کنی

سوروس نگاهی به صورت نارسیسا گریون انداخت و بعد به بلاتریکس

+ نظر من .......





Never take a dragon that is asleep
Not tickle 🐉
هیچ وقت اژدهایی که خفته است را
قلقلک نده 🐉


پاسخ به: روزی در کوچه دیاگون
پیام زده شده در: ۱۴:۲۷ شنبه ۴ تیر ۱۴۰۱
#15
انگار همین دیروز بود که آندرومدا بلک به همراه مادرش برای خرید چوبدستی خود به مغازه اولیوندر آمده بود.

+آماده ای عزیزم ؟
آندرومدا نگاهی مهربان به نیمفادورا کرد.
-یه کم نگرانم
+نگران نباش
آن دو وارد مغازه اولیوندر شدند.
وقتی از در وارد شدند زنگوله کنار در به صدا در آمد .
آقای اولیوندر با روی خوش به آنها سلام کرد :
+سلام به مغازه اولیوندر خوش آمدید
-سلام آقای اولیوندر من نیمفادورا بلک (تانکس) هستم .
+ خیلی خوشحالم از دیدنت خانم جوان
سپس اولیوندر به سمت قفسه ها رفت و یک جعبه همراه خود آورد و چوبدستی درون آنرا به نیمفادورا داد
+ امتحانش کن
نیمفادورا چوبدستی را تکان داد اما برگه های روی میز همه پخش شدند نیمفادورا چوبدستی را زود سر جایش گذاشت :
+ظاهراً این مناسب نیست
نیمفادورا با بهت به اولیوندر نگاه کرد.
+اره فکر کنم
آقای اولیوندر چند چوبدستی دیگری آورد اما هر بار همان اتفاق رخ می داد
تا پنجمین چوبدستی را آورد
+این یکی رو هم امتحان کن
چوب بامبو و ریسه قلب اژدها و موی تک شاخ 27سانت انعطاف پذیری شیطون
نیمفادورا چوبدستی را تکان داد و نور درخشانی ظاهر شد

-انگار این چوبدستی مال منه
و لبخند زد
+میشه 10 گالیون
آندرومدا و نیمفادورا پس از پرداخت هزینه چوبدستی از مغازه اولیوندر بیرون رفتند .
+خوب فکر کنم فقط باید یک حیوان بخریم
آندرومدا و نیمفادورا وارد مغازه ای شدند
+از کدوم خوست میاد ؟
نظرت در مورد این خرگوش چیه؟
-اممممم نه اوه نگاه کن من اون جغد ارو میخوام
+اممممم باشه
آنها آن جغد را خریدند .
+اسمش رو چی دوست داری بزاری ؟
-برفی اسمش برفی باشه
........





ویرایش شده توسط آندرومدا بلک در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۴ ۱۴:۳۲:۰۷
ویرایش شده توسط آندرومدا بلک در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۴ ۱۴:۳۳:۱۰
ویرایش شده توسط آندرومدا بلک در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۴ ۱۴:۳۶:۲۰

Never take a dragon that is asleep
Not tickle 🐉
هیچ وقت اژدهایی که خفته است را
قلقلک نده 🐉


پاسخ به: اگه کلاه گروه بندی رو سرتون بگذارن تو کدوم گروه می افتید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۲۱:۰۳ پنجشنبه ۲ تیر ۱۴۰۱
#16
به احتمال زیاد
(اسلترین یا ریونکلا )
چون خیلی باهوش مغرورم یکی بین این دو تا


Never take a dragon that is asleep
Not tickle 🐉
هیچ وقت اژدهایی که خفته است را
قلقلک نده 🐉


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۳۳ پنجشنبه ۲ تیر ۱۴۰۱
#17
نام :آندرومدا
فامیلی :بلک (تانکس)
فرزند :نیمفادورا تانکس
رده خونی : اصیل زادگان
علایق:ماجراجویی،گردش،معما و راز ها

خصوصیات
اخلاقی:مهربون.فداکار.لجبازویه دنده..یه مقداری عجول امابه وقتش صبور

خصوصیات ظاهری:قدبلند..چشمای به رنگ قهوه تیره.پوست روشن.موهای بلندوخرمایی روشن

درباره : آندرومدا بلک دختر دایی سیریوس بلک
آندرومدا بلک با مردی مشنگ زاده به نام تد (ادوارد)تانکس ازدواج کرد که حاصل این ازدواج نیمفادورا بود.
بر خلاف تصور همه که تانکس عاشق سیریوس بلک بود از ابتدا عاشق ریموس لوپین بود و در نهایت ریموس لوپین ازدواج کرد.
حاصل ازدواج آن‌ها یک پسر به نام تدی است هرچند هر دو در نبرد هاگوارتز کشته شدند و نتوانستند فرزندشان را بزرگ کنند. پدرخوانده فرزند آن‌ها هری پاتر است. مادر نیمفادورا تانکس اندرومیدا است که خواهر بلاتریکس لسترنج و نارسیسا مالفوی می‌باشد.
پس از مرگ نیمفادورا تانکس
و لوپین فرزند آنها توسط آندرومدا بلک (مادر ) او بزرگ شد .
همسر آندرامدا بلک تد تانکس
توسط مرگ خواران کشته شد.

تانکس نام یک خاندان است که در اصل ماگل بودند، تد تانکس یکی از اعضای این خانواده گرچه یک مشنگ زاده بود، او با یک ساحره اصیل به نام آندرومدا بلک ازدواج کرد(به همین دلیل آندرومدا از خانواده اش طرد شد) و تد از آندورمدا یک فرزند_نیمفادورا تانکس_دارد.

خانواده تانکس با خانواده های مالفوی، لسترنج، بلک و لوپن مرتبط است و اعضای این خانواده از اقوام دور خاندان های ویزلی، پاتر، رایدل، کراب، اسلیترین، کراوچ و گانت به حساب می آیند.شجره نامه این خانواده از طریق ادوارد ریموس لوپن ادامه می یابد. خاندان تانکس در نبرد دوم دنیای جادوگری در جبهه آلبوس دامبلدور و هری پاتر می جنگیدند.

تایید شد.
به ایفای نقش خوش اومدی آندرومدا.


ویرایش شده توسط Rosha در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۲ ۱۸:۳۸:۴۱
ویرایش شده توسط ملانی استانفورد در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۲ ۱۹:۵۵:۳۶

Never take a dragon that is asleep
Not tickle 🐉
هیچ وقت اژدهایی که خفته است را
قلقلک نده 🐉


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۵۸ پنجشنبه ۲ تیر ۱۴۰۱
#18
سلام

نام :آندرومدا
فامیلی :بلک (تانکس)
فرزند :نیمفادورا تانکس
رده خونی : اصیل زادگان
درباره : آندرومدا بلک دختر دایی سیریوس بلک
آندرومدا بلک با مردی مشنگ زاده به نام تد (ادوارد)تانکس ازدواج کرد که حاصل این ازدواج نیمفادورا بود.
بر خلاف تصور همه که تانکس عاشق سیریوس بلک بود از ابتدا عاشق ریموس لوپین بود و در نهایت ریموس لوپین ازدواج کرد.
حاصل ازدواج آن‌ها یک پسر به نام تدی است هرچند هر دو در نبرد هاگوارتز کشته شدند و نتوانستند فرزندشان را بزرگ کنند. پدرخوانده فرزند آن‌ها هری پاتر است. مادر نیمفادورا تانکس اندرومیدا است که خواهر بلاتریکس لسترنج و نارسیسا مالفوی می‌باشد.

سلام بر تو
معرفیت خیلی کوتاهه، لطفا اطلاعات بیشتری درمورد علایق یا شخصیت نیمفادورا بهش اضافه کن و برگرد تا تایید بشی.


ویرایش شده توسط Rosha در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۲ ۱۱:۰۳:۱۹
ویرایش شده توسط ملانی استانفورد در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۲ ۱۲:۰۸:۴۱
ویرایش شده توسط ملانی استانفورد در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۲ ۱۲:۰۹:۰۸

Never take a dragon that is asleep
Not tickle 🐉
هیچ وقت اژدهایی که خفته است را
قلقلک نده 🐉


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۹:۴۲ چهارشنبه ۱ تیر ۱۴۰۱
#19
سلام کلاه گروه بندی من عاشق اسلترین هستم .
و اولویت دومم هافلپاف

شخصیتم:مغرور ، خودخواه ،لجباز ،تا زمانی که کسی کاری برام نکنه کاری براش نمیکنم ،با انصاف ،عاشق کتاب و فیلم ،
اگه تو فشار قرار بگیرم شاید با
گریفیندور صلح کنم ،
تنهایی رو دوست دارم
تاریکی رو هم دوست دارم
ترجیح میدم بیشتر با دوست هام
وقت بگذرونم
درسم خیلی خوبه
اولویت اولم خودمم
زود از کوره در می رم
اصلا دوست ندارم دوست صمیمیم به جز من با کس دیگه ای دوست باشه
خیلی عصبانیم (ویژگی بد)
اسلیترین قدرت طلب بود - از این رو طالبین جاه بستود

ولی این چهار استاد بانی - همی بودند در دنیای فانی

گروه خود را گلچین نمودند - همه در کار خود استاد بودند





و دوست دارم تو اسلترین باشم ممنون

اسلیترین

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط Rosha در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱ ۱۹:۴۸:۵۰
ویرایش شده توسط Rosha در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱ ۱۹:۵۲:۱۷
ویرایش شده توسط Rosha در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱ ۲۰:۰۱:۲۹
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱ ۲۱:۵۶:۳۸

Never take a dragon that is asleep
Not tickle 🐉
هیچ وقت اژدهایی که خفته است را
قلقلک نده 🐉


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۶:۲۲ چهارشنبه ۱ تیر ۱۴۰۱
#20
[تصویر شماره 4
امروز به همراه پروفسور تریلانی کلاس پیشگویی داشتیم.
پروفسور تریلانی به سمت میز ها می رفت و فنجان دانش آموزان که تفاله های چای ته لیوان شکل های مختلف ایجاد کرده بود رو نگاه میکرد سپس به سمت میز هری و رون رفت و به هری نگاه کرد.
+پسر جان فنجونت رو بده به من ،اوه پسر بیچاره آینده تاریکی داری !

زنگ خورد و من به سمت کتابخانه حرکت کردم.

یک هفته تا تعطیلات کریسمس مانده بود و در راه رو های قلعه صدای همهمه و هیجان دانش آموزان برای دیدن خانواده هایشان را میتوانست شنید .

وارد کتابخانه شدم و توجه ام به قفسه ای که کتاب ها با نظم و ترتیب خاصی چیده شده بودند جلب شد.
چشمم به کتاب تاریخچه هاگواتز خورد و کتاب رو از قفسه بیرون کشیدم و مشغول خواندن شدم.

ناگهان با کشیده شدن کتاب از دستم به خودم اومدم و سرم رو بلند کردم تا ببینم کی کتاب رو از دستم کشیده و صورت مالفوی رو دیدم.
به مالفوی نگاه کردم ،
+کتاب ام رو پس بده
-اوه ببین کی این حرف رو میزنه نکنه بابا جونت کتاب های کتابخانه رو خریده ؟
سپس به همراه کراب و گویل زد زیر خنده ،
از عصبانیت دوست داشتم صورتش رو با مشت هام له کنم اون میخواست عصبانیم کنه پس منم گفتم
+شنیدم نوچه اسنیپ شدی!
خنده مالفوی قطع شد .
-تو چی گفتی من نوچه اون نیستم ،
سپس چوبدستیش رو از رداش بیرون آورد اما قبل از اینکه بخواد حرکتی کنه چوبدستیش به سمت انتهای راه رو پرت شد
ادامه دارد ..........

آفرین فرزندم
ایندفعه خیلی خیلی بهتر شد.
خوبه که داستان رو از خودت نوشتی و به اتفاقای کتاب اکتفا نکردی.
به نکاتی هم که گفتم دقت کردی و اصلاحشون کردی.

به ایفای نقش خوش اومدی.
تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط Rosha در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱ ۱۶:۳۳:۵۱
ویرایش شده توسط Rosha در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱ ۱۶:۳۴:۳۷
ویرایش شده توسط Rosha در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱ ۱۶:۳۸:۴۹
ویرایش شده توسط Rosha در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱ ۱۶:۴۰:۵۵
ویرایش شده توسط ملانی استانفورد در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱ ۱۸:۳۷:۳۱

Never take a dragon that is asleep
Not tickle 🐉
هیچ وقت اژدهایی که خفته است را
قلقلک نده 🐉






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.