از تیم تحقیقاتی زمین به به کنفدراسیون راهی شیری...

تحقیقات تیم اعزامی به زمین نشان میدهد که در این سیاره گروهی وجود دارند که خود را جادوگر مینامند و سایتی دارند به اسم جادوگران.که اگر به شکل انتحاری وارد سایت بشوید خود را در میدان جنگ میبینید.در اینجا همه با هم پدرکشتگی دارند.عده ای هستند به اسم ارزشی که البته با اون ارزشی هایی که این روزها روحشان به چالش کشیده میشود فرق دارند.اینها با عده ای که ناظر شده اند میجنگند.عده ای حزبی هستند و عده ای نوچرچی که هرازگاهی به شکل انتحاری وارد سایت شده و پس از نثار فحشهایی به روح گهربار مدیران سایت-که معمولا توسط کارخانه دستمال سازی اسکاور و شرکا انتخاب میشوند- به همان شکل انتحاری ناپدید میشوند.
البته بنابر آنچه در تاریخ آمده است این دو گروه قبلها با یکدیگر دعوایی کرده اند که بعدها موجبات خنده ی خودشان را نیز فراهم کرده است.

وجه اشتراک تمامی این دعوا ها در نهایت،فحش دادن به مدیران است و مدیران نیز با شعار زنده باد مخالف من،با لبخند و رحم و صمیمیت و از این حرفا بلاک میکنند و در نهایت قانون وضع میکنند که کار خود را قانونی نشان دهند.

خلاصه سرتان را درد نمی آورم اینجا فصل الخطابی هست به نام عله که گاهی با کابل،گاهی با سیم سرور،گاهی با گدازه و گاهی با عذر خواهی از خویش،کاربران را نوازش میکند.
و پس از هربار نوازش او،کاربران میریزند و خود را جر میدهند و بسان این شکلک سر بر دیوار میکوبند.
اما در نهایت هر سال در تولد سایت روی همدیگر را میبوسند و نشان میدهند تمام دعوا ها در راستای ایجاد جو و فضای فان و خنده ی دور همی بوده است.
بنابر گزارش های رسیده تولد این سایت نزدیک است و قرار است کاربران قدیمی وظیفه ی سازمان دهی این جشن را بر عهده بگیرند تا ثابت کنند اگرچه دورند از آن اما هنوز در دلهایشان علاقه! موج میزند!.
ای به قربون دو چشمون سیاهت عله
ای فدای غزل های نگاهت عله
تماس فرت

برای کسانی که حس خوندن رول رو ندارند
به دلیل آنکه تولد امسال سایت با ایام محرم تداخل پیدا میکند.تصمیم بر آن شد که تولد سایت را یک ماه زودتر و در روز
جمعه مورخ بیستم آذر هشتاد و هشت20/9/1388
از ساعت 16 الی 19 در محل رستوران بوف،شعبه ی مجتمع نگین رضابرگزار کنیم.
نشانی:بالاتر از فلکه دوم صادقیه-خیابان اشرفی اصفهانی

امید است همه ی شما عزیزان،از قبیل مدیران محترم(حال و گذشته)،ناظران ، کاربران جدید و قدیمی، دوستان ارزشی و ورزشی،دارو دسته مبارزه با آستکبار،شاخه ی کالین ،شاخه ی مرلین و شرکا،شاخه ی گاراژ(برو بچه های پاک گاراژ بلر سگ کش و ادوارد مو فرفر) و سایر آسلامیون با حضور پر اقتدار خود نشان دهید که جادوگرانی میمیرد،ذلت نمیپذیرد.
در آخر نترسیم نترسیم ما همه جادوگر هستیم

ویرایش بسیار مدرن
خبرهای رسیده حاکی از آن است که دستگاه چاپ اسکناس تیم تحقیقاتی به فنا رفته است.لذا مبلغ دو هزار تومان نیز بابت کیک و رزرو رستوران از دوستان دریافت میشه.
جا داره اشاره کنم که مبلغ دریافتی در سالهای گذشته(به غیر از پارسال) به مراتب بیشتر بود

چه کسی استر را.............زخمی کرد

بنابر گزارشات رسیده استرجس پادمور به دلایل نامشخصی در بیمارستان سنت مانگو بستری شده است.
یکی از پرستاران که نخواست نامش فاش بشود در گفتگو با خبرنگار پیام امروز اعلام کرد که صبح دیروز پیکر بی جان استرجس پادمور به بیمارستان سنت مانگو آورده شده و بعد از آن تحت مراقبت های شدید مدیریتی در بیمارستان بستری شده است.مراقبت ها از وی به گونه ایست که هنوز نمیتوان تشخیص داد دلیل بیهوشی او چه عواملی بوده اند و هیچ اطلاعاتی از درون بیمارستان به بیرون منتقل نمیشود.

همچنین یک منبع آگاه خبر داد که صبح امروز فرمان دستگیری مینروا مک گونگال به دلایل نامشخص از سوی مقام عالی مدیریت ،عله پاتر صادر شده است.
در همین راستا با وکیل مینروا تماس گرفتیم.وکیل مینروا در پاسخ به سوالات ما گفت:
ظهر امروز توانستم با زندان آزکابان تماس بگیرم و با مینروا صحبت کنم.به نظر میرسید که تحت فشار است و نمیتواند در مورد دلایل دستگیریش توضیح دهد و تنها به بیان جمله ای نامفهوم اشاره کرد:
اگر اون کار را میکردم و بعدش زندانی میشدم،آنجایم نمیسوخت

از وکیل مینروا پرسیدیم:به نظرات منظور مینروا از آنجایم،کجایش بوده است؟
پاسخ داد:
از آنجایی که مینروا و کلاهش دو یار جدانشدنی هستند.فکر میکنم منظور از آنجای مینروا،کلاهش بوده است.

آنیتای عزیز من از اینکه یه نفر بیاد با منطقی بودن سعی کنه نظر غیر منطقی القا کنه متنفرم.همه دعواهام نیز بر سر این مسئله بوده.کلا انگار اینجا درست نمیشه و نخواهد شد.

نقل قول:
واقعا متاسفم که هنوز این سبک در گفتار وجود داره.مقام مدیریت سیری چند؟

از اولش این شکلی بود که مدیرا خودشون رو بالا سر کاربرا میدیدن
هنوز هم همون وضعیت ادامه داره و گویا با عوض شدن مدیرا هم این وضعیت بهتر نمیشه.البته مشخصه مدیرایی که خط فکریشون اینه،به مدیر شدن چه افرادی رای مثبت خواهند داد.
منم اگر خط فکریم این شکلی بود که کلا مدیر مقام شامخ داره و عین چوپانه و ... قطعا میگشتم به مدیری واسه مدیر شدن رای مثبت میدادم،که همین خط فکری رو داشته باشه و خودشو برتر از بقیه بدونه و مقام مدیریت رو خدایی فرض کنه و کاربرا رو بنده ی محکوم به پرستش خالق.


بیشتر از این ادامه نمیدم چون میدونم بعدا باید خودمو بکشم تا بگم اگر دعوایی هست،مربوط به سایته.

در نهایت اینکه میخواستم برای وزارت فعالیت کنم.جدی وقتشو هم داشتم.اما گویا برای بار N ام باید خدافظی کنم.
اینجا درست بشو نیست.چون عده ای نمیخوان درست بشه.

گوشه ای از سخنان آنتونین:

نقل قول:

نقل قول:

نقل قول:

نقل قول:

من من من من من من.
باز هم شاهد همون جو همیشگی که یه مدیر فکر میکنه با مدیر بودن در جادوگران،دیگه خدای هستی شده و کلا از همه انسان ها خوف تره شدیم.
خسته شدم از بس به عله و پویان یادآوری کردم این موضوع رو و دیگه واقعا حس اینکه برای یه نفر دیگه هم یادآوری کنم ندارم.

الکی بلاک کردی و اینو اعضای ایفای نقش مثل همیشه میبینند.همون طوری که یه زمانی دیدن آرشام الکی بلاک شد و با اعتراض کردنها و رفتارشون بنده رو شرمنده کردن.
یادت میاد در اوج اعتراضات برنده رنک بهترین ایده شدی؟واسه ایده دستمال سازی.و چند تا رنک دیگه همین شکلی بردی؟کاربرای ایفای نقش با کنایه بهت چند تا رنک دادن و با اکثریت آرا در اون زمان نشون دادن موافق رفتارت نیستن

یادت میاد آرشام با اینکه بلاک بود دو دوره پشت سر هم رنک برد؟یادت میاد؟میدونی دلیل اون رنک ها چی بود؟اون رنک تنها یه دلیل داشت.اعضای جادوگران با زورگویی مخالفند.فرقی نداره تازه وارد باشند یا قدیمی.

یادت باشه این چهره سراسر محبوب هری پاتر(عله) در میان اعضای سایت،به واسطه همین من من کردن هاش و بلاک کردن هاش و از خودش عذرخواهی کردن هاش به وجود اومده.

بنده اون زمانی که مدیر شدی،از ایفای نقش دور بودم.وگرنه تمام تلاشم رو میکردم که حداقل به اعضای ایفای نقش آگاهی بدم چه فردی با چه تفکراتی داره مدیر میشه.
تا از پدید اومدن اتشفشانی کوچک(عله2 ) در سایت جادوگران جلوگیری بشه.

درست نمیدونم وقتی چند ماه از ایفای نقش دور بودم،زیاد در این اعتراضات شرکت کنم.به احترام اعضای سایت و اعضای تازه وارد پستمو خیلی لطیف تر کردم.

شفاف سازی:دور بودن امثال بنده از ایفای نقش تنها یک دلیل داشته و دارد.اون هم حضور مدیرانی بر بالای سر است که منطقشان در بلاک و تعلیق خلاصه میشود.

به دور از وحشت،در سالن های تالار اسرار گام برمیداشت تا به جدال مرگ رود.باشد که خیانت را خنثی کرده و آرامش نهایی را چنان که پیشگویی ها میگفتند جستجو کند.

من نیز بدون آنکه تصور ذره ای ایفای نقش بر خانه های ذهنم نقش بسته باشه،اعلام میکنم که همواره از ایگور حمایت کرده ام و همانا این بچه سرراهی را ما به زور پیدا کردیم و با وجود آنکه خودمان کله پاچه و سیرابی به اندازه کافی برای میل کردن نداشتیم ،در گاراژ مرلین و جواتان به او کله پاچه دادیم و همواره فنون ترکاندن پیاز با مشت را به او آموختیم باشد که رستگار شود.و رستگاری از آن جواتان است.

و گراوپ در همین راه صد کیلو لاغر شد و از وزن دو تن و صدو بیست و سه کیلو به وزن دو تن و چهل و شش کیلو رسید(افکت بی سواد بودن آرشام و بچه گاراژ بودن و تا سه کلاس درس خوندن) چرا که از ویژگی های چی چی لوژی گراوپ این است که حیاتش چنان به کله پاچه وابسته است که حیات ما به آب و اکسیژن.

از عادت های ایگور این بود که همیشه چیز میکرد.یعنی چیز نمیکرد.چیز مرلینو،چی بود اسمش؟آهان ریش مرلینو دستکاری میکرد.چه بسا تافت های بسیاری که هدر میرفت تا ما چیز کنیم.چیه...همون ریش مرلینو مرتب کنیم باز.
و اصلا همین حرکاتش باعث شد که ما یه کارخانه مواد آرایشی بزنیم به اسم چیز مرلین که اولین محصول تولیدیش تافت چیز مرلین بود.
بعدها کارخانه وسعت پیدا کرد و توانست با استفاده از چیز هیپوگریف یا همون پهن هیپوگریف،نوعی ادکلن اختراع کنه که هنوز هم جامعه جادوگری با استفاده از اون ادکلن بیهوش میشه.

جا داره اشاره کنم که کارخانه مذکور به دلیل تامین مالی پرافتخار ترین تیم کوییدیچ(اجاس) به اسکاور نامی فروخته شد.بعد از این واگذاری کارخانه محصول جدیدی رو وارد چرخه تولید کرد به اسم دستمال های اسکاور.
همه به یاد داریم که نقش این دستمال ها در کودتای مدیران بر علیه کاربرا چقدر تاثیر داشت و در نهایت از افتخار های اسکاور این بود که با فروش این دستمال ها به فردی با عنوان آ.د توانست او را مدیر کند.
جا داره اشاره کنیم که آ.د هم از عواملی بود که جلوی ورشکست شدن کارخانه را گرفت.

در نتیجه ما به دوردانه گراوپی،یعنی ایگور کارکاروف رای میدهیم.
و آسپ خیلی بوقیه

نقد فیلم تبعیض، ساخته شده توسط بادراد ریشو

بادراد جان به عنوان یکی از سیاسی نویس های سایت بهت پیشنهاد میکنم که در فضای کنونی،کمتر اینگونه بنویسی.چون اینگونه نوشته ها مربوط به زمان خاص خودش میشه.
مثلا وقتی بین یک گروه از کاربران و یک مدیر مشکل یا بحثی شکل میگیره،اینگونه نوشتن از نظر بعضی ها میتونه جالب باشه.ولی با شناختی که از فضای کنونی رول و سایت دارم،بین کاربران و مدیران مشکل چندانی نیست(میشه گفت اصلا مشکلی نیست).در نتیجه اینگونه نوشتن نه تنها جذابینی نداره،بلکه اگر چند بار تکرار شود، موجب تغییر دیدگاه اعضای ایفای نقش نسبت به شما میشود.

از توصیه های دوستان که بگذریم،به نقد فیلم میرسیم.امیدوارم که بادراد عزیز نقد پذیر باشه و ناراحت نشه.

از نظر ظاهری،پست چند مشکل دارد.
رنگ های به کار رفته در فونت های نوشته،قرمز سیاه و آبی هستند.
رنگ قرمز و آبی درون پست به شدت با هم تضاد دارند.یه جورایی توی ذوق میزنه.

رنگ عنوان فیلم با رنگ قرمزی که درون پست به کار رفت یکیست.که باز هم زیاد جالب نیست.

نقل قول:

به نظرم اگر یک خط قبل از مورد نقل قول شده در بالا و یک خط بعد از همان مورد را خالی میگذاشتید،بهتر بود.

قسمت هایی از نوشته را پررنگ(بولد) کرده اید.این بولد کردن ها هیچ نظمی نداره.یک جا وقتی آرشام معرفی میشه رو بولد کردید.یه جا قسمت هایی از حرف های ماندی رو.
این عمل نیز ظاهر پست رو خراب کرده.

یکی دو جا هم غلط املایی دیده شد.


از ظاهر که بگذریم به معنی و مفهوم پست میرسیم.
میشه گفت این اصلا فیلم نیست.اگر پست در جادوگر تی وی ارسال میشد،بیشتر قابل درک بود.

نقل قول:
سه شخصیت دیکتاتور اعظم،بقال سرکوچه و جاسم در فیلم حضور ندارند.
اگر منظور شما از دیکتاتور اعظم همان بارون باورن بوده و منظورتان از جاسم همان آنیتاست،بهتر بود که اینگونه اسامی بازیگران را اعلام میکردید:
بارون در نقش دیکتاتور اعظم.
آنیتا در نقش جاسم.
البته من باز هم نتونستم بقال سرکوچه رو در پستتون پیدا کنم.

نقل قول:
به نظرم جای این نکته در پی نوشت بود.نه وسط فیلم.

فضا سازی پست به شدت ضعیفه و میشه این شکلی برداشت کرد که اصلا فضا سازی نداره.
حضور گراوپ،آرشام ،ماندی و بارون کاملا انتحاریه و هیچ دلیل منطقی برای حضور ناگهانی ایشان در فیلم آورده نمیشه.


نقل قول:

دلایل تبعیضی که آوردید کاملا بی ربطه به نظرم.شاید میخواستید بفهمونید که منظورتون از اون سران،مدیران هستند ولی این کار رو به ساده ترین و ابتدایی ترین شیوه انجام دادید.


نقل قول:
"بسیار بسیار بسیار بسیار فراوان "غلط است.
اگر همان فراوان را به تنهایی می آوردید،مطمئن هستم که خوانندگان متوجه کنایه ی شما میشدند و به نظرم کمی خنده دار میشد(چون این شکلی اصلا خنده دار نیست)

در نهایت اینکه به عنوان یک خواننده،متوجه نشدم که این پست طنز است یا جدی.

یک شفاف سازی
اون زمانی که من اولین پست هامو در تاپیک مهمانخانه ی چراغ جادو میزدم،آنیتا توی سایت فعال بود.چند تا از مسابقه های سایتو برنده شده و قطعا عین بقیه ی قدیمی ها زحمت کشیده.امیدوارم که کمی انصاف را وارد رول نویسی ها کنیم.

به نظرت اون نیمه ی پر لیوانو میبینه یا نیمه خالی رو؟

-با شناختی که من ازش دارم،لیوانو میبینه

دوستان آدرس، و زمان میتینگ رو میتونید از اینجا ببینید


جا داره اشاره کنم که انقدر تیم جست و جوی رستوران مخوف بود،که قطعا انتظار دارم شایعات بیشتری بر سر زبان ها بیوفته.

اونجور که به من خبر دادن یه اکیپ چهار نفره پس از بررسی و سر زدن به حدود بیست رستوران و در نظر گرفتن اولویت های میتینگ(بزرگ بودن محیط،نزدیکی به مترو،هزینه ی مناسب،در دید نبودن) پس از بحث های بسیار که گاهی به درگیری لفظی هم کشیده شده،این محل رو انتخاب کردن.
که البته نقش یک نفر از ایشان خیلی زیاد بوده.

دوستان اندکی صبر کنید.
گویا زمان و مکان تولد پس از بررسی های بسیار از میان N گزینه ی در دسترس،مشخص شده و به زودی توسط مدیران بیان میشود.

سیریوس جان همه میان این تولدو.شک نکن



به پیامی که همینک به دستمان رسید توجه کنید:
نقل قول:

پ.ن:ایوانا جان زمانشو لو دادی که