خاطرات مارکوس فنویک سال 1985انجمن ترک اعتیاد چیژکشان
---------------------------------------------------------------

-به طرف انجمن ترک اعتیاد می رفتم چون خیلی تعریفشون رو شنیده بودم که چجوری باعث میشن که بیماراشون اعتیادشون رو ترک کنن داخل شدم
-سلام قربان می تونم کمکتون کنم
-خب بله من می خواستم در مورد ترک ازتون وقت بگیرم
-اسمتون رو بگید
-من مارکوس فنویک هستم
-خب لطفا بگید به چی اعتیاد دارید
-چی ببخشید منظورتون چیه
- خب آقای فنویک میشه بگید چه چیزی مصرف میکنید به عبارتی به چه چیزی اعتیاد دارید
-خب من به زدن افراد و گشتنشون اعتیاد دارم تو هاگوارتز دانش آموزا رو تا حد مرگ کتک میزدم نه اینکه معلم بدی باشم نه ها ولی بعضی اوقات از دستم در میرفت و تا می تونستم یعنی کتکشون میزدم یعنی ینعی خب اینطوری یقشون رو میگرفتم(مارکوس یقه ی منشی رو گرفت)و با یه مشت محکم بهشون می فهموندم معلم کیه
-آقا ی محترم لطفا یقه ی من رو ول کنین
مارکوس یقه ی منشی رو ول کرد و به طرف صندلی رفت و نشست
-خب خانوم محترم لطفا بگید من کی برای ترک بیام
-بهتره شما پیش یه مشاور برید مسئله تون رو با اون در میون بزارین بعد بیاین اینجا فقط لطفا دفعه ی بعد آروم تر رفتار کنید ممنون
خب لازم به زکر نیست مارکوس با اونجا چیکار کرد

دفتر خاطرات مارکوس فنویک سال 1900
---------------------------------------------------------------

-بله خیلی خوب یادمه دقیقا تو روز سال نو بود که برای هدیه ی سال نو بهم یه بلیت سفر به آزکابان بهم هدیه دادن تحملم کم بود خیلی زود بلیت رو خرج کردم رفتم اونجا و در اولین دیدار یه دزد رو دیدم که داشت رو دیوار یه چیزی می نوشت انگار زبون نداشت و از اون طریق میتونست حرف بزنه اما خب دیگه از کنار اون سلول گذشتم و رفتم یه نفر رو دیدم که داشت سر خودشو به دیوار میکوبوند از اونم گذشتم یه گروه معجون گر رو دیدم که داشتند زندانیا رو شکنجه می کردند البته ترسناک اون شکنجه کردنشون نبود بلکه این بود اون سرباز هایی که اومده بودند من رو برای بازدید همراهی کنند فرار کردند خب قاعدتا هم باید فرار می کردند چون اونجا فقط مجنون گرا بودند یعنی وای بد بد بد شد خیلی بد شد
به هر حال از از بقیه اش بگذریم که من با مجنون گرا چیکار کردم که بهم حمله ور شدند به هر حال این اولین باری بود که از پاترمورم استفاده کردم خفاش چنگال دار بزرگ اسمیه که من روش گذاشتم ام در حقیقت فقط یه خفاش عادی و سریع بود .
خب این خاطره ی سال نو ی من بود بعد از اون بود که از آزکابان متنفر شدم.

سلام می خواستم عضو تیم کوییدیچ بشم(البته اگه اشباح رو راه بدید)
فقط یه اولویت دارم مدافع

دفتر خاطرات مارکوس فنویک سال1896
مارکوس مثل همیشه با کتاب خاطرات و چوب دستی اش ور می رفت و منتظر بود تاا صدایش کنند و بیشتر دوست داشت عضو هافلپاف باشه اما وقی دید بهترین دوستش رابرت ریون کلاوی شده نا خود آگاه از ریون کلاو خوشش اومد اما خب دیگه تا اسمش رو صدا کردند دفتر خاطراتش از دستش افتاد و همه ی دانش آموزا بهش خندیدند خب شما هم اگه یهویی وسط خیال پر دازی تون یکی صداتون میکنه بد جور به هم میریزید.
-مارکوس فنویک نوبت توئه
-چشم الان میام
-زود باش ما که وقت نداریم
-چشم اومدم
و رفت و نشست روی صندلی بنا فاصله کلاه گروه بندی رو تا رو سرش گذاشتند کلاه گفت ریونن کلاو گروه ریون کلاو به جای اینکه براش دست بزنن فقط بهش خوش آمد گفتند.

1. هرگونه سابقه عضویت قبلی در یکی از گروه های مرگخواران/محفل را با زبان خوش شرح دهید.
بله یک بار تقریبا 2 ماه پیش در خواست دادم رد شد و دیگه هیچوقت با محفلی جماعت کار ندارم.

2. به نظر شما مهم ترین تفاوت میان دو شخصیت لرد ولدمورت و دامبلدور در کتاب ها چیست؟
دامبلدور یادگاران مرگ را داشت ولی لرد ول د مورت نداشت و تازه دامبلدور در یتیم خانه نبود و در ذهن ها ماندگار شد ولی لرد به تنهایی در ذهن ها ماند

3. مهم ترین هدف جاه طلبانه تان برای عضویت در گروه مرگخواران چیست؟
لرد ول د مورت رو ببینم و بتونم به ایشون خدمت کنم و محفلی جماعت رو له کنم.

4. به دلخواه خود یکی از محفلی ها(یا شخصیتی غیر از لرد سیاه و مرگخواران) را انتخاب کرده و لقبی مناسب برایش انتخاب کنید.
هری فینقیلی قد کوتاه خنگ متقلب

5. به نظر شما محفل ققنوس از چه راهی قادر به سیر کردن شکم ویزلی هاست؟
روابط زیر پرده و مخفی محفل با وزارت جادو که در ظاهر چیز معمولی است.

6. بهترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟
از پا آویزون کردن و کشتن دوستان مختلف در جلو ی چشمش و زجر کش کردن خودش .

7. در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟
براش یه محفلی میارم بخوره

8. به نظر شما چه اتفاقی برای موها و بینی لرد سیاه افتاده است؟
لرد اینها رو فدا ی حدف والایش کرد.

9. یک یا چند مورد از موارد استفاده بهینه از ریش دامبلدور را نام برده، در صورت تمایل شرح دهید.
پاک کردن توالت - سینک ظرف شویی - گرد گیری




*******************************************************************************************************
بفرمایید این فرم بعد از این ازمن هم در این تایپیک خانه ریدل ها فعالیت خواهید دید


بلا گفته برای سنجش شما، احتیاج به فعالیت ایفای نقشتون داره. شما بعد از درخواست قبلیتون حتی یک پست ایفای نقش هم ندارین. حتی قبل از اون هم ندارین. شما کلا پست ایفای نقش ندارین! ایفای نقش یعنی این قسمت.
فعالیت هم به معنی یک پست نیست. باید تداوم هم داشته باشه. برای همین عجله نکنین.
هیچ اجباری هم به فعالیت در انجمن خانه ریدل ها ندارین. هر جا دوست داشته باشین می تونین فعالیت کنین.

در کنار اون با جو سایت و ایفای نقش آشنا بشین. هدف این فرم هم همینه که ببینیم شما چقدر با جو و حد و مرزها آشنا هستین.


فعالیت کنین. فعالیت ایفای نقش!


تایید نشد!

نام ورد : فایروایرو(برای ارواح)-فاریسیواری(برای انسان ها)
کاربرد: سوزاندن بدن از درون و اعماق وجود گه گاهی در هاگوارتز قدیم برای شکنجه ی دانش آموزان و ماگل ها استفاده می شد تا در سال 1998 ممنوع شد و در حال حاضر فقط در شکنجه افراد خیلی خیلی با دوام مورد استفاده می شود .

نام شخصیت: مارکوس فنویک ( مرده - شارگرد عزرائیل)

جارو: جارویی نداشت چون جارو ها باهاش مهربون نبودن

چوب دستی: خودش چوب دستی درست میکرد ولی آخرین بار دستکشش رو چوب دستی کرد
(البته حالا دیگه با عصاش جادو میکنه)

گروه: یکی از مردود کسایی بود که از سال پنجم به بعد هاگوارتز رفت و جزو ریونکلاو ها شد .


داستان کوتاه: اون تو کانادا در سال1885 به دنیا اومد بعد از سختی هایی که کشید به انگلستان اومد بعد یه روز وارد هاگوارتز شد با اینکه نا مادریش مخالفش بود اما بالاخره اون رو همراه برادرش به هاگوارتز فرستاد و در اونجا مارکوس همیشه احساس تنهایی میکرد اما بالاخره یه دوست پیدا کرد به نام رابرت بعد ها هر دو همراه هم در صومعه ی سند ریگ در رومانی مسئول برقراری تعادل بین انسان ها و ارواح شدند و حتی نیمبوس 2000 رو هم درست کردند.

ویژگی های ظاهری: مو ی سیاه با چشم های سیاه قد بلند با شنل سیاه

در جنگ هاگواتز به دستور لرد سیاه در آزکابان زندانی شد و بعد خودش با کشیدن علامت هایی روی دیوار فرار کرد و بعد از جنگ به هاگوارتز رفت و مخفیانه برای دانش آموزان کلاس مهندسی ابزار جادویی میزاشت.

پاترونوس: خفاش سیاه بزرگ با چنگال هایی روی بال هاش

حیوان خانگی : خفاش

سرگرمی ها: دوئل*ساختن چوب دستی*کشتن

وفات: سال 2021

علت مرگ:طلسم خودکشی برای تبدیل شدن به یک روح و شارگرد عزرائیل

نفرت ها : مینروا مک گوناگال - زندگی - معجون عشق


******************************************************************************************************
لطفا جایگزین کنید.

---
انجام شد.

سلام من مارکوس فنویک جادوگر تصمیم خودم رو گرفتم می خواستم به دلایلی عضو جبهه سیاهی بشم.
امیدوارم درخواستم برسی بشه.
امیدوارم شایسته هم باشم.

سلام مارکوس.
از درخواست قبلیتون تا الان هیچی عوض نشده. نه پست در ایفای نقش زدین، نه فعالیتی داشتین و نه حتی فرم درخواست مرگخواری رو پر کردین!
ببینین مبنی تصمیم گیری من، فعالیت شما در بخش ایفای نقشه. یعنی رول نویسی و حضور فعال و کیفیت پست ها و از این قبیل مسائل.
تا موقعی که این چیزهارو نتونم بررسی کنم، نمی‌‌تونم تصمیم بگیرم.
پس لطفا شروع به فعالیت کنین. سوژه هارو بخونین، پست اعضای قدیمی تر رو بخونین. شروع به نوشتن کنین. اگر کمکی خواستین و یا سوالی داشتین، می‌تونین از ناظر تالار خصوصیتون، جادوکار‌ها و حتی ما بپرسین.

موفق باشید.

نام ورد: ایگرو
کاربرد: برای بیرون انداختن یه بی ادب از محل کار

نام ورد : رستاکلار
کاربرد: برای شکنجه ی روحی خیلی بد انسان و موجودات جادویی
عواقب: باعث میشود انسان دنیا های دیگر را ببیند و برای چند ثانیه روحش از بدنش خارج شود که برای فرد طلسم شده مانند دو سال است