هری در خونه شماره 12 گریولدمو باز می کنه و لینی رو می بینه که هر لحظه امکان داره از گوشاش دود بزنه بیرون.
لینی هری رو که تو کف خاصیت راز داری خونه مونده کنار می زنه و وارد خونه میشه و فریاد میزنه: اون کپه پشم **** کجاست؟
دامبلدور از داخل یه اتاق بیرون میاد و جلوی لینی وای میسته و می گه: چی شده؟
- این مسخره بازیا چیه دیگه؟ چرا توپاتونو با خودتون بردین؟ نکنی فکر کردین ما اونقدر بدبخت بیچاره ایم که مجبور میشیم برای تمرین خودمون بدزدیمشون؟ یعنی فکر کردینچون حکم وزارتو از رز گرفتنو دیگه بودجه نداریم توپ بخریم میایم ازتون دزدی می کنیم؟ چرا درس فکر کردین آخه؟
دامبلدور جدیدا تو برنامه غذاییش از گردو و ماهی استفاده کرده(پیام اخلاقی این رول
) نگاه عاقل اندر سفیح(؟)ی به لینی میندازه و می گه: لینی دخترم، از اینکه اومدی اینجا و راستشو گفتی خیلی خوشحالم و به عنوان جایزتون خب می خوای الان توپامونو بهتون بدیم؟
لینی:
دامبلدور جلوی جیمز رو که می خواست چیزی بگه می گیره و می گه: ما فرزندان شجاع- لعنتی یادم نیست! برای کمک و گسترش خوبی زندگی می کنیم. انقدر عصبانیت لازم نیست عزیزم. صبر کن تا خودم برم از دم در کنار سطل آشغال واست بیارم. اصلا باهات میام مقر فرماندهیتون جلو لرد زانو می زنم و توپارو می دم تا بفهمین ما چقدر فروتنیم!!
لینی: در عوض ما هم زاده رشده ی سیاهی و پلیدیم...با اینکه بد نمی گی ولی ترجیح می دیم از راه های خفن تری تلافی کنیم.
لینی بر می گرده تا از خونه بیرون بره. و سر راهش دو باره هری رو که ایندفعه توکف جذابیت لینی موقع عصبانیتشه :d: کنار می زنه و بیرون میره.
دامبلدور دستشو به ریشش می کشه تا رفتار لینی رو تجزیه تحلیل کنه که رشته افکارش با صدای مالی پاره می شه.
- تو اون اتاقه چی کار می کردی بوقی؟
-----------------------------
لینی با لبخند گشادی که جلوی لرد زده می گه: ارباااااب!! امروز علاوه بر اینکه توپای کوییدیچو دزدیدیم-
آماندا وسط حرف لینی می پره: ارباب محفلیا توپا رو از ترس ما از زمین بازی بردن گذاشتن کنار سطل آشغال خونه گریمولد و تازه دامبلدور می خواسته خودش بیاد و توپا رو بهتون بده ولی لینی-
لینی نگاه خشکی به آماندا میندازه و می گه: آماندا من اونجا بودم نه تو. داشتم می گفتم ارباب. همونطور که گفتین توپا رو ازشون "دزدیدیم" و تلافی شکاک بازیشونو هم دراوردیم. زمین بازیشونو آتیش زدیم!!
لرد ولدمورت سرش رو به نشونه رضایت تکون می ده و می گه: خب حالا که همه چیزو داریم سریع دو گروه بشینو بازی کنین.
خیلی سریع دو گروه روبروی هم و جلوی لرد سیاه صف می کشن. گروه اول شامل لینی، رز، بلا، آماندا، ماری،لونا و ریگولوس و اعضای گروه دوم آنتونین، ایوان، ایگور، آستوریا، کراب، لودو و روفوس بودن.
لینی نگاهی به اعضای دو گروه میندازه و می گه: ارباب نمیشه جای آستوریا و ریگولوسو با هم عوض کنیم بعد ما ردا های نارنجی بپوشیم و اسم گروهمونو بزاریم ساحرگان و وقتی قهرمان سایت شدیم اسم سایتو تحریم کنیم تا به ساحرگان تبدیل بشه؟
لرد:
ویرایش شده توسط آماندا بروکل هرست در تاریخ ۱۳۹۱/۲/۲۰ ۱۴:۱۴:۱۳