با درود

نمیخوام توهینی کنم ولی واقعا دوبله ضعیفه.
عوض شدن دم به دقیقه دوبلر ها
نخوردن صدا ها به شخصیت ها
و کلا ممیزی های فراوان

ولی باز هم یک مطلب هست اون کسی که با دوبله شروع کنه براش زبون اصلی مزخرفه
ولی کسی مثل من که با زبون اصلی شروع کرد، دوبله خیلی مسخره است.


با سپاس
در پناه او

با درود

مجوز میخوام برای تاپیک

" به نظر شما چرا اسم فرقه دامبلدور محفل ققنوس و اسم فرقه ولدمورت مرگخواران شد "

اونجا همه میان دلایلشون رو میگن و من همنظرمو در شکل داستانی دارم که در اخر میذارمش که نشون میده چرا این انتخاب ها صورت گرفته.


با سپاس
در پناه او

نقل قول:

اگه میشه من بعضی چیزا رو تغییر بدم.
از جمله گروهم و البته اطلاعات دیگری.

1- نام : کینگزلی
2- سن: 35
3- تاریخ تولد: 11/12/1970
4- جنس: مرد
5- سال : اقا مدرسه ما تموم شده
6- رنگ چشم: مشکی
7- گروه : ریونکلاو
8- مو : کچل، بدون مو
9- ظاهر کلی : درشت اندام و قد بلند
10- نام کامل: کینگزلی شکلبوت
11- کویدیچ : مدافع در تیم گریفیندور
12- چوب جادو : دارای پر ققنوس ، و موی تک شاخ، 13 اینچ، خشک و با چوب خاس
13- دسته جارو : نیمبوس007( )
14- علاقه ها: کویدیچ، ورد ها و البته کاراگاهیم و باداگاردی و جاسوس محفل بودن
15 - توانمندیها : بسیار قوی ، جادوگری ماهر و البته باهوش.
16_ عضویت : محفل ققنوس
17_ شغل : کاراگاه وزارتخانه، محافظ و بادیگارد شخص وزیر، مشاور وزیر، جاسوس محفل در وزارتخانه
و البته وزیر سحر و جادو بعد از روفوس اسکریم جیور
18_ خصوصیات اخلاقی :مهربان، سرسخت و زود جوش و منطقی
19_ سپر مدافع : سیاه گوش
دشمن هرچی مرگخوار و از یاران اولیه محفل ققنوس و دامبلدور
متنفر از بلاتریکس لسترنج

خلاصه ای از زندگی وی :
کینگزلی یکی از اعضای اصلی محفل ققنوس بود.او به عنوان کاراگاه ارشد در وزارتخانه کار می کرد.در زمان فرار سیرویس او به همراه تانکس وظیفه دستگیری بلک را بر عهده داشتند.در زمان قدرتنمایی ولدمورت او مسئول حفظ جان وزیر مشنگ ها بود.او در جنگ هاگوارتز شرکت داشت و دلیرانه جنگید.او قد بلند و سیاه چهره بود و سر تاسی داشت.گوشواره زیبایی از جنس طلا که به شکل حلقه بود به گوش داشت.صدایش بم و کشدار و آرام بود وخیلی زود افراد را میشناخت.

او بعد ها به عنوان وزیر سحر و جادو منصوب شد و انقلاب بزرگی را در وزارت خانه و دنیای جادویی ایجاد کرد.او قانونی را تصویب کرد که در آن استفاده از دیوانه سازها برای عذاب دادن مخالفین وزارتخانه ممنوع شد.او به کمک هرمیون تمام قوانینی که علیه مشنگ زاده ها بود را ور انداخت.او همچنین مقام اداری بالایی را به پرسی داد و همچنین هری پاتر را سرپرست بخش کاراگاهان وزارت سحر و جادو کرد.

نام کینگزلی احتمالا از کلمه کینگ یعنی پادشاه گرفته شده است.

شکلبوت نماد پیروزی است،نماد فردی که زندانیان جنگ را آزاد می کند.

با درود

دو نفر شایستگی این مقام را دارند.

1_ پرفسور مک گونگال

2_ هرمیون گرنجر

در مرود اولی که شگی توش نیست.
در باره دومی هم باید بگم خودتون دیدید مهارت انجام ورد هرمیون چقدر بالا بود.


با سپاس
در پناه او

با درود

مجوز میخوام برای تاپیک
" جادوی جارو ها "

توضیحات :

توی این تاپیک بحث میشه که ایا طبق نظریه زنده بودن چوب های جادو همچین قانونی برای جارو ها هست، چجوری با ذکر دلیل.

در ضمن چند تا راهنمایی هم در بین بحث میذارم تا بحث پیش بره.

اژدها _ گوی زرین _ رودخانه _ ابر _ بید کتک زن _ داغ _ شکنجه _ جاده _ مبهم _ جیغ



اژدها درون بید کتک زن لانه کرده بود و صدای خر خرش مبهم به گوش میرسید.
شنلش را بر روی شانه اش کشید و بر داغش طبق عادت دست گذاشت و سوار بر جارویش به سمت جاده ابر الود حرکت کرد.
صدای جیغ مادرش را مبهم اما سوزناک می شنید به سختی رویش را از خانه اش گرفت و به روبرو خیره شد و مانند عقابی در اسمان شیرجه رفت.
***
سکوت بید کتک زن و اطرافش را فرا گرفته بود .
او مجبور بود برای بردن جام اتش تلاش خود را بکند و این تلاش شاید به معنی مرگش باشد.
قدم زنان و اهسته قدم برداشت و وارد سوراخ کوچک بید کتک زن که امروز به غاری تبدیل شده بود وارد شد.
خر خر اژدها بالا رفت .
او حالا در چند متری اژدها بود.
هدفش را به یاد اورد و عزیزانیش و گوی زرینی که میتوانست باعث خوشبختی او شود؛ ترس را کنار گذاشت و همانند یک گریفیندوری از اژدهای خفته بالا رفت.
بله گوی زرین روبرویش بود، به سمت ان شتافت و سعی کرد همزمان ارام و بدون سر و صدا گام بردارد.
و بعد صدای کر کننده

اژدها با تمام قدرتش از خواب برخاست احتمالا در اثر ان صدا بوده است، صدای خنده وحشتناک ولدمورت را در اعماق ذهنش می شنید.
ناگهان به خود امد و اژدها را دید که به صورت ترسناکی جلوی او ایستاده و به او چشم غره می رود.
سریع برخاست و گوی را برداشت و به سمت سوراخ شتافت، باید هرچه سریعتر فرار می کرد دوید و دوید، خوبختانه اژدها هنوز نتوانسته بود از سورخی که خودش درست کرده بود رد شود.

و چند ساعت بعد با صدای ماهی های رودخانه و حیوانات جنگل رو در روی دامبلدور ایستاده بود و تشویق می شد؛ او حالا قدرت، شجاعت و شانس خودش را برای عضویت در محفل و بدست اوردن 1000 گالیون نشان داده بود.


پایان.....

با سپاس
در پناه او

با درود

ساز موسیقی مورد علاقت چیه ؟؟

من همیشه از تار خوشم میومد ولی بعد از تار دف رو به عنوان موسیقی سنتی ولایتمون دوست دارم.



با سپاس
در پناه او

با درود

1_ فشار و تحمیل خانواده
2_ بدست اوردن ابروی خانواده
3_ افتخار افرین شدن و تشویق شدن در جمع مراگخوار ها و خانواده

مهمترین علل خانواده بودند به نظرم.


با سپاس

در پناه او

با درود

بر عکس خیلی ارزوی من چشم دوختن به اینه اما تنها برای فخپهمدین ارزوی اصلیم.

شاید خودم درحال بالا بردن کارنامه ام در ازمون....
و چندین سال بعد یک مرد 32 33 ساله که خودم باشم با کت چرمین و کیف مهندسی در حال رفتن به داشنگاه جهت تدریس تاریخ.

با سپاس از تاپیک خوب
در پناه او

با درود


اژدها _ گوی زرین _ رودخانه _ ابر _ بید کتک زن _ داغ _ شکنجه _ جاده _ مبهم _ جیغ


اژدها را دید بود اما گوی زرین برایش بیشتر ارزش داشت، با نزدیک شدن اژدها داغ روی پیشانی اش می سوخت و همزمان صدای جیغ بینندگان بالا رفت.
در رودخانه شیرجه زد و به سمت جاده مرتبط با بید کتک زن شتافت.
با پنهان شدن در اتاق مخفی پشت بید کتک زن می تواسنت نجات پیدا کند.
سوار بر روی جارویش شد و پرواز کرد دیگر حس نمی کرد انسان است حال او جزئی از ابر ها بود اما با غرش اژدها به خود امد و به سمت خانه متروک و مبهم پشت بید کتک زن شتافت.

با سپاس
در پناه او

پ.ن: قبلا مد بود پایین پستشون میگفتن احتیاج به نقد هست یا نه حالا هم همینجوریه؟؟
اگه میشه ناظر نظرشو بذاره در رابطه با پست.