هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: از کدام شخصیت کتاب بیشتر خوشتان می آید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۸:۰۵ چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۲
نخست ؛

هرمیون گرنجر ،

شدیدا تشابهات شخصیتی بسیاری پیدا کردم!

کینگزلی شکلبوت ،

سکوت، آرامش، قدرت و سپیدی !

آلبوس دامبلدور ،

احمقی خردمند، دوست داشتنی و زیرک

سوروس اسنیپ ،

عشقی ماندگار ! شخصیتی زجر دیده ! سپیدی در جدال با سیاهی !


دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۱۸:۰۲ چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۲
به صورت کاملا اتفاقی فراموش کردم روز ها رو بنویسم:

تقریباً هر روز یک وقت اندکی برای کامپیوتر دارم ولی شاید این در امتحانات مستمر میان ترم که چند روز دیگه است صفر بشه پس:

سه شنبه، پنج شنبه، چهارشنبه

این سه روز عالین! (بیشتر 5 شنبه)




دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۵۵ چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۲
ببخشید لرد ،


باز هم مزاحم شدیم! گرچه لودو در رابطه با نقد، زیاد به ما اخطار داده ولی خب، جوونی مو (!) باید نقد شیم تا بهتر بشم...

1_ تصحیح شد!

2_ بو خیلی آزار دهنده بود. تاکید این قسمت رو که شما کمی زیادی دونستید بر عکس فکر میکنم لازم بود وجهه طنز و همین طور بد بو بودن یک اتاق بعد از سالها باز نشدن رو بهتر نشون بدم. ولی خب ممنونم!

خب مرسی بابت نقد قبل!

در خواست نقد این پست رو دارم:

زندگی به سبک سیاه پست ...

خیلی خیلی ممنونم.
فلیت ویک !
در ضمن، محفلی می مانیم!


ویرایش شده توسط پروفسور فلیت ویک در تاریخ ۱۳۹۲/۹/۷ ۱۲:۴۹:۰۲
دلیل ویرایش: تصحیح شد!

دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۲۰:۵۹ دوشنبه ۴ آذر ۱۳۹۲
استرجس ،

بی زحمت من یک درخواستی دارم ؛

من هنوز روی حرفم برای تدریس درس ورد ها و طلسم های جادویی هستم. اما میخوام یک درس دیگه رو هم در کنارش بر عهده بگیرم که البته جدید هست این درس :

طلسم ها و ورد های باستانی

البته این کار رو هم میشه کرد که این ترم اگر بنده شدم دبیر درس ورد ها (عادی) بیشتر باستانی کار کنم. چون جالب تره ...! به هر حال می خواستم نظر شما رو بدونم اصلا با این درس دوم موافقید یا نه ؟

در ضمن تکالیف، چجوری خواهند بود ؟ بازم غیر رولی ... ؟ (منتظر جزئیات ...)


مرسی استرجان
فلیت ویک


دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: دفتر ثبت نام دانش آموزان
پیام زده شده در: ۲۰:۵۲ دوشنبه ۴ آذر ۱۳۹۲
مدیر سلام !


1-شناسه:

پرفسور فلیت ویک

2-در کدام ترم های گذشته شرکت کرده اید ؟

به طور کلی در 2 ترم شرکت داشتم.
ترم 14 نیز، بهترین دانش آموز هاگوارتز شدم!

3-کلاسهای مورد علاقه خود :

تاریخ جادوگری
طبیعتا، ورد ها و طلسم های جادویی
نجوم و اختر شناسی
موچودات و گیاهان جادویی



دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: زندگی به سبک سیاه
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۲
× سوژه جدید ×



- وایسا لعنتی!

نگهبان در حالی که برای چندمین بار فریاد می زد، این بار نیز با صدایی بلند تر جمله قبلی را تکرار کرد. اما این بار دیگر منتظر نماند و نایستاد. بلکه با سرعت دوید و در این حین زیر لب به آن شخص فحش می داد.

از تعقیب شونده چیزی جز یک شنل سیاه که کلاهش را نیز بر سر کشیده و در آن تاریکی شب به خوبی دیده نمی شد، چیزی مشخص نبود. اما موهای بلندش در حالی که چند تار آن نیز از شنلش بیرون زده، و چوبدستی اش، نیز دیده می شدند.

نگهبان همچنان می دوید. از روبروی عمارتِ چانگ، در حال دویدن بود و در چند متری آن دختر قرار داشت. باد سوزناکی به صورت هردو می خورد و گوش و صورتشان را سرخ کرده بود. گرچه درباره دختر این یک حدس بود اما گونه ها و بینی برافروخته ی نگهبان که اکنون نفس نفس می زد به وضوح مشخص بود.

نگهبان بالاخره پس از چند لحظه پر هیجان در آن شبِ آرام، خسته شد و چوبدستی اش را از شنلش بیرون کشید؛ یک بار دیگر فریاد زد:

- وایسا، دِ لعنتی!

سرعتش را کم کرد و وردی را با صدای بلند فریاد زد.
- استوپفای !

دختر شنل پوش، از سرعتش کاست و لحظه ای چند سانتی متر، جاخالی داد و در حالی که از دقت
بی نظیر نگهبان تعجب کرده بود، ایستاد و چوبدستی اش را با ظرافت و دقتی تحسین برانگیز بیرون کشید. چوبدستی اش را بالا برد و زیر لب تنها زمزمه کرد:
- موبیلیکورپوس

در ادا کردن آن ورد هیچ تردیدی نداشت؛ باید به زندگی به سبک سیاه عادت می کرد. زیر لب با خود گفت:
- کارت خوبه، چو! ارباب راضی خواهد بود ...

نگهبان مانند یک عروسک خیمه شب بازی که در دستان گرداننده اش بالا و پایین می رود از اولین دستورِ دختر اطاعت کرد و خیره به نقطه ای در تاریکی شب، ایستاد. سپس با هر چرخش چوبدستی، مردِ نگهبان، حرکتی می کرد و سپس بعد از اجرای یک ورد فراموش بر روی خودش به سمت عمارت و جایگاهش جلوی درب بازگشت.

در آن تاریکی هیچ کس جز جغدان شب، آن لبخند شوم را ندیدند. آن لبخندی که در آینده بیشتر به کار خواهد رفت.

حال تنها یک نفر در میان آن کوچه ی تنگ و باریک باقی مانده بود؛ دختری که شنل پوش که چو نام داشت و اکنون در میان باد و نسیم سوزناکی که بر صورتش نواخته می شد به سمت جلو پیش می رفت. مقصد او سیاهی بود!




-------------------------------
چو قصد مرگخوار شدن رو داره! از خونه بیرون زده تا به مقصدی که ادرسش رو بلد نیست یعنی خانه ریدل برسه اما نمیدونه تا خانه ریدل (موضوع انجا تمام نمی شود تازه خو گرفتن به سیاهی آغاز می شود.) مشکلات، ماموران و کاراگاه بسیاری به دنبالش خواهند بود ....

+ سوژه جدی است. اما بهتره بگم استقبال می کنم که توش نکته های طنز و جد داشته باشه، اما توی این پست به دلیل موقعیت، نکات طنز رو مناسب ندیدم.

محفلی می‌مانیم !
فیلیوس فلیت‌‌ویک !






ویرایش شده توسط پروفسور فلیت ویک در تاریخ ۱۳۹۲/۹/۴ ۱۷:۳۲:۱۲

دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: اگر جای فلان شخصیت بودم ....
پیام زده شده در: ۱۶:۳۳ یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۲
سلام دوستان !

جمع بندی ماه مهر :


دو شخصیت گذاشته شد.


نظرات شخصیت اول :
لوسیوس مالفوی


1_ ایلین پرنس:

نقل قول:
من اگر جای لوسیوس مالفوی بودم کلا با همه کاراش موافق بودم مثل خون اصیلش رفتار کرد!فقط کاش تو کتاب دوم وقتی فهمید دابی از خونه رفته بیرون می ذاشتت تو اجاق و می پختش تا دیگه نتونه بره به هری هشدار بده!

من اگر جای لوسی بودم عمرا از کارایی که کردم پشیمون میشدم!

من جاش بودم هیچوقت به پرو پای یه کارمند بی ارزش وزارت خونه مثل آرتور ویزلی نمی پیچیدم!




2_ ریگولوس بلک:

نقل قول:
من اگه جای لوسیوس بودم اول اینکه یه اسم درست و حسابی واسه تنها پسرم انتخاب میکردم؛دوم هم اینکه اصلا سراغ لرد نمیرفتم و با سیسی میشستیم خونه عین ادم بچه داریمونو میکردیم



3_ آلیس لانگ باتم:

نقل قول:
من اگه جای لوسیوس بودم هیچ وقت زیاد به آرتور گیر نمیدادم با ریگولوس بلکم موافقم اخه اون چه اسم مسخره ای بود که واسه بچش گزاشته بود آدم یاد خون آشامو و گورزیلا میفته در مورد وفاداریش به لرد و خون اصیلی خوب از خانوادش به ارث رسیده بود چیکار کنه در کل شخصیت متوسطی بود.



شخصیت دوم : لرد ولدمورت


1_ بیدل نقال:

نقل قول:
ولندش که لیلی پاتر را نمی کشتم! یا اگر هم کشتم، بچه اش را به عنوان دستیار با خودم می بردم (مثلا خیر سرمان، هری پاتر را همچون خودمان دیده بودیم که می خواستیم بکشیمش دیگر! فراموش نکنیم که ولدمورت، پیشگویی را به طور کامل نمی دانست و خبر نداشت که حتما یکی از این دو باید دیگری را به قتل برساند) و طوری تربیت می کردم که عبد و اجیر بنده باشد و هرگز به فکرش هم خطور نکند بر علیه ما کاری بکند.

دومین کاری که انجام نمی دادم، کشتار بی دلیل بود. لرد ولدمورت بنا بر نص کتاب فردی بسیار باهوش بود و افراد باهوش معمولا از عقل خود استفاده می کنند، نه زور... وقتی به جادوی سیاه تسلط داشته باشیم، با طلسم فرمان سردمداران بوقی را تحت فرمان خود در می آوریم و ملت نیز که به صورت عوام، گوسپندانی بیش نمی باشند تحت سلطه غیرمستقیم خود در می آوریم.



2_ مینروا مک گونگال :

نقل قول:
از همون اول عین آدم(!) بشینم سر درس و زندگیم,اخلاقمو درست کنم و به خون اصیل نبودنم اهمیت ندم,وقتی هم عین آدم بزرگ شدم و دوره کشتن مامان هری جان شد اونو نکشم بجاش ببرمش باغ وحش(بچشو),گرچه اونجا با یه ولدی دیگه روبرو می شدم و اون جای منو می گرفت,بعدشم که هری رفت سال پنجم و اون لرد جدیده که جامو گرفته گل کرد و اومد من رو بکشه با دو قلوها مار ها رو بندازم به جون وزغ صورتی پیر بعد برم لرد تقلبی رو بکشم.



3_ انیسا :

نقل قول:
من اگرجای ولدمورت بودم اول از همه اون دماغمو جراحی میکردم



4_ آیلین پرنس :
نقل قول:

هر کاری ایشون ناپسند دیدن و انجام ندادن منم انجام نمیدم و هر کاری کردن بسیار پسندیده بوده و منم همون کارو خواهم کرد!



4_ پرفسور فیلیوس فلیت ویک:

نقل قول:
به جای هفت تا هفتاد تا جان پیج میساختم.

هر چه سریعتر دست از کشت و کشتار برمیداشتم.




5_ چوچانگ:

نقل قول:
اگر لرد سیاه بودم هیچ وقت اون طلسم مرگ اخر رو به زبون نمیوردم.....




خب، نظرسنجی رو من هماهنگ میکنم که تا امشب روی تاپیک گذاشته بشه. شخصیت بعدی پس از قرار گرفتن نظرسنجی به طور همزمان داده میشه.


مرسی از شرکتتون!
فلیت ویک!



دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۱۷:۳۱ شنبه ۲ آذر ۱۳۹۲
مدیر سلام!

خب من هم، فلیوس فلیت ویک، از گروه راونکلا، قصد تدریس در هاگوارتز با درسِ طلسم ها و ورد های جادویی رو دارم!

امیدوارم سطح رولنویسی و تجربم برای انتخاب شدن، کافی باشه ...


دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: بعد از تمام شدن سری کتابهای هری پاتر چه قدر به اونها سر میزنید؟
پیام زده شده در: ۱۷:۲۶ شنبه ۲ آذر ۱۳۹۲
راستش رو بگم؟ نه نمی گم! آخه ....

آخه راستش رو بخواید بنده از وقتی کتاب هری پاتر رو خوندم و تموم کردم و به دلیل اینکه سوژه هاش به خاطر فعالیت توی سایت های این چنینی زنده نگه داشته میشن هیچ علاقه ای به دوباره خوانیش ندارم.

شاید بد به نظرتون بیاد اما من الان میل به خوندن دوباره ی بچه های بدشانس رو دارم ولی هری پاتر رو نه!

چند بار سعی کردم و البته کتاب 5 رو نصفه خوندم ولی همون حد! البته فیلماشو هر از گاهی میبینم برای همین هم فراموش نمی کنم.

البته موضوع خجالت آور هم اینکه نثر رولینگ رو هم (البته نثر خانم اسلامیه بیشتر ... ) کم و بیش یادم رفته و موضعات فرعی رو!

احتمالا بعد از امتحانات میان ترم میشنم کمی دوباره مرور میکنم، بالاخره بببخشید دیگه حوصلش برای خوندن نیست...


مرسی
فلیت


دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: ایا رون میتوانست اپارات کند؟
پیام زده شده در: ۱۷:۲۱ شنبه ۲ آذر ۱۳۹۲
خب، بدونید تنها اشاره به آپارات کردن رون، موقعی صورت میگیره که بچه ها آزمون میدن و رون پذیرفته نمی شه. همین بود دیه ؟ یا همچین چیزی تو کتاب هفت!

خب اما رون اون موقع پذیرفته نمی شه، به طور واضحی رولینگ گفت که رون و هری کاراگاه میشن! خب به نظرتون یک کاراگاه در آپارات کردن ضعیفن ؟

مطمئنا اگر نمی تونست آپارات کنه انتخاب نمی شد!

نظر خودم اینکه با وجود ضعفش توی این کار، یک نمونمش کتاب هفت پارت یک (فرار از وزارتخانه...) به خوبی این کار رو انجام می داده. بالاخره کاراگاه بوده.

اما آیلین جان دونستن این موارد تنها دلیلی هست که 6 نفر مثل ما دور هم جمع میشن. قبلا و قبل از تموم شدن کتاب خوب، هووووو، کلی سوژه بوده ولی بعد از سه سال دیگه نباید انتتظار داشت درباره آلبوس دامبلدور صحبت شه، دیگه کم کم تنها کنجکاوی ها همین موارد کوچیکیه که با دلیل، خیلی هم جالبه.


ممنونم از زننده تاپیک
فلیت ویک


دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.