جینی در حال کتابی بود اصلا حوصله نداشت او از معجون سازی و استاد ان یعنی اسنیپ متنفر بود متنفر.....
ولی باید برای روکم کنی مالفوی هم شده از درس او نمره ی خوبی کسب میکرد او در همین فکر بود که ناگهان مالفوی با همان پوزخند همیشگی اش اومد در نگاه دخترک تنفری دیده میشد که ناگهان مالفوی گفت نمیخوای مبارزه کنی ناگهان هری گفت من به جای او مبارزه میکنم مالفوی ترسید و پشت سرش را نگاه کرد...اری هری پاتر ان پسر رقت انگیز انجا بود گفت باشه یک شنبه جلوی دفتر اسنیپ!!!!!هرمیون گفت نه نباید جلوی دفتر او مبارزه نکن وگرنه از گروهمون امتیاز کم میکنه و مالفوی خندید و گفت باز هم شما باختید هری عصبی بود خواست چوب دستی اش را در بیاورد که ناگهان جینی گفته نه هری کاری باهاش نداشته باش بزار بره و مالفوی با همان پوزخن همیشگی رفت و....
تایید نشد.
عکس کارگاه عوض شده و باید با عکس جدید نمایشنامه بنویسی. تو نمایشنامه جدیدت به این نکات توجه کن:
اول اینکه بین جملاتت از هیچ علامت نگارشیای (؛ ، . ! ؟) استفاده نکردی... فقط بعضی جاها علامت سوال و سه نقطه گذاشتی. نمیتونی جملات رو همینطوری پشت سر هم بنویسی و بری. باید با استفاده از علائم نگارشی و کلمات ربط بینشون ارتباط برقرار کنی و هرجا لازم شد با دوبار اینتر زدن و ایجاد پاراگراف بینشون فاصله بندازی.
دوم باید بین دیالوگ و سایر قسمتای نمایشنامهت تمایز قائل بشی. وقتی میگی فلانی گفت، باید حتما بعدش از دو نقطه استفاده کنی و ترجیحا خط بعدی و با گذاشتن "-" شروع به نوشتن دیالوگ کنی. بعد از اتمام دیالوگ، بازم باید اینتر بزنین و از خط بعدی نمایشنامهت رو ادامه بدی.
یه نمونهی تصحیح شده رو برات میذارم:ولی باید برای روکم کنی مالفوی هم که شده از درس او نمره ی خوبی کسب میکرد. او در همین فکر بود که ناگهان مالفوی با همان پوزخند همیشگی اش اومد. در نگاه دخترک تنفری دیده میشد که ناگهان مالفوی گفت:
- نمیخوای مبارزه کنی؟
ناگهان هری گفت: ...