تصویر شماره ی 4
جینی در حال خوندن کتاب بود که ناگهان سنگینی شخصی را احساس کرد سرش را بالا آورد تا بگویید:((نویل لطفا از اینجا برو.))
ولی دید اون شخصی نویل نیست بلکه مالفوی از خود راضی است.
جینی گفت:((مالفوی!تو کتابخونه چیکار میکنی؟))
دراکو گفت:((اومدم سر موضوعی باتو حرف بزنم.
-هه،با من ،من با تو هیچ حرفی ندارم.
-ولی قرار دیروزمون که یادت نرفته.
-نه یادم نرفته ولی من نمیتونم انجامش بدم،هری بهترین دوستمه و هرمیون؛متاسفم من نمیتونم.
-جینی وایسا،ببین میخواستم یه چیز دیگه هم بهت بگم،رون،رون،مرگخوار شده
-چییییی!؟ چی داری واسه خودت میگی چرا داری ......
در این هنگام رون یهو وارد کتابخانه شده،جین داشت سکته میکردو مثل همیشه مالفوی داشت میخندید.
دراکو گفت:((خوب قرارمون این شد تو برو خودتو بچسبون به هری تا من بتونم برم پیش هرمیون و اگرنه بلایی سر همه ی دوستات میارم.))
جینی زیر لب گفت:((به همین خیال باش مالفوی.))
-چی گفتی؟
-گفتم باشه(تو دلش گفت کوچولو)
چند دقیقه بعد هری وارد کتابخونه شد و به سمت جینی رفت،گفت:((جینی،حالت خوبه؟مالفوی باتو چیکار داشت؟))
جینی گفت:((هیچی همون حرفای همیشگی....راستی هری الان کلاس دفاع در برابر جادوی سیاه داریم و یادت نرفته که معلمش تویی. ))
-به کل یادم رفته بود بجنب بریم تا دیر نشده.
در همین لحظه هرمیون با چهره ای غمگین وارد شد و گفت:هری این نامه واسه تو هست،بخونش.))
هری نامه را گرفت و خوند توش نوشته بود:اقای پاتر،امروز ساعت 4 بعدظهر اقای سیریوس بلک را دستگیر کردیم و برای محاکمه به دادگاه برده ایم لطفا هرچه زود تر به وزارت خانه تشریف بیارید،حضور شما در این مکان اجباری سیریوس بلک به شما احتیاج دارد.))
هری گفت:((اما هرمیون چرا سیریوس را بردند به دادگاه برای محاکمه.))
هرمیون گفت:((نمیدونم هری ،نمیدونم.))
جینی گفت:((ما هم باهات میام تنهات نمیزاریم.))
هری گفت :((اما......))
هرمیون گفت:((اما یی وجود ندارد جینی درست مگیه ماهم باهات میایم.))
هری گفت:((خوب پس منتظر چی هستید برمی دیگه راستی رونم خبر کنید با ما بیاد. ))
جین گفت:((شما برید من میرم رون رو خبر کنم بعد با هم میایم.))
درود بر تو فرزندم.
بدک نبود. ولی نیازی نیست انقدر از پرانتز استفاده کنی! دیالوگ ها یک شکل ثابت دارن:
نقل قول:هری گفت:((اما هرمیون چرا سیریوس را بردند به دادگاه برای محاکمه.))
هری گفت:
- اما هرمیون چرا سیریوس را بردند به دادگاه برای محاکمه.
لحن دیالوگ هارو هم به صورت محاوره ای بنویس.
همینا دیگه...
تایید شد!
مرحله بعد: کلاه گروهبندی