لرد دستی به چونه ش میکشه و بعد از مقادیری تفکر کردن میگه: عجب ایده ی خوبی به ذهنم رسید!
قیافه ی لینی پژمرده میشه و لرد ادامه میده: مرگخوارارو خبر کن و بفرستشون برا خریداری مغازه ها.
لینی با ذوق و شوق بالا و پایین میپره و میپرسه: من ارباب؟ من به مرگخوارا دستور بدم؟ خودم خبرشون کنم؟ شخصا بفرستمشون؟ من من؟ خودم ارباب؟
لرد که از بی تابی مرگخوارش تعجب کرده بادی به غبغب میندازه و میگه: درسته پیکسی ... همونطور که تشکیلش با توئه، شکست تو پروژه هم گردن تو میفته.
لینی که بین آسمون و زمین به سر میبرد با شنیدن این حرف با مخ رو زمین فرود میاد.
- حالا برو و مزاحم خلوت همایونی نشو.
لینی از رو زمین بلند میشه و بعد از تعظیم کوتاهی از اونجا خارج میشه.
اندرون اتاقی بزرگ:- بدانید و آگاه باشید که ارباب لرد ولدمورت کبیر، مرگخوار پیکسی رو، شخصا برای اداره ی این ماموریت انتخاب کرده و مفتخرم بگم که ...
لحن لینی به طور ناگهانی ای جدی میشه و با انگشتش ایوانو نشونه میره و میگه: تو باید بری و شامپوفروشیتو راه بندازی. شامپویی که میتونه از خوابای محفلیا فیلمبرداری کنه و تو ...
لینی به سمت اسنیپ برمیگرده و میگه: یه مغازه هم برا فروختن روغن موهای توئه. شعبه ی دیاگونتو تعطیل کن و بپر ناکترن. باید وسایل استراق سمع تو روغن موهات باشه.
لینی وظایف هرکس رو پشت سر هم ردیف میکنه و تحویلشون میده، اما مرگخوارا موندن که چطور میتونن این وسایلو توی شامپو و روغن مو و بقیه ی چیزاشون جاسازی کنن.
روز بعد - مقر محفل:- چته فرزندم؟ چرا آرامش نداری؟
آلبوس درحالیکه مشغول صاف کردن عینکشه اینو بیان میکنه و موشکافانه به جیمز که کلهم پله هارو غلت زنان طی کرده و جلوی پای آلبوس فرود اومده نگاه میکنه.
جیمز بدون توجه به واقعه ی عظیمی که براش رخ داره (سقوط از پله ها) از جاش بلند میشه و جیغ زنان میگه:
- مرگخوارا دارن تمام مغازه های کوچه ناکترنو با قیمت خیلی ارزون خریداری میکنن. حتما نقشه ای تو سرشونه. ما هم باید هرچی مغازه تو کوچه دیاگون هستو بخریم و با اونا رقابت کنیم.
آلبوس دستی به ریشای بلندش میکشه و میگه: جیمز، بودجه ی ما به مغازه های دیاگون نمیرسه ... شاید بهتر باشه ما هم مغازه های ناکترنو بخریم.
جیمز فریاد بلندی میزنه و میپرسه: یعنی کارای بد بد کنیم عمووو؟
آلبوس دستی به سر جیمز میکشه و میگه: نه فرزند روشنایی من، فقط ادعا میکنیم که میخوایم وسایل سیاه بفروشیم، در حالیکه این طوری نیست! فقط بودجه مونو بالا میبریم.
جیمز سرشو از زیر دست آلبوس کنار میکشه و تو چشمای دامبلدور زل میزنه و میگه: اونوخ مرگخوارا چی؟
آلبوس لبخندی میزنه و میگه: بودجه مهم تره یا مرگخوارا؟