و ملت هافلپاف وارد تونل شدند ... هرکس به یکی از سنگ های قیمتی روی در و دیوار چنگ می انداخت و آن را میکند و درون جیبش میگذاشت ... چند دقیقه بعد همه به انتهای تونل رسیدند و صندوقچه ای پر از گالیون های درخشان طلایی رنگ دیدند !
هافلی ها صندوقچه را برداشتند و با مشقت فراوان به تالار خود بردند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد !
.
.
.
.
.
کمی آنطرف تر کاربر شماره 1 : احمق اینقدر بهت گفتم حواست رو جمع کن گم نشیم ! حالا هیچی از گنج ها گیرمون نمیاد !
کاربر شماره 2 : تو خودت حواست رو جمع نکردی به من چه ! مرتیکه ی پیوز !
ناگهان پیوز ِ همیشه در صحنه (!) سرش رو از یکی از دیوار های تونل میاره بیرون میگه : « کسی منو صدا زد ؟ »
کاربر شماره 2 : نه شما راحت باش !
کاربر شماره 1 : راست میگه ! روح ژانگولر ! این چه طرز سوژه تموم کردن بود ؟
پیوز دستش رو زیر چونه اش زد و به فکر فرو رفت
: « راست میگیا ... حالا یه کاریش میکنم ! » و دوباره درون دیوار فرو رفت و ناپدید شد !
کاربر شماره 1 :اون چیه اونجا !
کاربر شماره 2 : تو هنوز با این سن و سالت نمیتونی ورودی تونل رو تشخیص بدی ؟
کاربر شماره 1 : راست میگی مثل یه دروازه است ... اونا چیه داره ازش میاد بیرون ؟
کاربر 2 : ابله اونا ملت هافلن ... اونم گنجه دستشون ...
کاربر 1 : آهان ...
... هان ؟
کاربرد 2 : گنج دیگه ... گنج !! ... گنج ؟؟!؟!؟!؟
کاربر شماره 1 و 2 با سرعت میدون و بالاخره یکی از هافلی ها رو گیر میارن ! ریتا در حالی که سعی میکنه سکه ها و گردنبند های طلا رو توی جیباش مخفی بکنه با عجله میگه : « چیه چی شده ؟ »
کاربر شماره 2 : زود تعریف کن ببینم چی شد !!
و ریتا شروع میکنه ...
فلش بک ! درچه به تونل دیگری راه داشت که بسیار بسیار پر پیچ و خم بود و تا دوردست ها ادامه داشت! از در و دیوار تونل (!) تیکه های یاقوت و الماس و الیوین و تالک و باریت و بقیه سنگ های که نویسنده در زمین شناسی خونده بود، بیرون زده بود
ملت:
پیوز ِ همیشه در صحنه (!) میگه : الان یعنی باید بریم توش ؟
ملت : پَ نه پَ ... باید صداش کنیم تا گنج خودش بیاد بیرون !!!
ملت با احتیاط وارد تونل میشن ... تا اینکه در همین لحظه ناگهان نور زرد رنگی تونل رو فرامیگیره و صدای پیرزن مهربانی به گوش میرسه ...
_ نوادگان عزیزم ... شما وارد مسیر پر خطری شدید ... اما من به شما هافلپافی های سختکوش ایمان دارم ... برای رسیدن به گنج باید پنج مرحله رو طی کنید :
1. شنا با ویلچر !
2. پیدا کردن کلید طلایی
3. پیدا کردن گورکن جادویی
4. گذر از دریای آتش
5. برداشتن گنج که خودش برای خودش ماجرایی داره
ملت :
رز : نامردیه اینا رو توی نقشه ننوشته بود
<><><><><><><><><><><><><><><><><><>
هرکی خواست سوژه رو تموم کنه یادش باشه فلش بک ریتا رو ببنده