هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۳:۳۸ چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۸۸
#21
در راستای اهداف میخواستم ببینم برای نمایشگاه برنامه ی خاصی هست ؟

گفتم چندیدن روز زودتر بگم ارزشی بودن رو ثایت کنم

دیدار گروهی مطابق قرون گذشته میچسبه

_____
پی نوشت :
خوب شد این سرور بلیزارد پکید اومدم سایت ببینم شوتم کردن بیرون !! همر


ما به آن سید و این میر اردادت داریم
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم

[url=http://us.battle.net/wow/en/character/burning-legion/


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۵۵ دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۷
#22
نقل قول:
نوشته : خب با اين اوصاف، تعجب ميكنم از شما كه چرا مرگخواريت اين كاربر رو تاييد كردين؟


میدونم که مدیریت جواب داد ولی بنده هم به عنوان این کاربر بعد چند وقت جواب بدم :

بنده حدود 8 ماه عضو محفل و رئیس محفل بودم ولی برای اینکه هیجان کار بالا بره در زمانی تصمیم گرفتم که به مرگ خوارها بپیوندم و فعالیت مرگخواری کنم لینک درخواست مرگخواری من رو هم بگردی پیدا میکنی که چه جوری سیریوس با دومبول به مشکل برخوردند و ان حرف ها

_______
بعد 1 ماه بالاخره ویندوزم رو الان فارسی کردم گفتم بیام یه پستی بزنم !


ما به آن سید و این میر اردادت داریم
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم

[url=http://us.battle.net/wow/en/character/burning-legion/


Re: دفتر وزیر اعظم ، عالیجناب هوکی و معاونش
پیام زده شده در: ۲۳:۳۷ سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۸۷
#23
غاری نامعلوم در زمانی نامعلوم

محوطه ای مخوف و تاریک..هیچ چیز دیده نمیشد ..سیاهی مطلق..تنها پیکرهای کوچکی که به سرعت از باقیمانده چیزی که زمانی نیروهای نوشابه ای بودند عبور میکردند..موش به یکی از انسان های افتاده بر روی زمین نزدیک تر شد..بوی انسان مشامش را پر کرد و بعد قبل از اینکه فرصت فرو کردن دندان هایش در دستان مرد را داشته باشد صدای مهیبی کل محوطه را به لرزه در آورد.....

دلمو شیکوندی برو حالشو ببر
با من نموندی برو حالشو ببر
گیلدی رو فروختی برو حالشو ببر
با گیلدی نساختی برو حالشو ببر ....

دیگه مثل شیکم پیدا نمیشه
تو شیکمو نخواستی برو حالشو ببر

-: هاااااااا گیلدی؟ غضنفر ؟ پیژامه پارتی؟ کجاس؟ موتورم کو؟؟؟ عینکم کو؟؟؟

شپلخ !!!!!!!!!!!!!!!!

سر مرد محکم در یکی از استالاکتیت یا حالا استالاگمیت های غار فوق خفن مخوف زیرزمینی فرو میره ...مدل فیلم the butterfly effect مرد روی زمین میوفته...لرزشی بدنش رو فرا میگیره ..خاطرات کالین و پیژامه پارتی ها ذهنش رو پر میکنه..شنل امپراطور در فضا موج میزنه ..کریچر داره میگه ارباب کجا میریم ...صورت جن خونگی خاکستری تر و کثیف تر میشه ..هوکی حالا داره جلوی چشمای مرد اعتراف میکنه ...خون از بینی مرد سرازیر میشه و سپس....ur loading has been completed..welcome back to game..plz press f5 to continue

سیریوس با حرکتی به موهاش از جاش بلند میشه و در غار به جلو میره

پشت بوم قصر خفن اتحاد

کریچر و اسکاور تنها بازماندگان اتحاد خاکستری تا آخرین توانشون در حال مبارزه هستن

اسکاور: کریچر آسمون رو نگاه کن چرا اینها تموم نمیشن؟ تمام دستمالای من تموم شد ..این بازی چرا کنسول قدیمیه؟ مگه دستگاه جدیدا رو هنوز سی دی خور نکردی؟

کریچر: این از اون بازی جاپونیاس ..باید reload کنی تا دستمالا دوباره ظاهر بشه

اسکاور نگاهی دوباره به جمعیت میلیونی مرگخواران و دوباره نگاهی به خودش و کریچر می اندازه ..کریچر هم در همون زمان همین کارها رو انجام میده..برقی در نگاه هر دو دیده میشه و به هم نزدیک میشن..همینجور نزدیک تر تا اینکه دستهاشون با هم تماس پیدا میکنه ...دستهای جن در دستهای دستمالی اسکاور فرو میره...برقی آبی همه جا رو فرا میگیره

کریچر: یکی آهنگ دوقلوهای افسانه ای رو پخش کنه

جوراب و دستمال بیشتر از اونچه که در ذهن کسی بگنجه اطراف دوقلوها رو در بر میگیره ...برق آبی حالا نور شدیدی از خودش ساطع میکنه و اسکاور و کریچر در حالی که همچنان دستهاشون تو دست همه به پرواز میان....

آهنگ دوقلوهای افسانه ای همچنان داره پخش میشه !

چادر نامعلوم مرگخوارن در زمانی کمی جلوتر

بلیز در حال تر و خشک کردنه هوکی وزیر معظم هستش و ایگور با کارت اعتباری جدید ولدسلش از راه دور نیروهای میلیونی رو هدایت میکنه

ایگور: چی؟ نیروهای ناشناخته؟ از کجا؟ بوی جوراب میدون جنگ رو پر کرده؟ ساحره ها یک وقت آسیب نبینن ..دارن از حال میرن؟ یعنی چی میگی پروانه ای شدن و دارن دنبال یک جسم ناشناخته دیگه میان؟ رندوم مرگخوار ..الو الو رندم مرگخوار 3467865 ..خودم الان دست به کار میشم .....بلیز بلیز من وارد عملیات میشم ..مواظب وزیر معظم باش

ایگور دستهاش رو به سمت بالا میگیره...نور سیاهی ایگور رو در بر میگیره و بعد شترق ...رنگهای متفاوتی در نور ظاهر میشن...صدای پت پتی میاد و جاروی پرنده ایگور در حالی که دود از دمش بلند میشه جلوش ظاهر میشه

-: هنوز در مورد این جلوه ویژه مشکل دارم نمیدونم چرا دمش آتیش میگیره و رنگهاش عوض میشه

ایگور نچ نچ کنان سوار جاروش میشه و به پرواز در میاد

در آسمان

ایگور در میان تجمع میلیونی مرگخوارها که حالا اکثرشون رو ساحره تشکیل داده همینجور داره سعی میکنه جلوتر بره ولی نمیدونه چرا همینجور داره به سمت چادر پنهان کردن وزیر نزدیک تر میشه ..

-: یعنی چی؟ چی شده ؟

ایگور خودش رو در حالی پیدا میکنه که به طور متناوبی کلید f1 رو داره فشار میده تا خودشو دوباره سلکت کنه

تجمع همینجور به چادر نزدیک و نزدیکتر میشه...رنگ روشن لباسهای ساحره های رندوم مرگخوار آسمون رو به صورتی تبدیل کرده ..ترسی وزیر رو فرا میگیره ...اون این رنگ رو از روز اولی که دزدیدنش به یاد داره ...سعی میکنه نقطه آغازین این تجمع رو پیدا کنه ولی نمی تونه ....ترسی ناشناخته به وجودش چنگ میزنه ...............

-: چون باک بیک عفونت دندانی پیدا کرد مجبور شدم موتورم رو از پارکینگ در بیارم

عینکی سیاه....موهایی بلند و کت چرم....هوکی ناله ای میکنه و خودشو به دست تتو کرده میسپره ( سیریوس یک عالمه تتو همه جاش داره !! )

سیریوس در آسمون اوج میگیره و در پی این تغییر مسیر کل ساحره ها روی چادری که حاوی بلیز بود فرود میان

ایگور از جایی دور در آسمان : نه !!!!!!!!

____________________ اتحاد ادامه دارد


ویرایش شده توسط سيريوس بلک در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۱۱ ۱:۰۲:۱۷

ما به آن سید و این میر اردادت داریم
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم

[url=http://us.battle.net/wow/en/character/burning-legion/


Re: دفتر وزیر اعظم ، عالیجناب هوکی و معاونش
پیام زده شده در: ۲۱:۰۲ شنبه ۷ دی ۱۳۸۷
#24
من نفهمیدم کریچ چه جور اومد پایین که درخت ببره !!! چون ظواهرا دفتر وزیر بود داشت خودزنی می کرد ولی به هر حال
_____________________________________

درختزار نزدیک وزارت خونه

کریچر داره بدو بدو درخت ها رو با زور آسلامیوسی که در اثر تهییج شدن و دیدن نیروهای نوشابه ای به دست اورده میکنه و میبره

سالی: اه اه کریچ زود باش دیگه اخه این 4تا برگ !! که کندی رو نمیشه دژکوب کرد که
کریچ: من فقط از ارباب سیریوس یا ارباب امپراطور اطاعت میکنم صد دفعه تا حالا بهت گفتم نیش نیش ..نمیدونم چرا هی جو میدی
و پشتش رو به سالازار میکنه و همچنان به برگ کندن ادامه میده

.............

در دفتر وزارت خونه
همان زمان

هوکی و بلیز دارن همچنان به عملیاتی که پایین وزارت خونه در جریانه نگاه میکنن ..اینطور به نظر میاد که گرد و غبار سفیدی کل صفحه رو گرفته

هوکی : بلیز چندمین باره بهت میگم این جغد رو نذار بیاد رو آنتن ماهواره بشینه تصویر برفک دار بشه
بلیز : اهمممم قربان این بیرونه تلویزیون نیست ...خودشه ولی نمیدونم چرا برفکی شده بذارین من برم نزدیک تر ..هممم یعنی چند طبقه پایین تر که تشخیص بدم چه خبره
هوکی: ای خائن بی ذات و بی اصل و نسب..میخوای وزیر رو در چنین شرایط بحرانی تنها بذاری ؟؟؟

بلیز در تعجب اینکه الان کیه که بی اصل و نسبه یعنی خودشو میگن به وزیر معظم دوباره نگاه میکنه ..ناگاه احساسی در چاه !!! دل بلیز به وجود میاد که این موجود که بهش داره خدمت میکنه کیه آخه ..یک جن خونگی ؟؟

بلیز: قربان من معذرت میخوام ولی برای آسایش و راحتی شما لازمه که برم پایین تا نیروهای نوشابه ای کالین از کل دارایی ما عکس نگرفتن توقیفشون کنم ..آخه قربان خودتون میدونین دیگه عکس های دوران کودکی شما نباید دست کسی بیوفته

هوکی در حالت انفجاری : مگه اون عکسای مهاجرتم دم دسته؟ بدو برو جمعشون کن تا دست کسی نیوفتاده

بلیز به حالت پرپرزنان چون میخواد شنلش موج بیوفته و ابهت پیدا کنه از دفتر وزیر میره بیرون

در همون هنگام صدایی از پس پشت دیوار به گوش وزیر میرسه : هووووووووووووی حیوووون زودباش...باک بیک !!!!
باک بیک: بله قربان ارباب سیریش؟
سیریوس : زودباش این موجود رو اگه به بهداشت دندونات آسیبی نمی رسونه بردار بریم که کار داریم...4تا مرگخوار ما روعلاف کردن که ولدی میخواد بیاد یا نه ..نمیدونن خونه ماس داره ناهار درست میکنه

باک بیک نگاهی حاکی از انزجار به جن خشک شده از تعجب روبروش میندازه ...اه اه اینو؟؟؟؟ ولی به خاطر ارباب جلو میره...هوکی جیغ بنفشی میکشه ولی سیریوس که لب پنجره نشسته سریع یک دستمال همه کاره اسکاور میچپونه تو دهن جن....جن بنفش میشه

سیریوس: ای بابا هی به این اسکاور گفتم از الیاف نرم تر استفاده کن مردم نمیرن ..باکی یادت باشه بهش بگم دوباره
باک بیک با دهن بسته ای که جن رو نگه داشته سر تکون میده

سیریوس سوار باک بیک میشه و در افق به پرواز در میاد !!!


ما به آن سید و این میر اردادت داریم
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم

[url=http://us.battle.net/wow/en/character/burning-legion/


Re: دفتر وزیر اعظم ، عالیجناب هوکی و معاونش
پیام زده شده در: ۱۲:۳۶ جمعه ۶ دی ۱۳۸۷
#25
نمای خارجی - جایی دور از روشنایی های زمین

سیریوس و سالازار مشغول گفتگو بر سر مسائل جاری کشور ! هستند. امپراطور و کریچر به همراه اسکاور دارن در مورد حمله به وزارت خونه نقشه میکشن

سالازار : من دیشب که رفتم اونجا متوجه شدم که اقدامات دفاعی وزارت خونه خیلی کمه با یه حمله چکشی میشه کل اقدامات رو خنثی کرد
سیریوس : ولی مطمئن باش دیگه الان مثل دیشب نیست الان دیگه همه ی قدرت دفاعی وزارتخونه داره سعی میکنه که از وزیر محافظت کنه.به نظرم تو اشتباه کردی که اینقدر زود حمله کردی

- شاید من اشتباه کردم که اینقدر زود حمله کردم ولی میخواستم ببینم امکانات وزارتخونه چقدره ! ما باید حتما از هر چی که الان تو دفتر وزیر میگذره اطلاع داشته باشیم و من هم الان همچین امکانی رو دارم

یه جن خونگی : چه جوری اینکار رو کردی ؟

سالازار : کار ساده ای بود فقط برای چند لحظه هوکی رو بیهوش کردم و تابلو ی داخل دفتر رو طلسم کردم ! حالا دیگه اون تابلو زیر نظر من هست و میتونه گزارش بده به همین تابلوی دیگه که اینجاس

سیریوس : خب خب خوبه حداقل دیگه میدونیم کهاون تو چه خبره به نظر من باید هر چه سریعتر به وزارتخونه حمله کنیم اگر طول بدیم شاید دیگه نشه اینکار رو انجام داد

امپراطور : الان میتونی به اون تابلو دستور بدی که بیاد ببینیم چه خبره !؟

سالازار : اره کار سختی نیست . و در همون لحظه وردی رو زمزمه میکنه و تابلویی که بقلش بود شروع میکنه به وول خوردن و اطلاع میده که قراره تو وزارت خونه نگهبان ها زیاد بشن و البته از نورممد هم صحبت میکنه !

امپراطور که از خوشحالی میخندید گفت : خوبه خوبه نورممد از همون اوایل به من وفادار بود و کلی اطلاعات به من میرسوند میتونیم روی حرف های اون هم حساب کنیم

سالازار : پس تو برو دنبال نورممد و من هم سعی میکنم که یه نقشه ی کامل برای حمله بکشم


ما به آن سید و این میر اردادت داریم
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم

[url=http://us.battle.net/wow/en/character/burning-legion/


Re: تولد پنج سالگی سایت جادوگران
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶ چهارشنبه ۴ دی ۱۳۸۷
#26
راستی کسی از میلاد خبر نداره ؟

کالین رو میگم

سعی کردم پیداش کنم نشد که بشه ولی مهدی {گرگینه} رو پیدا کردم گفت احتمالا میاد

____
ساحره ها هنوز ازشون خبری نیست ! ؟

لیلی داره سعی میکنه بعضی ساحره های قدیمی رو بیاره ساحره جدید نداریم ؟


ما به آن سید و این میر اردادت داریم
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم

[url=http://us.battle.net/wow/en/character/burning-legion/


Re: تولد پنج سالگی سایت جادوگران
پیام زده شده در: ۲۳:۳۲ سه شنبه ۳ دی ۱۳۸۷
#27
حالا نمیشد این تولد بوووقی رو زودتر میگرفتین ؟

ساعت 5 خیلی دیره ها

بگین 3 بیان ملت که همه تا 5 اونجا باشن

فکر نکردین که ملت همه که 5 اونجا نیستن تا بیان و همه رو ببینیم میشه 8 باید برگشت 2000 کیلومتر تا خونه ما راهه از اونجا سفر قندهار میشه

____
ساحره ها کسی نمیاد راستی ؟
لیلی میخواست بیاد گفت کسی ساحره هست بیاد یا نه

-----------
ویرایشیسیوس

من تازه دیدم نوشته 15 نه 5 ! :دی


ویرایش شده توسط سيريوس بلک در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۳ ۲۳:۴۴:۲۵

ما به آن سید و این میر اردادت داریم
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم

[url=http://us.battle.net/wow/en/character/burning-legion/


Re: تولد پنج سالگی سایت جادوگران
پیام زده شده در: ۰:۵۴ سه شنبه ۳ دی ۱۳۸۷
#28
راستی کسی از سالی و مهدی {گرگینه ی سابق} خبر نداره ؟!

من تلفنش رو گم و گر کردم ولی کسی ازش خبرداره بهش ببوقه

یه سوال اخلاقی

این بلوار مرزداران چقدر پایین تر از همت هست نقشه لود نشد واسه من نقشه هم دم دست ندارم

______
ویرایشیسیوس
-----
مرسی پیدا کردم دقیقا


ویرایش شده توسط سيريوس بلک در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۳ ۱۳:۱۶:۴۷

ما به آن سید و این میر اردادت داریم
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم

[url=http://us.battle.net/wow/en/character/burning-legion/


Re: تولد پنج سالگی سایت جادوگران
پیام زده شده در: ۱۵:۳۷ دوشنبه ۲ دی ۱۳۸۷
#29
اگر نظر بروبچز مدیر برای تولد قطعی باشه من میتونم برم یه آمار بگیرم از چند تا از رستورانهای نزدیک که ملت جادوگر راحت بیان

نظرتون در مورد بانی چاوو که 2 سال پیش رفتیم چیه راستی ؟

گردباد هم با اون کاکتوس کلاهدار معروفش بد جایی نیست

راجر جان یه بووووق بزن کلا اگر کمک و چیزی خواستی

راستی کسی از قدیمی ها خبر نداره؟

من اگر بدونم پویان و کیریچ و حاجی و مونا {تهران هست یا نه اصلا ؟ } میان;میام وگرنه هیچی


ما به آن سید و این میر اردادت داریم
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم

[url=http://us.battle.net/wow/en/character/burning-legion/


Re: تولد پنج سالگی سایت جادوگران
پیام زده شده در: ۱۲:۳۹ دوشنبه ۲ دی ۱۳۸۷
#30
به امپراطور هم که اینجاس !!!

من میتونم برم کیک رو بگیرم ولی چند نفر قراره بیان یه سرشماری بشه بد نیست

از پویان و مونا و سالی و کیریچ و اینها کسی خبر داره ؟

در ضمن طرفای کجا رستوران بریم !؟

مثل همیشه یه بوووف یا جای دیگه

کسانی هم که 100% میان یه بووووقی بزنن احتمالا همین هفته 5شنبه


ما به آن سید و این میر اردادت داریم
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم

[url=http://us.battle.net/wow/en/character/burning-legion/






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.