هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (آگوستوس.پای)



Re: شهر لندن
پیام زده شده در: ۲۱:۵۹ سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۰
#21
دو سه جرقه ای که از سر چوب لرد سیاه خارج شد کافی بود تا کودن ترین ذهن ها - سبیل - پی به حرف نابجایی که زده بود ببرد.

- چیزه ارباب من ...
- کروشیــــــــــو!

لرد سیاه بعد از زدن 100 کروشیو (مثبت و منفی یک) به سیبیل و یک کروشیو نصفه و نیم کاره ( به دلیل جا خالی دادن های آگوستوس و لودو) به بقیه، بر مسند ریاست خویش جلوس کرد تا در افکارش بدنبال پلیدترین کارهای خودش بگردد.

دقایقی بعد


چشمان مرگخوارن با کنجکاوی به دهان لرد سیاه دوخته شد بود تا شاید شانس شنیدن بدترین کارهای لردسیاه را پیدا کنند. سرانجام لبخند مار مانندی بر چهره لرد سیاه نقش بست. بلاتریکس که دیگر تحمل نداشت به آرامی برد سیاه نزدیک و شد و گفت:
- سرورم...
- خفه... نمی بینی دارم از بیاد اوردن خاطرات گذشتم لذت می برم. چرا تو همیشه تسرالانه وسط افکار اربابت می پری!

لرد سیاه این جملات را بدون بالا بردن چوب جادویش بیان کرده بود! در چشمان لرد سیاه لذت وصف ناشدنی دیده می شد که بر حرص و ولع مرگخوارن می افزود.

اکنون همه مرگخواران منهای دون نفر یک صدا شده بودند تا شاید لرد سیاه را قانع کنند که بدترین کارش را برای آنها بگوید. سیبیل که خودش عامل اصلی این الم شنگه بود و آگوستوس که در فکر پیشگویی نوتراداموس و نابودی خود و اربابش بود. پس بدون انکه از فکر دیگری با خبر باشند آرام و بی صدا از سالن اجتماع خارج شدند و هر کدام بدنبال کار خودش براه افتاد.

اتاق خواب سیبیل


- اهه... پس اون شال گردن بیست متریمو کجا گذاشتم لیست پیشگوییهای تقلبیم اون تو بود!؟ اون گوی غلط اندازم همین جاها بودا! اگه اونو پیدا نکنم لرد سیاه حتما میتونه جای منو پیدا کنه!

چمدان بازی رو تخت سیبیل قرار داشت و گرداگردش لوازم ضروری فرار ریخته شده بود.


ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۸ ۲۲:۵۰:۲۳

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: شرح امتيازات
پیام زده شده در: ۱:۱۱ یکشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۰
#22
امتيازات جلسه اول درس معجون ها


گريفندور:28 امتیاز

1.هری جیمز پاتر:28 ( نمی دونم چرا نمی تونم بعد از خوندن پست شما 28 و 30 رو از هم تشخیص بدم!)
2.جینی ویزلی:23 فکر کنم سوال دوم رو بد خوندی که این جوابو به من داده بودی! معجون سازِش نه معجون سازی
3.آماتا:30(تکلیف شما تا سه روز موجب خنده ما گشت و ما را به یاد جوانیمان انداخت! فوق العاده بود!)


هافلپاف: 0
بدون شرکت کننده( جاتون خالی)

راونکلاو:31 امتیاز

1. لینی وارنر: 30(دلایلتون گاملا خردمندانه بود! کلا حال نمودم)
2.تری بوت:30(خوشم اومد از این حرف و درایتتون)
3.آماندا بروکل هرست:30
4.لونا لاوگود:30
5.فلور دلاکور:29

اسليترين: 14 امتیاز

1.لی لی لونا پاتر:28( کلا بعد از خوندن تکلیف شما تا دو ساعت حالم خراب بود!)


ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۶ ۱:۱۷:۳۹

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۳:۴۹ شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۰
#23
جلسه دوم


آگوستوس پای هنگامی که از پلکان سنگی بالا رفت و به پشت در رسید کمی مکث کرد تا نفسش را آرام تر کند.
خواسته یا ناخواسته دستی بر ردایش کشید اما بنظر می رسید بیشتر مشغول منظم کردن ذهنش باشد تا ردایش!
می دانست نباید با بی احتیاطی تنها شانس بازگشت اربابش را از بین ببرد!
- تق تق تق.
- بفرمایید.

آگوستوس نفس عمیق دیگری کشید و دستگیره در را گرفت و وارد دفتر مدیر مدرسه شد.

- جناب مدیر.
- آه، آگوستوس به موقع اومدی، لطفا بشین!

آگوستوس در صندلیی که درست روبروی میز مدیر قرار داشت فرو رفت و گفت:
- ظاهرا جناب مدیر کار واجبی با من دارند که در این وقت روز دنبال من فرستاده بودند!
- بله، همین طور که به شما هم قبلا گفته بودم من عملکرد شما رو در این هفته های اخیر مورد بررسی و ارزیابی قرار دادم و به نظر می رسه که شما تونستید به نحوه عجیبی با دانش اموزان خودتون ارتباط نزدیکی برقرار کنید که این خودش یه امتیاز بزرگ محسوب میشه!

با شنیدن جمله اخرِ آبرفورث، لبخند کمرنگی بر لبان آگوستوس نقش بست، اما با شنیدن ادامه صحبت های مدیر لبخندش به سرعت از چهره اش محو گشت.

-... با این حال...
آبرفورث به صندلیش تکیه داد و خیره به استاد جوان به ادامه صحبت هایش پرداخت:

- ...با این حال، فکر نکنم به صلاح باشه بعضی از معجون ها رو به دانش آموزان آموزش بدید! در واقع بهتره اینجور بگم در چهار هفته گذشته با آموزش ساخت چندتا از معجون ها مدرسه رو دچار بحران کرده اید!


دو هفته قبل ، کلاس معجون سازی


بسیار خوب بچه ها ، امروز قصد دارم به شما نحوه ساختن معجون توهم زا رو یاد بدم!
ساختن این معحون دو روز به طول میکشه و این هم بسته به این داره که شما چقدر مهارت در پیدا کردن مهمترین ماده اولیه اون یعنی موی کودن ترین دانش اموز مدرسه تون رو داشته باشد. بگذریم! اثر این معجون بسته به اینکه قصد و نیت سازنده اون چه بوده است، فرق می کنه!

این معجون در مقادیر پایین می تونه روی افراد فراموشکار و کم حافظه اثرات مثبتی بذاره، اما همین معجون در دوز(مقدار) بالا می تونه عوارض جالبی ...ام ببخشید عوارض جانبی بدی ایجاد کنه! که بهتره خودتون در موردش تحقیق کنید.

استاد معجونها با حرکتی که به چوب دستی خود داد دستور العمل را بر روی تخته حک کرد و انگاه دانش اموزان را به گروه های دو نفری تقسیم کرد تا مشغول تهیه معجون توهم زا شوند.

زمان حال

آگوستوس پای در صندلی خود جابه جا شد و راست تر نشست و در حالیکه سعی داشت بدون پلک زدن مستقیما به دامبلدور نگاه کند، گفت:
- خوب کجای ساختن این معجون ها ایراد داشته؟!!

آبرفورث در جواب نگاه خیره و لحن نیمه تند پای سری تکان داد و گفت:
- در ظاهر هیچ اما بنظر می رسه دانش اموزان هافل پاف به درس خواندن و گریفیندوریها هم علاقه خاصی به جادوی سیاه پیدا کردند و از همه بدتر...
( ادامه دارد)


سوالات:


1. طرز تهیه معجون توهم زا؟(10 امتیاز)

2. رولی بنویسید گه در آن قصد دارید معجون توهم زا را به فرد مورد نظرتان بخورانید ( اونم در دوز بالا!) ( 20 امتیاز)


ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۶ ۰:۲۷:۳۳
ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۱۶ ۱:۲۳:۲۵

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۰
#24
جلسه اول

خارج از هاگوارتز در دهکده ای دورافتاده و نامعلوم!


- آه ای روزگار نافرجام! آه....
آگوستوس در کنار پاتیل چدنیش ایستاد و دو برگ افسنتره(افسانطونیا) را درون معجون جوشان انداخت.

- آه ای ســــــــــــرورم!
و بدنبال آن آه جگرسوز، مرگخوار جوان پیاله ای پر از خون اژدها را درون پاتیل به یک باره اضافه کرد.

- ... ببین چه بر سر اون همه ناز شوکتت اومد....
به سروقت جعبه ی رنگ و رورفته اش رفت و از درون آن پارچه ی آغشته به مایع لزجی را بیرون آورد.

- ... ارباب من...چقدر ما خودمونو خفه کردیم که بابا این نصفه بچه ارزششو نداره ولش کن، بیچاره انتونین، بلاتریکس و ... دیدی آخرش چی شد!

با احتیاط جسم سبز و نقره ایی را از درون پارچه بیرون آورد و روی میز قرار داد و به ان نگاه کرد.شش ماه تمام روی معجونی که اکنون درون پاتیل به غل غل افتاده بود کار کرده بود. درست صبح روز ان اتفاق شوم ... سپیده دمی که پیکر بی جان لرد سیاه بر زمین افتاد و فریاد شادی محفلی ها بلند شد، آگوستوس و اوری بدور از چشم دیگران به سر وقت جسد ناجینی رفتند و قسمتی از پیکر بی جان مار را برداشته و فرار کرده بودند.

چوب جادوییش را بیرون آورد و به سمت محتوای پاتیل گرفت و سه بار حرکت مارپیچی به ان داد و در انتها طلسم انجماد را بر روی معجون انجام داد.

- خیلی خب دیگه چیزی تا تکمیل معجون نمونده!

دوباره تکه ی بریده شده را درون پارچه پیچید و در جعبه گذاشت.
اکنون وقت انجام نقشه دوم رسیده بود بازگشت به هاگوارتز و پیدا کردن قربانیان لازم و برای اینکار تنها دو ماه وقت داشت!دو ماه!!!

هاگوارتز

- که گفتید سابقه تدریس هم داشتید درسته؟
- بله... ام... درواقع تدریس خصوصی داشتم... خب برای اطمینان اینم معرفی نامه های من

ابرفورث دامبلدور بار دیگر به پرونده آنگاه کرد. ظاهرا معرفی نامه ها هم مشکلی نداشتند. با توجه به اینکه هوریس اسلاگهورن پیر درخواست باز نشستگی خودش را به او داده بود و منتظر بود تا آبرفورث جانشینی برای او پیدا کند این موقعیت می توانست مفید واقع شود.

- بسیار خب، چطوره از فردا به مدت یک هفته با اسلاگهورن مشارکتی تدریس کنین تا در این فاصله من هم به بررسی سوابق و توانمندی شما بپردازم. مشکلی که ندارید؟
-ای جان!... چیزه ببخشید، البته که نه!

اولین روز تدریس:

آگوستوس در جلوی کلاس نیمه تاریک رو به دانش اموزان کرد و گفت:

- امروز به عنوان اولین جلسه از ترم جدید از شما می خوام سه تا تکلیف برای من انجام بدید تا از وضعیت درسی هرکدوم از شما آگاه بشم:

1. به انتخاب خودتون از بین این سه معجون یکی را برای من اماده کنید و دستور العمل ساخت معجون رو روی یه تیکه پوست نوشته و به من بدید. (15 امتیاز)
الف) دم کرده معجون بصیرت
ب) جوشانده سرماخوردگی دودزا
ج)دم کرده خودپسندی

2. بهترین پاتیل برای ساخت معجون سازش چیست؟ چرا؟(8 امتیاز)

3. کدام یک از معجون های نامبرده در سوال اول اگر هنگام غروب افتاب اماده شود اثر قویتری بر خورنده ی اون دارد؟ چرا؟(7 امتیاز )


ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۸ ۲۱:۰۹:۰۸

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۱۵:۲۷ یکشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۰
#25
درود!
دوباره هاگوارتز باز شد تا منم به رسم چند ترم گذشته بيام و درخواست خودمو بدم.
اى مدير جديد همانا كلاس معجون سازى را به من بسپار.روش تدريس من در بايگانى هاگوارتز موجود است!


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: پروژه ی پاترمور
پیام زده شده در: ۱۹:۳۹ دوشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۰
#26
خوب اومدم تا از اولین تجربه معجون سازیم توی پاترمور بگم.

فوق العاده بود! ساختن اولین معجون بنظرم زیباترین و بهترین بخشی بود که تا به حال دیده بودم.

مراحل و نحوه کار به خوبی توضیح داده شده بطوریکه امکان نداره اشتباهی رخ بده تازه اگرم رخ بده با صحنه های جالبی روبرو میشید.

در کل برای سرگرمی و پبشرفت زبان خیلی مفیده.

شما هم امتحان کنید شاید خوشتون اومد.


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: پادگان نظامى
پیام زده شده در: ۱۸:۲۹ شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۰
#27
لرد سیاه با شنیدن این جمله با احتیاط به سمت تد چرخید. مدتی در سکوت گذشت سکوتی که رز نیز قادر به شکستن آن نبود!

سرانجام لرد سیاه دست از بررسی کردن موقعیت جدید برداشت. بنظر می رسید حق با رز بود. تد در حالت طبیعی نبود.

- هوم... ببینم امشب چندم ماه میشه؟

همه مرگخواران حاضر مشغول محاسبه و حساب کتاب شدند تا سرانجام لوسیوس گفت:
- سرورم.. طبق محاسبات امشب دقیقا چهاردهم ماه میشه چطور مگه سرورم؟

اما قبل از اینکه لرد سیاه حرف یا حرکتی کند لوسیوس و سایر مرگخواران متوجه منظور سروررشان شدند!

ایوان ترسان لرزان گفت:
- س...س...روم... بهتره همه با هم فرار کنیم!
اما بلاتریکس حرفش را قطع کرد:
- نه احمق! چطوری می خوای فرار کنی وقتی راهمون رو بسته شده مگه تو اون هیکل گنده رو جلوی در نمی بینی!
- هر دوتون ساکت شین! وقتی بهتون علامت دادم پشت سر من همه به سرعت می ریم طبقه بالا... اماده... حالا!... اوخ لهم کردین احمقا!گفتم پشت سر من بدوید نه جلوتر از من!


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: پروژه ی پاترمور
پیام زده شده در: ۱۶:۵۷ شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۰
#28
نام کاربری من هم اینه:
quillblood54

و امیدوارم اسلیترین بیفتم!


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۴:۰۹ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۰
#29
خوبه یکی پیدا شد که از جونمون فرم پر کردن نمی خواد!

درخواست عضویت دارم!:دی


When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power


Re: پاسخگویی به سوالات مسابقه داستان نویسی کوتاه
پیام زده شده در: ۶:۳۷ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۰
#30
تصویر کوچک شده
اطلاع رسانی شماره 1:

ضمن تشکر از کسانی که مایل به شرکت در مسابقه داستان نویسی فانتزی هستند، قبل از پرداختن به موضوع مسابقه و شرایط شرکت در آن، با توجه به سوالات شما دوستان لازم شد یک سری از نکات مهم همین جا ذکر گردد تا در حین مسابقه مشکلی پیش نیاید.

آشنایی با ادبیات فانتزی:

همانطور که از نام ادبیات فانتزی بر می آید، به مجموعه داستانهای )اکثرا( کوتاهی گفته می شود که به قصد سرگرم کردن مخاطب نگاشته شده اند، لذا این گونه داستان ها اصولا بر پایه مخاطب پسند بودن پیش میروند و در زیر مجموعه هایی قرار می گیرند که می توان از آنها در ساخت فیلم استفاده کرد.

همونطور که در بالا گفتم، داستان فانتزی ( اغلب!) در دسته داستان های کوتاه جای می گیرد. اما این نکته را نباید فراموش کرد که اصول و چهارچوب داستاه کوتاه در هر زبانی ویژه خود آن زبان نگاشته شده است. مثلا در تعیین تعداد کلمات به کار رفته در داستان های کوتاه انگلیسی، بین 5000 تا 50000 کلمه و در زبان فارسی بین 2000 تا 5000 کلمه تعریف شده است.

خوشبختانه سایت ها و وبلاگ های زیادی در این رابطه وجود دارند که می توانند به سوالاتی که در این مورد پیش آمدند به خوبی جواب دهند( مثل دو یادداشت پایین). پس از شما دوستان و علاقمندان درخواست می کنم قبل از نوشتن، مطالب زیر را کامل بخوانید تا شما را در نوشتن تا حد ممکن یاری دهند.

-------------------
تعریف داستان کوتاه:

داستان کوتاه: گونه‌ای از ادبیات داستانی است که نسبت به رمان یا داستان بلند حجم کم‌تری دارد و نویسنده در آن برشی از زندگی یا حوادث را می‌نویسد درحالی که در داستان بلند یا رمان، نویسنده به جنبه‌های مختلف زندگی یک یا چند شخصیت می‌پردازد و دستش برای استفاده از کلمات باز است. به همین دلیل ایجاز در داستان کوتاه مهم است و نویسنده نباید به موارد حاشیه‌ای بپردازد.
داستان کوتاه قالبی از نوشتار روایی منثور است که با تعداد جملاتش از سایر قالب‌های همانندش متمایز می‌شود و نیز با نیت نویسنده اش که آیا می‌خواسته داستانی کوتاه بنویسد (یا مثلاً یک رمان کوتاه). این قالب نوشتاری ممکن است بزرگ هم باشد و درکل می‌توان گفت که اجماعی در این مورد وجود ندارد. داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شوند که کوتاه تر از داستان‌های بلند باشند. تعیین طول قطعی یک داستان کوتاه مساله ساز است. یک تعریف کلاسیک از طول یک داستان کوتاه این است که طول داستان کوتاه به قدری باید باشد که بتوان آن را در یک نشست خواند. ولی استفادهٔ معاصر از عنوان داستان کوتاه گاهی شامل نوشتارهای داستانی ای (fiction) می‌شود که گاهی بالغ بر ۲۰۰۰۰ کلمه دارند. البته درعمل طول یک داستان کوتاه بستگی به کشوری دارد که آن داستان آنجا منتشر می‌شود. مثلاً در ایالات متحده یک داستان کوتاه می‌تواند بالای ۱۰۰۰۰ کلمه داشته باشد (که آنها را «داستان کوتاه بلند» یا «long short stories» می‌نامند) درحالیکه در بریتانیا متوسط تعداد کلمات داستان‌های کوتاه حدود ۵۰۰۰۰ کلمه‌است و در استرالیا کم داستان کوتاهی بیش از ۳۵۰۰ کلمه دارد. گرچه داستان‌های کوتاهی نیز هستند که تنها چندصد کلمه دارند (که آنها را اغلب «روایت کوچک» یا «micro narratives» می‌نامند)، خوانندگان معاصر داستان کوتاه انتظار دارند که داستان کوتاهی که می‌خوانند حداقل ۱۰۰۰ کلمه را داشته باشد. داستان‌های کوتاه اغلب قالبی از ادبیات داستانی هستند. قالب اکثر داستان‌های کوتاه منتشر شده، نوشتار داستانی ژانری (genre fiction) هستند: داستان علمی (science fiction)، داستان رعب آور (horror fiction)، داستان کارآگاهی (detective fiction) و امثال اینها. داستان کوتاه قالب‌های غیرداستانی (non-fiction) مانند سفرنامه، شعر منثور (prose poetry) و نسخه‌های پست مدرن قالب‌های داستانی و غیرداستانی مانند داستان- نقد (ficto-criticism) یا روزنامه نگاری نوین (new journalism) را نیز دربرمی گیرند. داستان‌های کوتاه ادبی که طولشان از طول یک داستان کوتاه معمول (حتا «داستان کوتاه بلند») متجاوز باشد، اغلب رمان کوتاه (novella) نامیده می‌شوند و اثرهای طولانی تر (اغلب بیش از ۴۰۰۰۰ کلمه) را رمان می‌نامند.
تبدیل رمان به داستان کوتاه کاری دشوار است و با تمرین و ممارست قابل انجام است اما تبدیل داستان کوتاه به رمان علاوه بر دشواری نیاز به خلاقیت نیز دارد تا نویسنده شخصیت‌ها و فضاهای جدیدی خلق کند. برخی رمان‌ها در ابتدا به صورت طرح در ذهن نویسنده شکل می‌گیرند و گاهی به صورت داستان کوتاه نوشته می‌شوند و سپس به صورت رمان درمی آیند اما بعضی دیگر از رمان‌ها مرحله تبدیل از داستان کوتاه به رمان را طی نمی‌کنند و نویسنده از همان ابتدا کل رمان را به صورت فهرست بخش‌های مختلف در نظر می‌گیرد.

*منبع
---------------

حجم یک داستان کوتاه:

مبحث این‌که یک داستان کوتاه، چقدر باید باشد، از دیرباز نونویسنده‌ها را دچار مشکل نموده چرا که هیچ منبعی نیست که با اطمینان به ما بگوید محدودهٔ یک داستان کوتاه، به طور ثابت چقدر است. داستان‌های کوتاهی وجود دارد که به سی یا چهل صفحه می‌رسند و هم‌چنین داستان کوتاه‌هایی هست که داستان برق‌آسا نیستند و خصوصیات یک داستان کوتاه را دارند، اما به سختی به ۲۰۰۰ کلمه می‌رسند. داستان‌های کوتاهی هم وجود دارد که بین این دو هستند و چیزی در حدود ۵۰۰۰ کلمه هستند. با این حساب، داستان‌های کوتاه انواع مختلفی دارند و قالب نوشتاری آن‌ها می‌تواند هم بزرگ و هم کوچک باشد.
البته شایان ذکر است که طول یک داستان کوتاه، به کشور و رسوم و ادبیات آن نیز بستگی دارد. مثلاً در ایالات متحده یک داستان کوتاه می‌تواند بالای ۱۰۰۰۰ کلمه داشته باشد (که آن‌ها را «داستان کوتاه بلند» یا «long short stories» می‌نامند.) درحالیکه در بریتانیا متوسط تعداد کلمات داستان‌های کوتاه حدود ۵۰۰۰۰ تا است و در استرالیا کم داستان کوتاهی بیش از ۳۵۰۰ کلمه دارد. گرچه داستان‌های کوتاهی نیز هستند که تنها چندصد کلمه دارند (که آن‌ها را اغلب «روایت کوچک» یا «micro narratives» می‌نامند)، خوانندگان معاصر داستان کوتاه انتظار دارند که داستان کوتاهی که می‌خوانند حداقل ۱۰۰۰ کلمه را داشته باشد. در کشور ما نیز امروزه، داستان کوتاه‌هایی که توسط نونویسنده‌ها نگارش می‌یابند، چیزی بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ کلمه هستند و بلندتر از آن کم پیدا می‌شود و کوتاه‌ترش، دارای سبکِ داستان‌های برق‌آسا (flash fiction) می‌باشد.اما در کل، این‌که داستانی که نوشته‌ایم کوتاه است یا بلند، بیشتر از هرچیز بستگی به خط سیر داستان دارد. به موضوع داستان توجه کنید. اگر در آخر برق‌آسا بود و شما را به هیجان درآورد، داستانک است. اگر تکهٔ جالبی از زندگی یک شخصیت خاص را نشان می‌داد، داستان کوتاست و و اگر دارای سوژه‌ایست با شاخ و برگ زیاد که می‌تواند گسترش پیدا کند، داستان بلند است.

*منبع
---------------

و اما در مورد مسابقه:

دوستان شرکت کننده لطفا برای ارسال داستان هاشون این نکات رو مد نظر داشته باشند:

1- مهلت ارسال آثار: تا 31 شهریور.
2- حداکثر تعداد تعداد آثار ارسالی: دو اثر
در صورت نیاز به ارسال چند پست لطفا در بالای داستان ارسالی این گزینه ها را تکمیل و درج نمایید: عنوان داستان، تعداد کل پست/شماره پست. ( مثلا: سرزمین ابدی، 1/3 : یعنی داستان سرزمین ابدی با سه پست ارسال می شود و بخش فعلی پست اول می باشد.) بدیهی است با اعلام موارد بالا ناظر را در منظم کردن اثر شما( پشت سر هم قرار دادن پس های ارسالی شما) بهتر یاری می کنید و خواننده اثر را هم سردرگم نمی گذارید.
3- حداقل و حداکثر تعداد مجاز کلمه برای ارسال داستان(بین 2000 تا 7000 کلمه)
4- کسانی که مایلند مشارکتی داستان بنویسند توجه کنند که پس هماهنگی با هم تنها یکی از میان آنها می تواند پست ارسال کند. در صورت ارسال یک داستان توسط چند نفر داستان ارسالی از دوره مسابقه کنار خواهد رفت!
5- در پایان زمان مسابقه، تمامی داستان ها مرتب شده و برای هر کدام بخش نظر سنجی باز خواهد شد و این امکان به خواننده داده خواهد شد تا نظر خود را ثبت کند.( اصل مخاطب پسند بودن*)
برای جلوگیری از دادن رای متمادی توسط یک نفر، رای دهنده بایستی فرم عضویت را پر و ارسال نماید در غیر این صورت قادر به دادن رای نخواهد بود.
6- برنده مسابقه با توجه به نظر خوانندگان اعلام خواهد شد.

در صورت بروز مشکلاتی نظیر برابر شدن امتیازات، نظرسنجی دومی هم برگزار می گردد. در مواردی مثل شکایت به اعلام نتایج و... از داوران بی طرف آگاه* استفاده خواهد شد.

-- در صورت داشتن سوال می توانید با پیام شخصی مشکلات و سوالات خود را مطرح سازید.--
موفق و پیروز باشید.

--------------
پ.ن:
*مخاطب پسند بودن: به گفته اهل فن، داستان های فانتزی ارسال شده اگر توسط افراد فنی و داستان پرداز در زمینه ادبی بررسی شود شاید در همان ابتدا امر رد صلاحیت شوند در حالیکه همین اثر ممکن است با استقبال مخاطبین مواجه شود و بالاترین رای را بدست آورد، بنابراین در مورد داستان های فانتزی رسم بر این است که خواننده رای خود را در مورد اثر بدهد و در نهایت مجموع آرا است که مشخص کننده برنده است.

* داور بی طرف: افراد آگاه به فن نویسندگی و داستان پرداز که دارای اثر می باشند. داستان های مورد بحث به صورت کامل به این افراد ارائه خواهد شد تا پس از خواندن، نظر خود را بی طرفانه اعلام دارند. بدیهی است با توجه به کیفیت داستان های ارسال شده می توان از سه قشر نوجوان، جوان و بزرگسال استفاده کرد. توجه: هماهنگی های لازم در این مورد به طور کامل به عمل آمده است.


ویرایش شده توسط آگوستوس پای در تاریخ ۱۳۹۰/۵/۳۱ ۶:۳۴:۱۸

When the egg breaks by an external power, a life ends. When an egg breaks by an internal power, a life begins. Great changes always begin with that internal power






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.