هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۰:۳۷ شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۲
#21
رودولف لسترنج ثبت شده که در گروه اسلیترین هست . اگر اطلاعات بیشتر نیاز دارید اینجا رو بخونید :

http://harrypotter.wikia.com/wiki/Rodolphus_Lestrange


اعضای تازه وارد نمیدونن گروه ها چجوری هستن به همین دلیل تایید ایفای نقششون بنا به شخصیتشون انجام شده . اگر این افراد بخوان که شخصیتشون رو عوض کنن و گروه دیگه ای برن ، مهلت این کار رو تا 1 ماه دارن .


در مورد ناظر ها ، ما نمیتونیم تمام ناظر ها رو هر روز چک کنیم و انجمن هاشون رو ببینیم و بررسی کنیم که چیکار کردن ، چون در این صورت نیازی به ناظر نداشتیم . از طرفی هم نمیتونیم تغییر اسم یا قفل کردن تاپیک ها رو براشون ممنوع کنیم چون برای مدیریت انجمن نیاز به این دسترسی ها دارن .

اگر شما فک میکنید که اسمی عوض شده که نباید میشده یا تاپیکی قفل شده که باید باز باشه ، میتونید با ناظر ها در تاپیک مربوط به این کار در هر انجمن بحث کنید و اگر جواب نگرفتید ، به مدیران انجمن اطلاع بدید تا بررسی کنن .


در مورد اخبار ، ما تمام سعیمون رو میکنیم که اخبار ها آپدیت بشن سریع ولی متاسفانه در حال حاضر هم من هم آمبریج وقت کمی داریم و این کار یه مقدار با تاخیر انجام میشه . سعی میکنیم که این مشکل رو برطرف کنیم به زودی . ممنون بابت تذکر .





پاسخ به: تابلوی شنی امتیازات
پیام زده شده در: ۲۰:۱۵ یکشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۲
#22
امتیازات مسابقه معجون سازی :

گریفیندور : 40 امتیاز
راونکلاو : 20 امتیاز







پاسخ به: مسابقه معجون سازی !
پیام زده شده در: ۲۰:۱۲ یکشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۲
#23
اول یه توضیحی در مورد پست های دافنه و چو چانگ بدم .

مسابقه با زمان من شروع شده و در نتیجه با زمان من به پایان میرسه .

پیام زده شده در: ۲۳:۰۴:۳۹ دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۲
پیام زده شده در: ۲۲:۳۴:۱۸ دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۲

در نتیجه هر دو پست قبل زمان اتمام مسابقه زده شدن و حساب میشن .

------
پادما پاتیل : 14 امتیاز
استرجس پادمور : 27 امتیاز
دابی : 30 امتیاز
ویلبرت اسلینکرد : 26 امتیاز
چو چانگ : 22 امتیاز
دافنه گرینگراس : 28 امتیاز


*امتیازات رو نمودار برده شده .

با تشکر از تمام شرکت کنندگان !




پاسخ به: مسابقه معجون سازی !
پیام زده شده در: ۲۳:۴۷ دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۲
#24
اول میخواستم که تمدید کنم ولی خب شرکت کننده های بیشتری در مسابقه حضور پیدا کردن و پست های خوبی نوشتن که به نظرم اگر مهلت تمدید بشه در حق اونها نامردی شده چون به موقع پست هاشون رو فرستادن .


از بقیه عذرخواهی میکنم که درخواست کردن برای تمدید ولی متاسفانه مسابقه تمدید نمیشه .


نتایج به زودی زده میشه .




پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۲۲:۲۶ دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۲
#25
1. چه اتفاقی برای ولدک افتاد که به کینگزکراس رفت و به این وضعیتی که دیدین تغییرشکل {ببینین! از تغییرشکل هم اسم بردم! } داد؟ (10 امتیاز)

ولدک بعد از اینکه دامبلدور کشته شد یه روز تو دفترش تو خانه ریدل نشسته بود و با نجینی بازی میکرد که یاکسلی پیام امروز رو واسش آورد . لرد شروع به خوندنش کرد و تمام صفحات رو ورق زد . به روزنامه خیره شد و بعد از مدت ها دوباره چند قطره اشک از چشماش جاری شد . کمی روزنامه رو دوباره ورق زد و دوباره زد زیر گریه . نبودن دامبلدور تو اخبار و مردنش یه دفعه بهش فشار روانی آورد و شروع کرد به تو سر و کله خودش زدن . نجینی هم که طاقت دیدن گریه صاحبش رو نداشت رفت و چند تا مرگخوار رو خورد .

ولدک بعد از ساعت ها گریه به این نتیجه رسید که باید در زندگیش تغییری ایجاد کنه . سعی کرد که با مرگخوار هاش بهتر رفتار کنه ولی اونها همه فک میکردن که لرد داره گولشون میزنه و حرفاش و کاراش رو باور نکردن . حتی رفت وزارت خونه که خودش رو معرفی کنه و اونجا همه از ترس فرار کردن و وزارت خونه رو تحویل دادن به لرد . همه فک میکنن که لرد تسخیر کرد وزارت خونه رو ولی در واقع واقعیت این هست .
ولدک دوباره به خانه ریدل برگشت و به اتاقش رفت و در رو قفل کرد و به فکر فرو رفت . هیچ راهی نداشت که بتونه زندگی دوباره ، ساده و صادقانه و پر از عشق و عاشقی و احساسات شروع کنه و راه دامبلدور رو ادامه بده . بعد از ساعت ها فکر ایده ای به ذهنش رسید . به هاگوارتز رفت تا با هری دیدار کنه و حرفای دلش رو بهش بزنه چون میدونست که همه هری رو باور میکنن . اما هر چی خواست که با هری وارد مذاکره بشه هری قبول نکرد که بره ببینتش . مجبور شد کل هاگوارتز رو خراب کنه که شاید هری قبول کنه و از هاگوارتز بیاد بیرون ولی این کار رو نکرد . بالاخره مجبور شد خودش وارد هاگوارتز بشه و وارد دوئلی به هری شد .

چیزی که هری به هیچکس نگفته مکالمه ای هست که بین اون و ولدک اتفاق افتاد . ولدک خودش چوب دستیش رو تقدیم به هری کرد تا بتونه باهاش مذاکره کنه ولی این حرکت اینقد واسش سخت تموم شد که سکته قلبی کرد و از بین رفت .

وقتی تو ویزنگاموت بیدار شد دید که وارد دنیای جدیدی شده و بالاخره به آرزوش رسیده . به همین تغییر قیافه داد که نکنه از اون یکی دنیا کسی اینجا باشه و بشناستش . به همین صورت بود که لرد فردی عادل ، آگاه و مصنف شد و در دنیای دیگه به خوبی و خوشی زندگی کرد . زنی اختیار کرد و بچه دار شد و بچه هاش رو به هاگوارتز اون دنیا فرستاد و اسم بچش رو گذاشت "آلبوس هری سوروس دامبلدور پاتر اسنیپ " .


2. هدف جیمز از ولدک شناسی های سه جلسه تدریسش چی بود؟ (5 امتیاز)

یه روز که داشتم تو هاگزمید قدم میزدم دیدم که دو نفر در تاریکی شب کنار درختی وایستادن و دست تو دست دارن با همدیگه حرف میزنن و هر از گاهی همدیگه رو بغل میکنن . کمی نزدیک تر که شدم متوجه شدم که این دو نفر جیمز و ولدک هستن . سریع با دوربین 60 مگاپیکسلی که به تازگی خریده بودم از دنیای ماگلی عکسی ازشون گرفتم که بعدا نتونن انکار کنن .

تصویر کوچک شده
عکس با سایز بزرگ !




جیمز و ولدک با همدیگه دوست شده بودن و جیمز با لرد بیشتر آشنا شده بود و به همین دلیل سعی داشت که از این کلاس استفاده کنه و بقیه جامعه رو هم بیشتر باهاش آشنا کنه . از ولدک سازی و تغییر شکل هاش و دلایلش و مشکلات زندگی که داره و با افرادی که باید زندگی کنه تا اینکه بعد از مرگ چه کارهایی کرده .

در این عکس میتونین ببینین که جیمز حتی نهنگ مورد علاقش و یویوش رو کنار انداخته و داره با دقت به حرف های ولدک گوش میکنه .



3. چه احساسی دارین از اینکه جیمز یه معلم شیاد بود که هیچی از تغییرشکل سرش نمی شد و امتحان تغییرشکلتونم نهاییه!؟ (5 امتیاز)

آخه خجالت نمیکشی جیمز ؟ از اون نهنگت خجالت بکش . از اون ارزش های یویو بارت بترس ، از شکلک های جیغت وحشت داشته باش . چرا آرمان های ولدک رو آوردی تو هاگوارتز ؟ چرا فقط برای اینکه لردک رو ثابت کنی معلم شدی ؟ چرا از کلاست سوء استفاده کردی ؟
من با چه انگیزه ای بچم رو بفرستم هاگوارتز آخه ؟ من همیشه فک میکردم بچم خیلی چیزهای زیادی یاد میگیره تو هاگوارتز ولی الان که فک میکنم مدرسه دورمسترانگ مفید تر میتونه باشه . حداقل یاد میگیره که چجوری غیب بشه از دست لرد که تو یه کلبه پیداش کنن و فجیعانه بکشنش . چجوری قهرمان کوییدیچ باشه و از مجارستان باشه و لحجش تو فیلم ها همرو به خنده بندازه . . حتی الان که فک میکنم بوباتون با اینکه مدرسه دخترانه هست بهتر میتونه عمل کنه و معلم های بهتری داره . درسته معلم های اونجا هم چیز خاصی تدریس نمیکنن ولی خب حداقل جیگر که هستن .

ولی در کل جدا از شوخی و از جدا از اینکه قرار هست به این پست نمره بدی ، کلاس خیلی خوبی با تکلیف های جذاب و قشنگی داشتی این ترم که واقعا از شرکت در کلاس هات لذت بردم . فقط یه مقدار زیادی در مورد ولدک بود که خب اشکالی نداره هر چی ولدک رو مسخره کنیم کافی نیست .



4. جوجه ولدک مفلوکی که مشاهده کردین بعد از اینکه بچه ها از کینگرکراس میرن و چراغارو خاموش میکنن و درا رو قفل می کنن، ســــــــعی میکنه در اوج فلاکت یه جان پیچ دیگه از خودش دربیاره و به زندگی برگرده! چجوری این کارو میکنه؟ موفق میشه یا نه؟ (10 امتیاز)

ولدک در ابتدا سعی میکنه که دستش رو به طرف جیبش ببره تا ببینه شاید جان پیچی ، شکلاتی چیزی اونجا باشه تا بتونه استفاده کنه ازش ولی خب هر چی تلاش میکنه چون دست هاش کوتاه هستن نتیجه ای نمیرسه . در نتیجه سعی میکنه که با دهن نزدیک بشه به جیب هاش و اونها رو بگرده .
بعد از ساعت ها خم شدن و کمر درد بالاخره میرسه به پایینه بدنش و متوجه میشه که اصلا جیبی نداره چون فقط شلوار زیر پاش هست .
با این حال پشیمون نمیشه و سعی میکنه که به طرف چراغی چیزی برسه تا بتونه روشنش کنه تا با کمک نور شاید یه جان پیچی چیزی بتونه پیدا کنه که اضافی بوده و کسی همینجوری انداختتش دور و رفته .
با کلی تلاش تمام سطل آشغال ها و گوشه کنار رو میگرده که بالاخره در یکی از از گوشه ها یه یو یو پیدا میکنه . کمی دست بهش میکشه و میبینه که روحیه نهنگ مانندی هست توی جان پیچه ولی با این حال برش میداره . از اون طرف چون پیتر پتی گرو یه دفعه همه جا هست و نمیشه فهمید از کجا اومده و رفته ، اونجا ظاهر میشه تا بهش کمک کنه معجون تغییر شکل و استفاده از جان پیچ رو درست کنه . بعد از اینکه تمام کارها انجام میشه ، پیتر اون یکی دستش رو هم قطع میکنه و میندازه تو معجون و همه چیز آماده میشه . لرد با سر شیرجه میزنه تو معجون .

چند دقیقه میگذره و یه دفعه جرقه زده میشه اتاق روشن خاموش میشه و رعد برق از سقف تولید میشه و بارون میاد و یه سدریک اونجا یه دفعه ظاهر میشه و دوباره کشته میشه تا بره یه دنیای دیگه .

شخص تولید شده لردکی هست که قد کوتاه ، با دماغ مناسب ، همراه یک نهنگ و یویو . نگاهی به پیتر میندازه و این دفعه اونو همونجا آوداکداورا میکنه خب چون واقعا اذیت کننده هست هر جا میری اونم باهات بیاد . خلاصه از معجون میاد بیرون و میره طرف در و اون رو باز میکنه . سرش رو میخارونه و همراه به خندانه شیطانی نقشه میکشه که بره خونه هری و جینی و به عنوان بچه اونها خودش رو جا بزنه و اینجوری هری رو مدام اذیت کنه .

بله ، درست متوجه شدید . جیمز همون تام ریدل هست .




پاسخ به: اتاق مدیریت
پیام زده شده در: ۲۱:۱۳ دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۲
#26
تد :

سالازار ، دانش آموز ها درخواست تمدید مهلت مسابقه معجون سازی هست . تصمیم گیری با شما هست ، اگر فکر میکنید که باید تمدید پیدا کنه لطفا سریع تر بگید وگرنه من نتایج رو بزنم .

ممنون .




پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۲
#27
ویلبرت اسلینکرد :

استرجس رنک ها رو دادن .

تام ریدل :

بهشون بگید که مشکلشون رو اینجا مطرح کنن که شاید جواب افراد دیگه هم باشه و مشکل و سوال اونها هم برطرف بشه .

راهش این هست که دوباره معرفی شخصیت کنن .

مورفین گانت :

رسیدگی میشه . ممنون بابت تذکر !




پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۰:۴۲ دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۲
#28
1 - سالازار اسلیترین چرا این همه عمر دارد؟ ( 5 امتیاز)

سالازار به طور کلی خیلی به خودش میرسه . غذای مناسب میخوره و همیشه به موقع میخوابه و صبح زود بلند میشه و ورزش میکنه . نوشیدنی های غیر مجاز و مجاز نمینوشه (!) و فقط آب پرتغال و سیب طبیعی مصرف میکنه . از هر گونه مورفین و مواد دیگه هم خودداری میکنه .
از همه مهمتر سالازار به خودش ، به روحش و به بدنش احترام میذاره و هر روز یوگا انجام میده .

ضمن اینکه همونطور که ثابت شده که خنده عمر جادوگر رو افزایش میده ، سالازار هر روز تو تالار اسرار چند تا ماگل رو جمع میکنه و اونها رو با ورد های مختلف جادو میکنه . مهمترینش کریشیو هست که ساعت ها خنده رو براش فراهم میکنه .

ولی دلیل از همه مهمتر ، ماجرایی هست که بین اون و گودریک گریفیندور اتفاق افتاد . سال ها پیش بعد از اینکه آخرین آجر های هاگوارتز رو گذاشتن ، سالازار به گودریک گفت که بره هلنا و رونا رو صدا کنه که بیان و غذا بخورن . گودریک مخالفت کرد و گفت که مگه چلاغی(قی ؟) خودت برو صداشون کنه . همین باعث شد یکی از شدید ترین درگیری های غیر فیزیکی بین دو جادوگر به وجود بیاد . این دو روز ها با هم بحث کردن و به همدیگه توهین کردن . نکته مهم این داستان اینجاست که در بخشی از این درگیری ، سالازار به گودریک گفت :

"من تا تو رو تو خاک نکنم ، نمیمیرم "

همین باعث شد که تا وقتی که گودریک زنده هست ، سالازار هم زنده باشه تا بتونه به قولش ادا کنه .



2 - سالازار اسلیترین چرا به بازیگری روی آورد؟ ( 10 امتیاز)

یه روز سالازار و رونا نشسته بودن تو اتاق مدیریت و در حال به نتیجه رسیدن بودن که خب حالا که هاگوارتز رو ساختیم ، دیگه چیکار کنیم . همینطوری حوصلشون سر رفته بود و که یه دفعه هلگا در رو باز کرد و اومد توی اتاق مدیریت . با خنده نگاهی بهشون انداخت و یه سی دی فیلم ( بله اون موقع هم سی دی بوده ، فقط دست خود ماگل ها نرسیده بوده هنوز ) ماگلی رو بهشون نشون داد .
رونا و سالازار در ابتدا مخالفت خودشون رو اعلام کردن ولی بعدا به این نتیجه رسیدن که مخالفت فایده ای نداره چون هلگا بی خیال بشو نیست و خلاصه یه دستگاه تلویزیون 100 اینچ سونی به وجود آوردن ( قضیه همون سی دیه در مورد تلویزیونم ) و شروع به تماشای فیلم کردن .

زمانی که فیلم تموم شد ، سالازار از هلگا پرسید که اون بانو ماگل زاده که در این فیلم بازی کرده رو میشناسه ؟ هلگا هم اسمش رو به سالازار گفت و سالازار به سرعت از در خارج شد و به سمت دوست نابابش رفت .
ماجرا رو که برای دوستش تعریف کرد ، ایده دوستش این بود که تنها راهی که سالازار بتونه به اون ماگل زاده نزدیک بشه و بتونه بدزتتش و به تالار اسرار ببره اینه که بازیگر بشه .

و به این صورت بود که سالازار هاگوارتز رو ترک کرد و به سمت لندن رفت و برای آموزش بازیگری ثبت نام کرد و بعد ها بازیگر شد .



3 - به نظر شما رقیب نا رفیق وی از چه کسی دستور میگرفته؟ هدف وی از این کار ها چه بوده است؟ ( 8 امتیاز)

سوال بهتر اینکه از یکی نگرفته ! من خودم به اون شخص ناباب چند هزار گالیون دادم تا سالازار رو مجبور کنم برهنه دور حوض هاگوارتز برقصه !
افراد مختلف دیگه ای بهش دستور دادن که من بعضی از مهم ترین هاش رو میگم چون واقعا نمیشه اسم همرو آورد و از کسانی که اسمشون نیومده عذرخواهی میکنم .

کل تالار اسلیترین : خب همونجور که میدونید کل تالار اسلیترین کلی دستور داده بهش که به ضرر گریفیندور عمل کنه تا یه موقع نکنه که اونها بیان و قهرمان بشن . از کوییدیچ گرفته تا مسابقات رول نویسی و کلاس ها و امتیاز کم کردن ها . اسلیترینی ها به این نتیجه رسیدن که تنها راه اینکه بتونن گریفیندور رو از کورس قهرمانی دور کنن این هست که مدیر مدرسه رو مجبور کنن به نفعشون بگیره . یکی از دستورات مهمی که بهش داده شده اینه که طبق قانون عمل کنه تو کوییدیچ و خودش داور باشه در حالی که مشخص هست که این یه عمل ضد گریفیندوری هست و ما پیش خودمون چه فکری کردیم که باید طبق قانون عمل کنیم ؟ قانون یعنی گریفیندور و همه چی باید به جهت اونها تغییر پیدا کنه .

کلا لرد ، من ، ایوان و آمبریج نشستیم و وقتمون رو گذاشتیم و برنامه ریزی کردیم چجوری هاگوارتز رو ببریم و بعد دستور دادیم به دوست ناباب سالازار که اون رو هم تو نقشه هامون دخیل کنه .

لینی وارنر : لینی بعد از اینکه از امتحان ماگلیش برگشت و دید که گریفیندور ترم قبل دو تا جام برده کلی عصبی شد . به طرف کنار شومینه رفت و کلی با راونکلاویی ها دعواش شد . بعد برای اینکه آروم بشه از تالار خارج شد و رفت قدم بزنه که سر راه سوروس ، ایوان ، لرد و آمبریج رو دید که دارن نقشه میچینن . از فرصت استفاده کرد و فقط برای اینکه نذاره باز گریفیندور قهرمان بشه ، اون هم وارد قضیه شد و تو نقشه اسلیترینی ها شرکت کرد .

و در آخر چون هنوز از رفتار گریفیندوری ها ناراحت هستم ، این شکلک رو میزنم :



4 - آیا امیدی به بهبودی سالازار کبیر می باشد؟ ( 7 امتیاز) ( با توضیحات کامل!)

خیر و امیدوارم هم که نباشه .
سالازار سن زیادی داره و خب طبق قانون طبیعت هیچوقت نباید رو به بهبودی بلکه به سمت بد بودی بیشتر پیشرفت کنه .

اما اون دوست ناباب مواظب این هست که حتی اگر سالازار یک درصد هم تونست نتونه بهبود پیدا کنه . ما فعلا نیاز داریم به داشتن چنین شخصیتی در هاگوارتز که همیشه به نفعمون بگیره . هاگوارتز تموم شد ، میتونه بهبود پیدا کنه و مشکلی از این جهت نداریم باهاش .






پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲۳:۲۴ یکشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۲
#29

1.گیاهی که در کتاب دوم باعث بازگشتن بچه ها به حالت عادی شد چه بود در باره اش توضیح دهید(5 امتیاز)

تصویر کوچک شده





من اول باید اعتراض خودم رو به این حرکت رولینگ نشون بدم که چنین موجود با ارزش و زیبایی رو نابود کرد تا چهار تا دانش آموز بی ارزش مثل هرمیون رو به زندگی برگردونه . شاید خیلی ها متوجه باشن و اطلاعات کافی نداشته باشن ولی من و شما میدونیم که این گیاه ها ، فقط گیاه عادی نیستن . این گیاه ها جون دارن و از کشته شدن میترسن و از اینکه تبدیل به دارویی برای دیگران بشن بدشون میاد . این حرکت غیر انسانی واقعا قابل بخشش نیست . اگر اون موقع من جای دامبلدور مدیر بودم ، جون هرمیون و کالین و بقیشون رو میگرفتم و میدادم این گیاه ها بیشتر و بهتر رشد کنن که حداقل یه سود و زیبایی به جهان ببخشن .

اسم این گیاه مهرگیاه (Mandrake) هست . شاخه این گیاه ها معمولا خیلی محکم و زخیم هست و در دریا های اطراف هاگوارتز رشد میکنن . زمانی که شما این گیاه ها رو از خاک در میارید ، به علت ترسی که بهشون وارد میشه و سریع متوجه میشن که قصد کشته شدن و خورانده شدن دارن ، جیغ های وحشتناکی میکشن که همون باعث میشه دلتون بسوزه و برگردونیدش سر جاش .



2.در کتاب شیش پروف معجون سازی یک گیاهی رو از گلخونه میچید که خواص دارویی داشت اون چی بود دربارش توضیح بدید(5 امتیاز)

تصویر کوچک شده



ونوموس تنتاکولا گیاهی هست که سبز زنگ ، دندان دار و حامل سم های کشنده هست که اگر به به کسی برخورد کنه احتمال مرگش از زهر مار هم بیشتر هست . برای استفاده از این گیاه حتما باید کسی که تجربه کافی داره باشه در کنارتون . اگر در کتاب شیش اسلاگهورن یکی از اینها رو به سمت هری پرت میکرد و هری رو میکشت دیگه این همه مشکل به وجود نیومد و همه چی به خوبی و خوشی به پایان میرسید .

در صورتی که این گیاه بهتون حمله کرده و عصبی بود ، باید از ورد دیفندو برای جلوگیری ازش استفاده کرد . مهلت خیلی کمی دارید و اگر عجله نکنید یا در اجرای ورد اشتباهی بکنید ، زندیگتون در خطر خواهد بود .

استفاده های این گیاه ، پزشکی هست ولی در مغازه شوخی ویزلی ها میتونید ببینید که جرج و فرد ( هی جرج ) از هسته این گیاه استفاده کردن چون هسته این گیاه صدای گوشخراشی تولید میکنه حتی اگر در شرایط مناسب زندگیش نباشه .




3.فکر کنید دوست شما با سم اژدها کش مسموم شده!شما از چه گیاهی استفاده میکنید؟چگونه گیاه را اماده میکنید مزه ی ان چه طور است؟(توضیح کامل 10 امتیاز)

بستگی داره که دوست من کی باشه . مثلا اگر دوست عزیزم جیمز پاتر باشه ( ) حتما برای خودم یه معجون پاپکورن مانند درست میکنم و میشینم و نگاه میکنم چجوری میمیره . اما اگر بخوام واقعا نجاتش بدم از گیاه درخت بید به همراه گل رز استفاده میکنم .

طرز آماده کردن این طوری هست که این دو تا گیاه رو میریزی تو آب و چون وقت نیست و دوستت در حال مرگ هست با چوب دستی آب رو جوش میاری . کمی نمک بهش اضافه میکنی و اگر خواستی میتونی کمی روغن هم بریزی توش ولی خب نه زیاد که دوستت نجات پیدا نکنه بعد از مرض مرگی بمیره .
بعد از 10 دقیقه صبر ، سوپی سبز رنگ به وجود میاد که اون رو به دوستتون میدید تا بخوره . طعمش کمی شور خواهد بود ولی خب مطمئن نیستم چون خودم شخصا تا حالا توسط سم اژدها کش مسموم نشدم .



4.از کجا میتوان گیاهی که بیماری ها را درمان میکن و گیاهی که سم را از بین میبرد از هم تشخیص داد؟(5 نمره)

یک راه خیلی خوب هست و اونم اینه که پاتر و تمام دوستان و اجداد و فرزندان و غیرش رو میاری و یکی از اونها رو مریض میکنی و یکی رو سم زده . بعد گیاه ها رو بهشون میخورونی تا ببینی کدوم به نتیجه میرسه و تشخیصشون میدی .

راه دیگه هم هست که کمی سخت تر هست و اونم اینه که میری کتابخونه هاگوارتز و کتاب گیاه های جادویی ضد سم و ضد بیماری رو میاری و از روش میبینی که کدوم مال چه کاری هست .



5. به نظر شما هری و جینی به چو چه گفتند توضیح بدید(3 امتیاز)

جینی بهش گفت که دیدی بالاخره هری رو من تور زدم و مال خودم شد و بچه دار شدم ازش و خلاصه باهاش عروسی کردم ؟
هری در مورد سدریک باهاش حرف زد و در این مورد که چقد وحشتناک کشته شد و چقد خنده دار بود صحنه که تا وارد خانه ریدل شدن نور سبز رنگی اومد و شپلخ شد .

هر دوشون با قیافه به چو خندیدن و رفتن سر جاشون نشستن .



چه احساسی در باره ی اتمام ترم دارید؟(2 امتیاز)

احساس خوبی ندارم چون ترم دانشگاه های ماگلی شروع میشه و خب درس های سنگین تری در انتظارم خواهد بود . :vay:





مسابقه معجون سازی !
پیام زده شده در: ۲۰:۲۶ شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲
#30
با سلام خدمت دانش آموزان عزیز !

مسابقات معجون سازی از امروز تا دوشنبه 11 شهریور شروع میشه . امیدوارم که همگی شرکت کنید و اگر هم برنده نشدید از مسابقه دادن لذت ببرید .

نکته مهم :
شخصا برام مهم نیست که چه تعدادی شرکت میکنن ولی به این توجه کنید که اگر لذت نبرید از پست نویسی ، شرکت کردنتون بیهوده خواهد بود . ضمنا اینکه یا شرکت نکنید یا اگر میکنید انتظار نداشته باشید هیچ اعتراضی رو در مورد داوری قبول کنم .



تصویر کوچک شده


مسابقات معجون سازی !




موضوع :


هری مثل همیشه خوابی دیده و در این خواب ، رون و هرمیون در دیاگون مسموم شده و بیهوش شدن . باید معجونی بسازه که این مسمومیت رو از بین ببره . در این بین یه نکته وجود داره و اونم این هست که سوروس اسنیپ موقتی به هاگزمید رفته و به زودی بر میگرده در نتیجه زمان زیادی ندارید تا از کلاس معجون سازی استفاده کنید .

نکات :

*نحوه خارج شدن از هاگوارتز زیاد مهم نیست ( میتونید بنویسید ولی امتیازی اضافه یا کم نمیشه ازتون ) .
*از همه مهمتر ماجرای سر راه هری برای درست کردن معجون و بعد وارد بدن هرمیون و رون کردن و اتفاقاتی که اونجا میفته هست .
*توجه کنید که موضوع داستان دوئل نیست در نتیجه سعی کنید که بیشتر روی موضوع معجون پیش برید تا مثلا دوئل هری با مرگخوار ها تو دیاگون .
*بلندی یا کوتاهی پست ازتون امتیاز کم یا زیاد نمیکنه ولی حواستون باشه که اگر پست بلند مینویسید ، جوری نباشه که حوصله خواننده سر بره و اگر کوتاه مینویسید سعی کنید که تمام نکات و ماجرا ها رو توش بیارید .
*پستتون میتونه جدی یا طنز باشه یا مخلوطی از دو .
*غلط های املایی نمره ازتون کم نمیکنه ولی زیبایی پست و نحوه آوردن جملات تاثیر گذار خواهد بود .
*از هرگونه درج عکس ، نقاشی جلوگیری کنید و اگر فکر میکنید عکسی باید در پستتون باشه به صورت لینک درجش کنید .
*پستتون میتونه به صورت نقش اول ( هری ) یا نقش سوم ( دوربین زوم شده روی هری ) باشه .
*اگر بخواید میتونید افراد دیگه از الف دال تا مرگخوار ها ، دامبلدور و غیره رو وارد ماجرا کنید و از اون شخص به عنوان نقش اول استفاده کنید .



موفق باشید .


ویرایش شده توسط سوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۹ ۲۰:۳۵:۵۵







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.