بانو چویی در اخرین لحضه ی خروج پرسید سرورم در این امر مصمم هستید .
ارباب: نه بابا چیزی گفتم دلتان خوش یاشد ورنه بانو گل عنبر به عنوان بانوی ارشد کار بدی نکردن بانو چویی سرکاری
بانو چویی :
صحنه داخلی بیمارستان بانو بوت روی رخت خوابن و همسرشون جتاب لودو کنارشونن
تری : لوووووووووووووووووووودو دارم میمیرم ای واااااااااااااااااای یه کاری کن انتقاممو بگیر
لودو : چیکار کنم من الان ؟
تری: چمیدونم نقشه بکش با بانو پفک نمکی متحد شو برا گل عنبر پاپوش درس کن لووووووووووووووووووودو
لودو : جاااااااااانم
بعد 10دقیقه از فیلم سانسور میشه
صحنه خارجی تو یه جای پرت لودو با لباس مبدل داره با چن تا از وزارا حرف میزنه
صحنه داخلی بانو پفک نمکی با لباس آبی پررنگ و دامن صورتی نشسن
بعد یه زن سبز پر رنگ پوش میاد میگه : بانوی من جناب لودو ملقب به اعتماد الدیوان اذجازه ی حضور میخوان
بانو پفک نمکی : راهنماییشون کن