هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ستاد رانده شدگان
پیام زده شده در: ۱۴:۱۰ چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۲
#21
نقل قول:
استعفا نامه من چارلی ویزلی استعفا ی خودرا صادر میکنم وبه جبهه راندهشدگان می روم. خداحافظ

من هم امدم.


مراقب خودت باش.


پاسخ به: آزکابان
پیام زده شده در: ۱۸:۵۱ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲
#22
سلام
مورفین کجایی این وزغ داره وزارت خانه رابه سازمان ساحره ها می برد.خو لین ها قدرت را ازما گرفتن ما کودتا بکنیم.ای کاش من دسترسی به انجمن ناظر ها داشتم می فهمیدیم شما چی تو سرتون دارید..........


مراقب خودت باش.


پاسخ به: فروشگاه موجودات جادويي چارلی ویزلی
پیام زده شده در: ۱۵:۱۰ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲
#23
-تو اژده ها نداری؟
-نه
-حالا دبگه اینجوری شد...
-انتونین ریزگرد .....خورد غلط کرد...
بعد دست یاکسلی را ول کرده ومی گوید:اعععع ....خبرات دستم هست می ری پیش از ما بهترون جیمز جیغول....تدی...بله دیگه التزام به چیز نداری.
چارلی تعجب می کند ومی گوید:من...شیب ....بام.
بعد یاکسلی می اید کنار چارلی ودرگوشی چیزی میگوید.
چارلی خنده کنان می گوید:حالا چه نوع می خواهید؟؟؟؟؟؟

یاکسلی:

چاخانوف:

ویلی ونکا:

چارلی:

چاخونوف بیش تر عصبانی می شود ورو به یاکسلی می گوید:مردیکه تسترال چی گفتی که قانع شد؟؟؟؟؟؟نه ....نه ....نکنه بهش باج میدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-شیب........... بام ............من........


مراقب خودت باش.


پاسخ به: دادگاه آزکابان
پیام زده شده در: ۱۱:۳۸ یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲
#24
ادامه:
لودو درحال نشستن بود که تام ریدل داد زد وگفت:کورممد این همه ی ساحره ها را بیرون از دادگاه ببر.
همه ی ساحره ها درحال اعتراض بودن که سوگلی دادگاه گفت:چرا باید بریم بیرون؟
تام نگاهی به مروپی کردو گفت:شوگلی تو هشتی الان فیلم قشمت های بی ناموشی لودیک می خواهیم بذاریم .
بعد از 5 دقیقه کورمد گفت:پاک شد.
چند لحظه بعد....
ناگهان شمع های دادگاه خاموش شد و این تصویر نمایان شد.
مدارک بی ناموسی لودو بگمن متهم001

آهنگ حماسی فیلم ارباب حلقه ها (هوهوهوهوهوم هوهوهوهوهوم هوهوهوهوهوم هوهوهوهوهوم هوهوهوهوهوم)همراه با اسامی همکاران نمایان شد.
بعد از تیتراژدوربین توی صورت یاکسلی است غلام میپرسد:جناب پپ یاکسلی شما امدین اعلام جرم تا کی لو بدید؟
-به نام مرلین این اعلام جرم منه بعد کاغذ را ازجیبش کشید بیرون وگفت:نام:هوكي و لودو بگمن

وزارتخونه،پست 124

جرم:لخت بودن وسط خيابون،حرف زدن درباره لب ، برفگرايي

-ممنونم جناب یاکسلی
بعد دوربین ناگهان میدان هاگزمید رانشان داد.
مجری با لحن کاراگاهی گفت:
هم اکنون می بینید لودو بگمن لخت مشنگ زاد وسط میدون هاگزمید می چرخد.
دوربین عکس سانسور شده ی لودو رانشان می دهد.
ناگهان دوربین برمی گرددو کورممد رانشان میدهد که می گوید:این لودو فک کرده ما تسترالیم جوانان ما را اغفال کرده ،وسط میدون لخت می چرخه.من از ریاست دادگاه آزکابان آشد مجازات را برای این لودیک می خواهم.

دوربین پادما پاتیل رانشان داد وگفت:خانم پاتیل شما دیگر چه می گویید؟؟؟؟

پادما پاتیل یا عصبانیت می گوید:من از لودو شکایت دارم میاد در خانه من به من میگه لباس داری؟؟؟؟؟؟
این نهایت بی ناموسی !!!!!!
ناگهان همه جا روشن می شود.تام با ریشخند به لودو می گوید:دفاعیت چیه؟

لودو که دهانش باز مانده بود گفت:من تا وکیلم نیاد حرف نمی زنم.
ناگهان....



مراقب خودت باش.


پاسخ به: زندگي و نيرنگهاي آلبوس دامبلدور
پیام زده شده در: ۱۲:۴۶ شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۲
#25
خلاصه:

آلبوس دامبلدور عاشق ِ مینروا مک گونگال شده و هفته هاست (یک هفته!) که مزاحم ِ تلفنی ِ او شده است. برای همین، مک گونگال ها - پارسال بهار،- دسته جمعی، اومدن تا دامبلدور ها را دعوا کنند که یک دفعه، تبدیل شد به مراسم ِ خواستگاری!

و بنا بر توصیه ِ کارآگاه مودی -زیر پست ـش- آریانا و ابرفورث، دارن تلاش می کنن تا از این اتفاق، جلوگیری کنن. همین الان هم یک شخصیت ِ خیالی ساختن به نام ِ میترا که مثلا همسر ِ آلبوس ـه و مینروا، در حال ِ آبغوره جادویی گرفتن ـه.کپی رایت داف

مامان ولم کن بزار برم مرلینگاه ..........مرلینی دارم نابود می شم.
کندرا عصبانی میشود و می گوید:تسترال خودتی آلبوس.
ناگهان مینروا دستانش را باز می کند به طوری که به صورت البوس وکندرا می خورد روبه به البوس کرده ومی گوید:تو عمه داری؟
البوس:
مینروا:
اریانا:
بعد از این حرف اریانا با شادی به طرف ابرفوث می رود و می گوید:نقشه هایمان گرفت.دیگه ازدواج نمی کنن.
ابرفوث:ارواح کلات
ناگهان اریانا مثل ارسطو بالا پایین می پرد ومی گوید:یافتم ......یافتم.
ابرفوث با هیجان می گوید:چی یافتی؟؟؟؟؟؟؟؟
اریانا می خندد ومی گوید:مرلینگاه
چــــــــــــــــــــــــــــــــی
مرلینگاه............


مراقب خودت باش.


پاسخ به: "رادیو پاتر بان!"
پیام زده شده در: ۱۲:۳۰ شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۲
#26
شنودگان عزیز توجه کنید به خبری که هم اکنون به دست من رسید توجه کنید.


وزارت خانه سقوط کرد.دلوروس جین امبریج ملقب به وزغ فراری است .هرکس وزغ را پیدا کرد1000 گالیون به همرا اشترک یک ساله چیز جایزه میگیرد.هم اکنون این نشان بر روی سر دلو استتصویر کوچک شده



الان دروزارت خانه جناب گانت درحال سخرانی هستند تا بعد کلاه وزارتی بر روی سر جناب گانت برگردنند.تصویر کوچک شده


هرکس عضو ارتش وزارت خانه باشد به آزکابان فرستاده می شود تا با شاخدم هایم فوتبال(کوییدیج خودمون) بازی کند.
ناگهان تصویر سیاه شد واین نشان معلو شد:

زوپس! بلاک! زمستان! دیگر اثر ندارد!
حتی اگر شب و روز، بر ما برف ببارد!


مراقب خودت باش.


پاسخ به: انجمن آنتي ساحريال
پیام زده شده در: ۷:۴۱ پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲
#27
سلام بر شما ای آنتی سواحریون سبیل کلفت!

اینجا فقط با چند تا ماموریت و نظر سنجی و اینا سرپا نگه داشته نمیشه،بلکه هم بستگی و اتحاد و فعالیت اعضا(حالا به هر صورتی) تاثیر بیشری داره.
بله آقایون بنده دقیقا با نوشتن جمله پرمعنی(!) بالا،علاوه بر دعوت شما به همکاری،این منظور رو هم رسوندم که همیشه منتظر ماموریت نباشید!باید بین ماموریت ها فاصله ای هم وجود داشته باشه تا هم سوژه مناسبی به ذهن من و یا هرکودوم از شماها برسه(که در اونصورت با پیام شخصی در میون میذارید.) و هم یه استراحتی بکنید و به کارای دیگه برسید.

اینجا مهم نیست که محفلی هستید یا مرگخوار،اسلیترینی هستید یا گریفیندوری!مهم اینه همه ما اینجا جادوگریم و همه برای هدف خاصی اینجا جمع شدیم.
پس ازتون میخوام که هدفتون رو در قالب یه رول تکی اینجا بفرستید.میشه این خواهش رو به عنوان اولین ماموریت رسمی آنتی ساحریال حساب کرد!

ازتون خواهش میکنم که برای حال گیری سواحریون از الفاظ بد استفاده نکنید.میتونید با خلاقیت خودتون روش های جالبی رو پیدا و استفاده کنید!


به امید سبیلی پرپشت!
این بیانیه کپی از بیانیه بارتی کرواچ است.


مراقب خودت باش.


پاسخ به: آزکابان
پیام زده شده در: ۲۱:۲۲ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲
#28
درود به وزیر گانت
من درخواست دارم تاپیک صدا وسیما آسلامی آزکابان را تاسیس کنم.چون دیگر به منوی مدیریت دسترسی نداریم.اگر میشود مسئولش هم بنده باشم.
بدرود وزیر گانت

ویرایش تام: فعلا نمی تونیم الکی تاپیک ایجاد کنیم.اینجا یا هرجای دیگه که فکر می کنی میتونه برای محل ارسال پستت مناسب باشه،ارسالشون کن.

ویرایش چارلی:چشم تام همین جا میزنم.


ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۱۱ ۲۱:۵۲:۲۰
ویرایش شده توسط تام ریدل در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۱۱ ۲۲:۴۰:۵۴
ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۱۲ ۷:۴۳:۵۹

مراقب خودت باش.


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۲۱:۱۳ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲
#29
سلام به البوس
اینم ماموریت ما.
حالا می تونم برگردم؟


علیک سلام باباجان!
لازم نبود دوباره پست بزنی خودم باخبر میشم از انجام ماموریتت.. الان می تونی بیای محفل، ولی بازم باید فعالیت مفید داشته باشی چارلی!



اژدهای شادی آور غران!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۱۳:۴۲:۰۳

مراقب خودت باش.


پاسخ به: خاطرات یاران ققنوس
پیام زده شده در: ۲۱:۱۲ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲
#30
دفتر خاطرات چارلی ویزلی:
ج2ف کودتا ص5550
(افکت رفتن درخاطرات با صاعقه قرمز)
دروزارت خانه
یعنی چی؟؟؟؟ هلی من می خوام تو ارتش باشم.
-نه نه .....جناب وزغ وزیر دلوروس جین آمبریج دستور دادند :که ارتش بسته شود واز بقیه درخواست کردند فقط در باجه درخواست بدنن.
-شما فحوای کلام منو نمی فهمید من میگم تو ارتش می خوام عضو شم..............................
-خفه.......بررو آرشاد شو بوژبوژی
-این حرف آخرته ؟مگرنه...
-مگرنه چی غلام......غلام...غلام
-ما از این دیوانه خانه می رویم.
بعد با یک ضربه نوک پا به گلدان وخسارت رساندن به اموال دولت به آزکابان اپارات کرد.
درآزکابان
مورفین:چاخانوف کیه اون بیرون؟
-چارلی ویزلی
-رزذل گونی را بیار...
چارلی باپرچم سفید درافق های دوردست نمایان می شو.
مورفین جیغ می زند:رز نیا!!!!!!!از خودمونه.
چارلی با لباس سفید وارد آزکابان می شودوروبه مورفین می گوید:من شیز تقلبی خوردم.
مورفین اغوشش راباز می کند ومیگوید:بیا که از ما هستی.
بعد از سه ساعت هندی بازی چاخونوف دیوانه نظر می دهد:چیزکم باید کنفرانس تبلیغاتی بگذاریم چارلی هم.......
-شیب ...بام .......من
-بله تو
ساعاتی بعد جادوگر تی وی:
چارلی وارد اتاق کنفرانس می شود و بااسترس روی صندلی می نشیند ومی گوید:
زوپس! بلاک! زمستان! دیگر اثر ندارد!
حتی اگر شب و روز، بر ما برف ببارد!

ناگهان همه چیزبا اهنگ های حماسی به روال عادی بر میگردد.


مراقب خودت باش.






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.