- ارباب، این دیگه باید زبون باشه، نیست؟
- این که گرده هکتور، دو تا هم هستن!
-بسه، ما رو ببرین به زبونش تا آبروی چندین و چند ساله ی ما رو نریخته توی آبروی خودش.

پس از عبور از گردی های فراوان، عبور از میان اسید معده ی غیرفعال، کروشیو کردن غدد لنفاوی پوسیده و نبرد با گلبول های خیلی سفید بالاخره به یک غار رسیدند. دهانه ی غار گشاد بود و مناسب برای عبور هر سه نفر اما نوری که از دهانه ی آن به درون میتابید باعت نگرانیشان شد.

- ارباب، نکنه این منبع روشناییشون باشه؟ میخواید یه معجون بریزم تاریکش کنم؟
- خیر، یک بار دیگه از معجون صحبت کنی کاری میکنم هر شب خواب کلاس خصوصی با دامبلدور رو ببینی!

صدای غرش محیط را فرا گرفت، لرزه بر تن زمین یا هر آنچه به رویش ایستاده بودند افتاد و به ناگاه طوفانی سهمگین آن ها را به سوی دهانه ی غار پرتاب کرد. هر یک گوشه ای از دیواره را چنگ زدند تا زمانی که طوفان به پایان رسید.

- ارباب دیدین منبع روشناییش چطور داره مارو میخوره؟!
- این پیرمرد نهایتش یک بابابرقی تو خودش جاساز داشته باشه، منبع روشناییش کجا بود؟

دوباره غرش و دوباره لرزه، اما این بار این طوفان نبود که در راه بود. سیل!

- پوست گوجــــــــــــــــــــه!



- بلاتریکس، چرا دوباره برگشتیم به مغزش؟
- ارباب، اینم سرش با غارش پنالتی میزنه انگار، زبونش کجاشه پس؟
- ارباب، ارباب، یه در جدید!

و به دری خیره شدند که بالایش نوشته شده بود، "وژدان".

یک در دنیا، صد در آخرت!

"همیشه باید سخن خود رو سنجیده و زیبا آغاز نمود!" السخن - 78

من باب این آیه و پند مبارک اول از همه باید از تمامی هواداران عزیز به خصوص آقای دست قیچی و دو کاندیدای بسیار محترم آقای مرلین، پیامبر قابل احترام و تام جاگسن عزیز تشکر کنم بابت تمام حمایت های خودشون. امیدوارم دولت آسلامی بتونه شما و آحاد ملت رو راضی نگه داره.




قرار شده بود در زمانی مناسب از برنامه های باقی مونده برای آزکابان و موزه بگم و کابینه ی خود رو برای دوستان شرح بدم اما به ناگاه متوجه شدم که امشب شب آخره بنابراین در همین حد میتونم توضیح بدم در این زمان کم که برنامه ها برای آزکابان بر خلاف برنامه های قبلی که وجود داشت، صرفا و صرفا در راستای ایفای نقش، سوژه های بیشتر و فعال تر کردن رول زنی توی اون انجمنه چون حالا افرادی که آشنا باشن با من میدونن که انجمن مورد علاقه ی بنده آزکابانه.

برای موزه هم حقیقت ماجرا جز ادامه ی کارت های شکلاتی و جمع آوری سوژه های قدیمی ایده ی دیگه فعلا نیست چون حقیقتا چیزی نیست که بشه تک نفره و بدون مشورت با اکثریت افراد در موردش تصمیمی گرفت.


دوستان سخنان زیادی بود برای زدن، بنده دو روز به سفری رفتم برای جمع کردن آحاد ملت و بازسازی حوزه ی نجآف اما خود مشاهده کنید که چگونه مدیریت آستاکباری بدون هیچ گونه اطلاعیه قبلی سعی کرد من، نماینده ی دین مبین و مبرهن آسلام، رو زمین بزنه و ظلم و ستم خود بر شهروندان رو ادامه بده. رقابت اصلی ما با دیگر کاندیداها نیست با این مدیریت و اهالی زوپسه که حتی لحظه ای دریغ نمیکنند از سرکوب سخنان مردم.

از تمامی کاندیداهای دیگه این خواهش رو دارم که علیه این آستاکبار برخیزند و زیر پرچم آسلام با ما بیعت کنند، تا بوسه ای روانه این مدیریت کنیم قبل از اینکه بوسه ای نثار دیگر دوستان شود.

خب 7 دقیقه بیشتر وقت نمونده پس در پناه حاجی توپیا، دولت آسلامی.

بله، همونطور که میبینید در عصر امضاهای تصویردار و این قرتی بازی ها، مریدان آسلام گرد هم اومدن و این پوستر تبلیغاتی سمی و اسیدی رو طراحی کردن برای ما. تشکر میکنیم از آقا دست قیچی پوستر ساز!

حاج سیاه!

حاج بلک ما همون موقع ثبت نام خودمون رو آدمی غیرجدی و کبریت بی خطر نشون دادیم که تایید صلاحیتمون کنن وگرنه آلله شاهده که این مدیریت فآسد وزیر رو جز برای بازیچه ی دست بودن نمیخواد. دلیل شرکت توی انتخابات، نشون دادن نظر اصلی مردم در مورد آستاکبار شکننده ی اون ها با رای هاشونه، باید از درون به این سیستم ضربه زد. کسی هم بخواد ما رو شهید انتخابات کنه، آسلام انتخاباتشو شهید میکنه!

در مورد آزکابان و موزه اطلاعیه خواهیم داشت به زودی ای ملت. در پناه حاجی توپیا، دولت آسلامی.

حاج رودولف، یه زمانی هم سنگر هم بودیم، از گذشته ی خودت فرار نکن. شما که دم از کمالات ساحره ها میزنی و اونا رو ابزار-پنداری( نسخه ی آسلامیزه شده ی objectify) میکنی و با پوپولیسم و وعده ی ساندویچ فلافل زنگ تفریح ساحره های بخت برگشته رو به ستاد خودت میاری، این رو چگونه میخوای توجیه کنی؟

بدانید و آگاه باشید که آسلام، تراورز سابق رو عوض کرده، از حقوق تمام ساحره ها بدون هیچ گونه ابزار-پنداری حمایت خواهیم کرد، فقط حجآب خودتون رو رعایت کنید موقع ورود به حوزه.

- عین الله ناهار نرسیده، عین الله...

دوربین مردی را نشون میده که با چوبی در دست گاومیش های خودشو میون خرابه های شهر میگردونه تا از زباله های شهری تغذیه کنند. زاخاریاس اسمیت که علاوه بر کاندیداتوری و مفسری اکنون شغل سوم خبرنگاری رو هم بر دوش میکشع به سوی صاحب گاومیش ها روانه میشه.
- سلام دوست عزیز، میشه وقت شما رو بگیرم؟
- وقت من ره بیگیری؟ بیگیر.
- ببخشید، میشه به مردم توضیح بدید که به چه دلیل مشغول گردوندن این گاومیش ها وسط خرابه ها هستید؟
- این گاومیشا تنها دارایی منه روستایین. من ره مردم وزیر کرده بودن، حقوق ملت ره که پرداخت کردیم این شهرنشینای زوپسی ما ره به زیر کردن.

دوربین برفکی میشه و بعد از اندکی قطعی حالا تصویر، یک خانوم با منوی مدیریت رو نشون میده که صاحب گاومیش ها رو مستقیم به جزایر بالاک میفرسته.
- زاخار، پاشو برو تو ستادت تا غیبت نکردم.
- آ... آستاکبار؟!

و دوربین خاموش میشه.



روزنامه ای پاره پوره به تاریخ 32 بهمن 1457 از جلوی دوربین رد میشه، دوربین از میان خرابه ها رد میشه، از کنار خانه ی ریدل، از بغل گریمولد، از بارگاه ملکوتی، از انجمن مخفی بی ناموسیزم، از قصر مخفی حسن مصطفی و در نهایت به یک خونه ی ساده میرسه که سر درش تابلویی رنگ و رو رفته و خاک خورده نصب شده با متنی حاوی "حوزه!". دوربین به درون حوزه وارد میشه.

Ain't no love in the heart of the city
Ain't no love in the heart of town
Ain't no love, it sure is a pity
Ain't no love 'cause you ain't around
'Cause you ain't around

حاج تراورز بین مریدان خود نشسته و تسبیح به دست، ذکر های خودش رو روانه ی خاندان آستاکبار میکنه و مریدانش گونی به دست از جای خود بر میخزند تا نظآم جادوگری را از دستان آستاکبار نجات دهند. در این جاست که به علت نبود امکانات کافی برای فیلم بردای بیشتر خود تماشاچی با نبوغ خود متوجه میشه که عشقی که در موسیقی متن مستند از نبودش صحبت میشد، با آسلام وارد شهر میشه! مستند به اتمام میرسه و این کلمات بر صفحه نقش میبندند:



به تهیه کنندگی ستاد بی بودجه و مردمی دولت آسلامی، در پناه حاجی توپیا.

در مورد نهاد های مربوطه ای که در پست قبل گفتم باید توضیحات تکمیلی رو در اختیارتون قرار بدم یا ملت!

1. خورندگان معجون راستی:

در مورد تاپیک خورندگان معجون راستی همونطور که در گذشته هم گفتم هیچ قصدی برای دخالت در روندش وجود نداره و چه بسا این تاپیک قرار هست اهمیت بسیار بالایی واس ما داشته باشه چون تاثیر فراوونی میتونه توی شخصیت پردازی و ایفای نقش اعضا داشته باشه، روند فعلی تاپیک حفظ شده و تمرکز بیشتری روش قرار میگیره.

2. دادگاه شماره 10:

در طی وزارت باروفیو وقتی زندانبان بودم مدتی، طرحی که گفته بودم عملی شد و تا مدتی که بودم و دیدم، سوژه های جالبی مطرح میشدن به این صورت که یک پرونده باز میشه، شاکی، وکیل، متهم و قاضی هم با ایفای نقش پرونده ر و جلو میبرن تا در نهایت قاضی تصمیمش رو بگیره مثل این پرونده. برخلاف سابق که ایده برای آزکابان این بود که افراد توی دادگاه محاکمه بشن و بعد بندازیمشون آزکابان و حتی برای یه مدت فقط دسترسی آزکابان رو داشته باشن، تو دولت فعلی خیلی همه چیز راحت تره و همچین طرح هایی نیست دیگه. پرونده ها کاملا فان خواهند بود و دسترسی کسی گرفته نمیشه.


3. دفتر فرماندهان کارآگاهان:

این طرح قرار نیست اجرایی بشه چون در دوره ی سابق قرار بود وزارت رو به صورت قطب سوم داشته باشیم و در حال حاضر وضعیت متفاوته که در موردش توضیح داده میشه.

4. گشت آرشاد:

این طرح اهمیت خیلی بالایی رو قراره داشته باشه! همه میدونن که آمر به معروف و نآهی از منکر و به طور کلی آرشاد بسیار اهمیت داره در دین مبین آسلام! ساز و کار گشت آرشاد بر خلاف گذشته هیچ نیازی به ثبت نام رسمی نداره و از اونجا که هر فرد با دین و ایمونی وظیفشه که آرشاد کنه مفسدان رو، هر کسی میتونه خودجوش به این جنبش بپیونده. هدف اصلی جنبش هم، جذاب تر کردن هر چه بیشتر ایفاست که خب با سوژه هایی رخ میده که از نام طرح مشخصه! علاوه بر اون راست و ریس کردن سوژه ها و بسیج کردن ملت از اهداف اصلی این داستانه.

5. سازمان فرهنگ و هنر جادوگری/ سازمان آرشاد آسلامی:

مهم ترین نهاد! این نهاد اهمیتش قراره بسیار زیاد باشه توی دولت آسلامی و کارش برگزاری مسابقات، فعال تر کردن رسانه ها و تولید محتوا حتی خارج از قالب نوشتار هست. در کل، محل حمایت از خلاقیت آحاد ملت خواهد بود اینجا و در راستای عملی کردن اون ایده ها نهایت سعیش رو خواهد کرد.


6. رادیو وزارت:


همونطور که گفتم، تمرکز زیادی قرار هست روی رسانه ها باشه و مسلما چه رسانه ای قوی تر و مردمی تر از صدا و سیمای رسمی وزارت! البته مسلما رادیو سیما نداره پس در انتظار صدا میتونید باشید!



یه بحثی که باید مطرح کنم اهمیت وزارت هست. مسلما وقتی از وزارت حرف میزنیم فقط بحث یه نظارت ساده نیست چون مسلما برای ناظر شدن یه انجمن شما نیاز به رای گیری و برنامه داشتن ندارید ولی این وزارته! از کاندیداهای دیگه و آحاد ملت درخواست دارم به این موضوع حتما دقت کنن که یک دولت وقتی انتخاب میشه باید سوژه داشته باشه پشتش، بتونه فضای جدیدی بسازه و مسلما قرار هست سوژه هاش و داستانش رو به خارج از انجمن وزارت هم منتقل کنه. اگه دارید از سوژه ی گذشتگان یا ایده های مصرف شده گدشتگان استفاده میکنید، همین الان تمومش کنید چون پسرفته!

لازمه بگم بر خلاف کاندیداتوری گذشتم وزارت من هیچگونه ارتباطی با داستان محفل و مرگخوار نداره و حتی قرار نیست قطب سوم باشه، ما فقط برامون مهمه که دین و ایمون داره و کی نداره. سیاه و سفید همه باید زیر پرچم آسلام در برابر آستاکبار مدیریت ایستادگی کنند!

در پناه حاجی توپیا، دولت آسلامی!

به عنوان "پراید جادوگران" و کسی که توی مسابقه ی فرار از آزکابان دستش به خون خیلی ها آلوده شد، همانند یوآن شدیدا منتظر شفاف سازی شما هستم، خصوصا اینکه به زاخار این گیر رو میدی که از ایده ی پیشینیان خودش استفاده میکنه، با همون اسامی و بدون نام بردن از صاحب ایده و اجازه ی اون افراد.

دوستان فیلم بازگشت به آینده رو دیدید؟ بنده به همون منوال عمل کرده و برای توضیح دادن من باب نهاد های وزارت خود شما رو به خوندن ایشون دعوت میکنم.

در پناه حاجی توپیا، دولت آسلامی!

پ.ن: توضیحات تکمیلی ارائه خواهند شد.

ووی ووی وووووی!

شما از بازاریابی ما توی ثبت نام انتخابات تقلید نکن، "پیش‌قدم شدن در انتقاد سازنده از دیگر کاندیدا ها" پیشکش.