نقد پست شوالیه های سپید؛ آنتونین دالاهوفبه به ببین کی اومده اینجا؟
حوصله هم نداشته باشیم برای شما حوصله دار میشیم.
آنتونین جالبه که پست تو دقیقاً برعکس نقد قبلی ـه که برای پست گلرت کردم!
به نظر من تو یه سوژه ی جالب و قشنگ رو انتخاب کردی، ولی یه کمی توی پرورش سوژه و نوشتن ـش بی حوصله بودی.
همونقدری که سوژه مهمه، یه جورایی میشه گفت در آوردن سوژه هم خیلی مهمه.
این ایده ای که هری، رون و هرمیون برگردن به ژاپن قدیم، خیلی جالب بود و تا اونجایی که من می دونم و یادم میاد قبلاً این کار رو نکرده بودیم توی سوژه های سایت.
ولی مشکلاتی توی پرداخت سوژه داشتی که بهشون تک تک اشاره می کنم.
نقل قول:
_ درسته تو خیلی خرخونی ولی عمرا دیگه همچین چیزی رو بلد باشی. دامبلدور هم حتی بلد نیست. اصلا وجود نداره!
اولاً که فرزندم فراموش نکن که دامبلدور همه چیز رو بلده!
دوماً به نظر من این یه کم غیر واقعی بود که همچین جادوی خفن و اینایی رو هرمیون همینجوری بلد باشه. من اگه جای تو بودم مثلاً اینا رو می بردم توی بخش ممنوعه کتابخونه و یه کتابی پیدا می کردم که این طلسم توش باشه و اینجوریا دیگه. خیلی قشنگ تره که این اتفاقات رو خواننده خودش ببینه و بیشتر در جریان قرار بگیره. اینجوری براش خیلی باور پذیر تر میشه.
نکته ی دیگه ای که من اکثراً باهاش مخالفم استفاده ی عکس توی رول ـه که ظاهراً تو خیلی بهش علاقه داری.
ببین آنتونین، به نظر من اولین مشکلی که استفاده ی عکس توی رول به وجود میاره به هم ریختن ظاهر پست ـه که خودش برای خودش ضرر جبران ناپذیریه. من خودم به شخصه ترجیح میدم اگه خواستم از عکس توی رول نویسی ـم استفاده کنم یه لینک بدم که مثلاً ملت برن توی یه صفحه ی دیگه عکس رو ببینن.
اما باید یه نکته ای رو اشاره کنم که با توجه به عکس خوبی که برای این پست انتخاب کردی و با توجه به این که PNG کار کردی و خیلی خوب روی صفحه نشسته، به نظرم اینجا خوب شده استفاده از عکس. (هر چند اگه وسط چین ـش می کردی مرلین رو بیشتر خوش میومد.
)
یه نکته ی دیگه ای که میخوام بهش اشاره کنم اینه که یه کمی شخصیت ها زیادی از ویژگی هاشون فاصله گرفتن و این خیلی به جذاب تر شدن پست ـت کمکی نکرده. نمونه ی بارز ـش رو میشه توی یه قسمت از پستت که دیالوگ های رد و بدل شده بین هری و هرمیون ـه دید.
نقل قول:
هری: خب؟
هرمیون: خب که خب؟!
هری: یعنی الان چیکار کنیم؟ چی شد قضیه؟
هرمیون: هیچی دیگه رون رفت تو پورتال و الان حتما داره با سامورایی های ژاپن قدیم میجنگه!
هری: یعنی شوخی نبود؟!
هرمیون: نه بابا ما چه شوخی ای با هم داریم؟!
هری: هی وای من! پس بیا بریم کمکش!
هرمیون: من نمیام! حقشه بچه پررو!
هری: خر نشو! بعدا شوهرت میشه!
هرمیون: جان؟! چی میشه؟
هری: هیچی یالا بی بریم!
به نظر من اگه این پاراگراف حذف میشد نه تنها هیچ ضرری به پست ـت نمیزد بلکه خیلی هم بهتر میشد. اینجا یه کم یه جورایی، جواد بازی(!) شده.
دیالوگ هایی که از شخصیت های هری و هرمیون خیلی خیلی دوره و چندان هم باعث به وجود اومدن طنز و جذابیت نشده.
در کل به نظرم پست خوبی بود. عالی نبود ولی خوب بود. ؛ygrin:
موفق باشی آنتونین عزیز.