هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۳۱ پنجشنبه ۳ تیر ۱۳۹۵
#21
سلام لرد
بعد از مدتها دوری از سایت و فضا ی هری پاتر یه بچه رولی نوشتم که اگر ممکنه نقدش کنید.
ببخشید اگر پر از ایراده


زیادی خوب بودن خوب نیست،
زیادی که خوب باشی دیده نمی‌شوی،
می‌شوی مثل شیشه‌ای تمیز،
کسی شیشهٔ تمیز را نمی‌بیند،
منظرهٔ بیرون را می‌بیند.!





تصویر کوچک شده




پاسخ به: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۱۲:۲۵ پنجشنبه ۳ تیر ۱۳۹۵
#22
ملت با چشمانی پرسان به یکدیگر نگاه کردند. حال چه باید به سیو می گفتند؟ اینکه تقاضای بازگشت لرد را از زئوس کرده اند؟
آرسینوس کمی کرواتش را مرتب کرد و هم زمان بزاقش را با سر و صدا قورت داد. صدای گامهای سیو می آمد ک نشان می داد در حال نزدیک شدن به انهاست و هر لحظه آنها را به انفجاری عظیم نزدیک می کرد. بعد از چند لحظه سیو در چهار چوب ظاهر شد.

_ مگه نشنیدید چی گفتم ؟ خریدای من کو؟
_خرید؟ اصلا خرید چی هست؟
_منکه مردم نمی تونم برم خرید!

از کله ی سیو دود بلند می شد و این همان انفجاری بود که انتظارش را می کشیدند.دود ها در فضا پخش شد و ناگهان سیو نقش زمین شد. در بین دود ها وینکی با قیافه ای مظلومانه به مرگخوار ها نگاه کرد و گفت:
_وینکی جن خانگی خوبی بود! وینکی ارباب مو چرب را دوست نداشت وینکی خودش رفت و به ریش سفید و یارانش گفت که لرد را ببخشند وینکی دلش لرد کچل را خواست.
ملت با سر حرف های وینکی را تایید کردند لرد وقعی هرچه که بود برای آنها خوب بود! اولین نفر آرسینوس اعلام آمادگی برای همکاری با وینکی کرد و به پشتوانه ی او همه ی مرگخواران حاضر شدند که برای لرد حلالیت بگیرند.

_خب حالا باید چه کار کنیم؟
آرسینوس که حالا فقط منتظر بود بتواند برای چند روز یا چند ساعت جای لرد باشد گفت:
_اول از همه دستو پای سیو رو ببندید. دهنشم ببندید تا نتونه زاغیشو صدا کنه.
ملت مرگخوار در یک صف بلند بالا راهی محفل شدند و سیو در خانه ریدل ماند.





زیادی خوب بودن خوب نیست،
زیادی که خوب باشی دیده نمی‌شوی،
می‌شوی مثل شیشه‌ای تمیز،
کسی شیشهٔ تمیز را نمی‌بیند،
منظرهٔ بیرون را می‌بیند.!





تصویر کوچک شده




پاسخ به: *نقد پست های انجمن شهر لندن*
پیام زده شده در: ۱۸:۱۷ دوشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۴
#23
سلام

می شه اینو بنقدی؟


زیادی خوب بودن خوب نیست،
زیادی که خوب باشی دیده نمی‌شوی،
می‌شوی مثل شیشه‌ای تمیز،
کسی شیشهٔ تمیز را نمی‌بیند،
منظرهٔ بیرون را می‌بیند.!





تصویر کوچک شده




پاسخ به: ویلای بزرگ آباء و اجدادی بلک !
پیام زده شده در: ۰:۱۸ جمعه ۱۳ آذر ۱۳۹۴
#24
لرد به اریکه ی خود برگشت و روی آن نشست و به رودولف که با خوشحالی به آرسینوس زل زده بود گفت:
_نگفتیم که جلو ما بهش یاد بده. ببرش در زندانی ، مطبخی یا جایی دیگه بهش یاد بده.
_ببخشید ارباب.
_ما هیچوقت تو را نمی بخشیم رودولف.
_ارباب من که بدون راهنمایی شما نمی تونم آرسینوس رو برای خواستگاری آماده کنم.
لرد دستی به چانه اش کشید و حرف رودولف را باسر تایید کرد و گفت:
_ خودمان هم می خواستیم همین را بگوییم اصلا تو به چه حقی فکر ما را دزدیدی؟
رودولف قبل از اینکه کارش به کروشیو برسد تصمیم گرفت که به این نکته اشاره کند که ایده ی لرد را دزدیده است.
_ بله ارباب درست می فرمایید. من افکار شما را دزدیده ام.
آرسینوس که هر لحظه منتظر بود که به بحث اصلی یعنی مزدوج شدن او با لاکریتا برسد جدال بین لرد و رودولف را پایان داد.
_ ام ،ارباب میگم می خواید بریم سر موضوع اصلی؟
_ بله خودمان هم همین را می خواستیم بگوییم.
آرسینوس ادامه داد :
_به نظر من باید از تمام ساحره های خانه ریدل نطر سنجی کنیم که دوست دارند همسر آیندشون چه شکلی باشه.
لرد از اینکه نمی توانست مانند یک ارباب واقعی فکر کند عصبانی شده بود گفت:
_ بله خودمان می دانیم. شما دو نفر لازم نیست چیزی را به ما یاد آوری کنید. حالا هم تا کروشیویی نصیبتان نکردیم از جلوی چشمانمان محو و نابود گردید.
آرسینوس و رودولف با خوشحالی راهی قسمت زنانه خانه ریدل شدند.(پاورقی: آرسینوس برای اینکه آسلام در خانه ریدل رعایت بشه ان را دوقسمت ساحره ها و جادوگر ها تقسیم کرده.) رودولف در راه سر حرف را باز کرد و گفت:
_ آرسینوس اولین کاری که می کنی باید این نقابتو برداری.
با این حرف رودولف مغز آرسینوس برگشت به گذشته زمانی که هنوز به خدمت لرد در نیامده بود و معنی و مفهوم عشق را می دانست به آن روزی که صورتش تغییر شکل داده بود.


زیادی خوب بودن خوب نیست،
زیادی که خوب باشی دیده نمی‌شوی،
می‌شوی مثل شیشه‌ای تمیز،
کسی شیشهٔ تمیز را نمی‌بیند،
منظرهٔ بیرون را می‌بیند.!





تصویر کوچک شده




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۹:۲۵ پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴
#25
نام و نام خانوادگی:

زنو فلیوس لاگود

هدف شما از عضویت در این گروه چیست؟

علاقه به خرابکاری

اسلحه ی مورد علاقه ی شما چیست؟

کمربند

در چه کاری بیش از همه استعداد دارید؟

کمربند می شکشم اونم از نوع آهنی یه شوکر هم دارم که هنو ازش استفاده نمی کنم.

اگر بخواهید به میزان وفاداری خود به دوستانتان و گروه هایی که در آن به عضویت در آمده اید از یک تا ده یک عدد را اختصاص دهید چه عددی را انتخاب میکنید؟

6


زیادی خوب بودن خوب نیست،
زیادی که خوب باشی دیده نمی‌شوی،
می‌شوی مثل شیشه‌ای تمیز،
کسی شیشهٔ تمیز را نمی‌بیند،
منظرهٔ بیرون را می‌بیند.!





تصویر کوچک شده




پاسخ به: موزه جادو و تاریخ جادوگری
پیام زده شده در: ۲۲:۴۳ چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴
#26
دابی با کلاهی به سر و شنلی که در اثر باد تکان می خورد به ملت مرگخواران نگاه می کرد. دابی بر سر مرگخواران فریاد زد:
_ دابی نگذاشت کسی از موزه دزدی کرد.
ملت به تعداد خودشان و دابی نگاهی کردند چه کسی می توانست جلوی آنها را بگیرند. آنها از خبره ترین جادوگران سیاه بودند و دابی هیچ نبود و هیچ کاری نمی توانست بکند.
_ چرا فقط نگاه می کنید؟
با این حرف دابی همگی زدند زیر خنده حرف دابی شوخی بیش در برابر آنها نبود. رودولف با پوزخندی گفت:
_ دابی به نبرد تن با تن دعوتت می کنم.
قطعا رودولف برای یک نبرد با یک جن خانگی بود که در نهایت با کروشیو نقش بر زمینش می کرد.

فلش بک

دابی در حال گشت و گذار در اطراف جنگ برای پیدا کردن نیرنگ های لرد و یارانش با خبر شود که به شخصی که معلوم بود حالش زیاد خوب نبود رسید و او کسی نبود به جز، زنو فیلیوس لاوگود.
حال زنو فیلیوس چندان خوب نبود ولی با مداوای دابی و محفلی ها خوب شده بود. دابی خوب به یاد می آورد برگه ی کاغذی که زنو فیلیوس به آنها داد و از آن روز رفت تا به زندگی عادیش در کنار دخترش برسد. در آن کاغذ نقاط ضعف تمام مرگخواران بود.

پایان فلش بک

دابی با لبخندی خبیثانه گفت:
_ قبوله!


زیادی خوب بودن خوب نیست،
زیادی که خوب باشی دیده نمی‌شوی،
می‌شوی مثل شیشه‌ای تمیز،
کسی شیشهٔ تمیز را نمی‌بیند،
منظرهٔ بیرون را می‌بیند.!





تصویر کوچک شده




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۰:۱۵ جمعه ۱ آبان ۱۳۹۴
#27
با کی؟


با عمه فیلیوس فیلیت ویک


زیادی خوب بودن خوب نیست،
زیادی که خوب باشی دیده نمی‌شوی،
می‌شوی مثل شیشه‌ای تمیز،
کسی شیشهٔ تمیز را نمی‌بیند،
منظرهٔ بیرون را می‌بیند.!





تصویر کوچک شده




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۹:۰۳ سه شنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۴
#28
دعوت می نمایم فیلیوس فیلیت ویک را اندر دوئل...



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۴۲ شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۴
#29
نام شخصیت :

زنو فیلیوس لاوگود

گروه:

ریونکلاو

قد:

195

وضعیت خون:

خالص

ویژگی ظاهری:

موهایی بلند و به رنگ روشن و دارای یک چشم که انحراف داره...

ویژگی های اخلاقی:

عقاید خاص خودشو داره و روی دخترش لونا خیلی حساسه! تقریبا دو روعه و از این دسته ادمای هرجا باد بیاده.زنوفیلیوس از غریبه ها می ترسه.

چوب دستی:link

معرفی کوتاه:

سردبیر مجله طفره زن,با تنها دخترم تو همون خونه هه که عین رخ هستش زندگی خوبی رومیگذرونم وکلی گل وگیاه برا بازسازی همون نیم تاجه پرورش دادم.

شناسه قبلی: هلنا ریونکلاو.

تایید شد.
ولکام بک!





ویرایش شده توسط مادام-ماکسيم در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۱۱ ۱۵:۵۵:۴۷
ویرایش شده توسط مادام-ماکسيم در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۱۱ ۱۶:۲۱:۴۶
ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۱۱ ۱۷:۴۳:۲۱






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.