هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴
#21
سلام من می خوام دوباره گروه بندی بشم!

دوست دارم توی ریونکلاو یا اسلیترین باشم

باهوشم و کتاب زیاد می خونم.درس خونم و معمولا توی

معجون سازی و جادوی سیاه عالی هستم.۱۲سالمه و یه

اصیل زاده ام.به اصیل بودنم افتخار می کنم و از دورگه ها

خیلی خوشم نمی آد!دوست دارم به همه کمک کنم و توی

موقعیت هایی که به یه نفر آسیب برسه دیگه به

دورگه،ماگل یا اصیل بودنش کاری ندارم و بهش کمک می

کنم.یه پارسل موت هستم و پاترونوس م آهو ست!

ممنون میشم اگه سریع تایید کنید و دیگه توی

جهنم(ببخشید همون هافلپاف!) نیفتم!!!!!


ای وای!ای هوار!کجا گفته شده هرکس دوبار و سه باره میتونه منو رو سرش بذاره و دوباره گروهبندی شه؟!اصلااین امکان نداره.پس اعتماد به من چی؟یعنی اعتماد به من کشک و دوغه؟واقعا که خیلی ممنونم!
یادت باشه این انتخاب خودت بود و بعدا تغییری وجود نخواهد داشت.ولی بد نبود اول یه فعالیتی تو هافلپاف می کردی بعدا اگر واقعا به قول خودت اون جهنمی بود که تصور می کردی گروهتو عوض می کردی.در ضمن فراموش هم نکن دل یه کلاه پیرو شکستی!

پس برو به
ریونکلا...

معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۷ ۲۳:۱۳:۲۸

☆Mlonia black☆


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۰۲ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴
#22
نام:جینی

فامیلی:ویزلی

نام کامل:جینی مالی ویزلی

سن:۳۴

مو:بلند و قرمز

رنگ چشم:آبی

کوییدیچ:یک سال جستجوگر و یکسال مدافع در هاگوارتز

شغل:(در موردش خیلی مطمئن نیستم)

پاترونوس:اسب

چوبدستی:چوب بلوط و پر ققنوس

معرفی:او در ۱۱ آگوست سال ۱۹۸۱ به دنیا آمد او دارای

۶ برادر بزرگتر است و اصیل زاده ست

در سال های ۱۹۹۲تا۱۹۹۹ در هاگوارتز تحصیل

کرد(گریفندور)

او عضو ارتش دامبلدور است

در اوایل قرن ۲۱ با هری پاتر ازدواج کرد و آنها دارای۳

فرزند هستند به نام های(جیمز سیریوس)(سروروس

آلبوس)و(لی لی لونا)

جینی در جنگ هاگوارتز نیز حضور داشت

خواهش می کنم اینو دیگه تایید کنید!


باور بفرمایید من هم قصد اذیت کردن کسی رو ندارم!ولی مسئولیت سختیه این کار در مقام اجرای قوانین!
متاسفانه شخصیت انتخابی شما در گروه گریفندوره در حالیکه کلاه شمارو به هافلپاف فرستاده.شخصیت نیمفادورا تانکس آزاده اگر مایلین اونو بردارین.کلا دو راه دارین.می تونین شخصیتی انتخاب کنین که طبق کتاب متعلق به هافلپاف بوده و یا کلا در مورد گروهش صحبتی تو کتاب نشده.

در کمال تاسف این بار هم تایید نشد!


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۱ ۲۱:۳۸:۱۰

☆Mlonia black☆


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۵۶ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴
#23
اسم:ملونیا

فامیلی:بلک

گروه:از بدبختی هافلپاف!

رنگ چشم هام سبز یشمی و رنگ موهام نارنجی مایل به

قهوه ای!

یه پارسل موت هستم و خون اصیل زاده ام!

باهوش و زرنگم ولی یه کمی شیطون اما بیشتر وقتا

شیطونی می کنم!

معجون سازی م عالیه و تو کوییدیچ حرف ندارم.

از جادوی سیاه و طلسم های نابخشودنی مثل:آواراکداورا

متنفرم!

دوست دارم به همه کمک کنم.

چوبدستی من از رگ قلب اژدها ست و حدود

۲۴_۲۵سانتی متر طول چوبدستی منه!

اصلا دوست ندارم کسی آسیب ببینه برای همین زیاد برای

دفاع از خودم دوست ندارم ازورد استفاده کنم.

قد بلندم و استاد مورد علاقه م:پرفسور اسنیپ(نه شوخی

بود!پرفسور اسنیپ رو یه ذره دوست دارم!)و پرفسور

لوپین.پاترونوس من آهو هست.

و کلا زیاد شوخی می کنم!!!
ممنون میشم زود تایید کنید

مایه افتخارمه که دوشیزه ی محترمی چون شما به من کمی علاقه داره چون اصولا کسی به من علاقه ای نداره!
اوه...ای دوشیزه عزیز...چرا از بخت بد؟هافلپافی که اینجا میبینین اونی نیست که تو کتابای رولینگ ازش صحبت شده.به قضاوت کلاه اعتماد کنین.اعضای هافلپاف ما از صمیمی ترین های سایت هستن.
نکته دیگه اینکه متاسفانه شخصیت های معرفی شده باید از داخل این لیست باشن و یا اینکه منبع موثقی حضور اونارو تو کتاب تایید کرده باشه.
پس متاسفانه...

فعلا تایید نشد.


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۱ ۱۶:۱۱:۳۳

☆Mlonia black☆


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴
#24
۱۲ سالمه و دوست دارم گریفندوری بشم.یه کمی ترسو

و خجالتی ام و اگه عصبانی بشم به کسی رحم نمی کنم!

احساساتی ام و به اصیل بودنم افتخار می کنم.پاترونوس

من آهو هست اما نمی دونم با پرفسور اسنیپ و مادر هری

(لی لی)چه نسبتی دارم!!!همه ی گروه ها رو دوست دارم و

تقریبا نیمی از خانواده ی من توی گروه اسلیترین بودن.

خودم برام فرقی نداره چه گروهی باشم.باهوش و درس

خونم و معجون سازی ام عالیه و به کوییدیچ علاقه دارم.

از جادوی سیاه هم بدم نمیاد و از مرگخوار شدن متنفرم!من یه پارسل موت هستم!

تا جایی که بشه دوست دارم به همه کمک کنم!

حالا من توی چه گروهی می افتم?

زودتر بهم بگین...

یه سال اولی!یه تازه وارد!
اهم!
با اسنیپ مطمئنا کسی نسبتی نداره مگه اینکه بلا گرفته این وسطا یه شیطونیایی کرده باشه ما خبر نداشته باشیم!
خب...بیا ببینیم اینجا چی میگذره...اصالت اسلیترینی،صداقت و مهربانی هافلپافی و هوش ریونکلایی...سخت شد که!
به نظرم بهتره بری به...


هافلپاف!

گام بعدی:شخصیت خودتون رو معرفی کنید!


ویرایش شده توسط ☆Melonia☆ در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۱ ۷:۱۱:۲۸
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۱ ۱۵:۲۶:۵۳

☆Mlonia black☆


پاسخ به: الگوی شما کدام شخصیت هری پاتر است؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۸:۰۳ شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴
#25
به نظر من تموم شخصیتا می تونن توی یه چیزی الگو باشن!
مثلا هرمیون گرنجر خیلی باهوشه
رون یه ذره بی حواسه!
فرد و جورج نمونه ی شیطونی ان!
لونا خیلی صبوره و همیشه راه حل های خوب داره!
هری هم یه کمی از خود گذشتگی داره!
پرفسور اسنیپ وفادار هست ولی متاسفانه ولدمورت قدر وفاداریش رو ندونست!
دراکو شخصیت عجیبی داره!انگار اصلا احساس نداره!اما توی قسمت آخر بالاخره معلوم میشه که احساس داره اما به خاطر پدرش نمی تونه کاری کنه!
خلاصه همه ی شخصیتا توی یه چیزی الگو هستن و این خیلی مهمه!


☆Mlonia black☆


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۱:۲۷ شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴
#26
میرتل از پشت در بیرون آمد...با تعجب به دراکو نگاه می کرد.سعی می کرد باور کند که دراکو دارد گریه می کند.کمی فکر کرد و بعد آرام به طرف دراکو رفت!دراکو با دیدن میرتل ساکت شد و نفس خود را نگه داشت!میرتل جلو رفت و با صدایی که به جیغ زدن شباهت داشت گفت:
_چته?چرا گریه می کنی?
دراکو سعی کرد گریه کردنش را پنهان کند و به آن روح سرگردان که همیشه در حال جیغ کشیدن بود جوابی دندان شکن بدهد!اما فکر کرد آن طوری مجبور می شود همه چیز را به میرتل نالان بگوید.دراکو با عصبانیت تمام به طرف میرتل رفت.میرتل جیغی کشید و به داخل یکی از توالت ها پرید!آب به اطراف پاشید و دراکو عقب پرید!چند دقیقه گذشت و دراکو بی خیال میرتل شد و به طرف شیر آب رفت.آبی به صورتش زد اما دوباره قطره های اشک روی صورتش سرازیر شد و سپس روی کاشی های دستشویی ریخت.به دیوار تکیه داد و روی زمین نشست.چند دقیقه بعد با صدای جیغ و ناله از جا پرید!میرتل بود که مثل همیشه در حال جیغ زدن بود!میرتل از پشت سر دراکو رد شد و دوباره جیغ زد!دراکو بلند شد و با عصبانیت گفت:
_چرا ولم نمیکنی?از اینجا برو بیرون!
می خواست چوبدستی اش را از زیر ردایش بیرون بکشد اما به این نتیجه رسید که تکان دادن چوبدستی به طرف میرتل فایده ندارد!میرتل گفت:
_پسره ی احمق!مثل بچه های لوس و ننر گریه می کند!
دراکو پیش خودش فکر کرد کل مدرسه در یک ثانیه ماجرای گریه کردن اورا می فهمند!پیش خودش گفت(کارم تمومه!)در همان لحظه فکری به سرش زد و دست از گریه کردن برداشت صورتش را شست و به طرف بیرون راه افتاد که غولی سر راهش سبز شد و دنبالش افتاد!غول بلند و چاق بود و ظاهر احمقانه ای داشت!چماق را بلند کرد تا ضربه ای به دراکو بزند اما در همان لحظه دراکو به خودش جرئت داد و چوبدستی اش را به طرف غول گرفت و گفت:
_آواراکداورا!!!
غول به زمین افتاد و دوباره بلند شد!غول سرگیجه داشت و نمی توانست همه جا را خوب ببیند!دراکو را هدف گرفت و محکم به او ضربه ای زد و دراکو به طرف بیرون پرت شد!درد در تمام بدنش می پیچید سعی کرد بلند شود و برود که ناگهان غول دوباره بر زمین افتاد!زمین کمی لرزید و دراکو به طرف پله ها و راهرو ها دوید!
زود تایید کنین!ممنون

برای تایید شدن خیلی عجله دارین عزیزم!
این در حالیه که من باید یه سری نکاتی رو بهتون گوشزد کنم بعد تصمیم بگیرم تایید شدین یا نه!
نکته اول اینکه مثل بسیاری از تازه واردین با اینتر رابطه خیلی خوبی ندارین.جا داره بعد از بندها به جای یه بار دوبار فشارش بدین تا پست ظاهری خواناتر و مرتب تر به خودش بگیره.
نکته بعد اینکه چرا انقدر از شکلک(!) استفاده شده تو پست؟یادتون باشه هرچیزی جای خودش قشنگه حتی اگر اون چیز یه علامت نگارشی ساده مثل (! باشه.از این علامت در پایان جملاتی که لازمه تعجب یا تاکید یا حالت افسوس و...شخصیت رو برسونین استفاده میشه درحالیکه تو پست شما به شکل بی نتاسبی ازش استفاده شده و این برای خواننده ناخوشاینده.
پستتون موضوع چندان جدیدی نداشت و لازمه اشاره کنم ورود ناگهانی یه شخصیت اونم غول! وسط سوژه خوب پردازش نشده.یعنی وسط یه مدرسه پر از دانش آموز و استاد و پرسنل حضور یه غول انقدر ساده و پیش پا افتاده ست که غول به سادگی تو راهروها پرسه می زنه و دست بر قضا هم با دارکو رو به رو میشه؟بد نبود بیشتر رو این قسمت کار میشد تا خواننده گیج و سردرگم نشه.آخر داستانتون رو هم یکمرتبه رها کردین به حال خودش و معلوم نشد چی به سر غول و دراکو اومد و خواننده رو با یه علامت بزرگ سوال در پایان پست رو به رو کردین!یادتون باشه این یه سوژه دنباله دار نیست که ادامه ش رو بشه به اشخاص دیگه سپرد.شما اینجا یه نمایشنامه می نویسین که باید آغاز و پایان داشته باشه.

با این همه تصور میکنم با ورود به ایفا بتونین این ایرادات رو رفع کنین.
پس. تایید میشه.

گروهبندی.


ویرایش شده توسط ☆Melonia☆ در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۰ ۸:۱۸:۲۷
ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۰ ۱۴:۱۶:۳۵

☆Mlonia black☆


پاسخ به: از کدام شخصیت کتاب بیشتر خوشتان می آید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۲۱:۵۵ جمعه ۸ خرداد ۱۳۹۴
#27
سلام!
من از شخصیت دراکو مالفوی خوشم می آد!
چون غرور داره...و از همه مهم تر این که اصیل زاده ست!
از هرمیون به خاطر اینکه خیلی به درس اهمیت می ده خوشم می آد چون خودمم بعضی وقتا اینجوریم!
و...
از لونا خوشم می آد چون توی همه کار از هری و دوستاش حمایت می کنه و توی شرایط سخت صبر می کنه!


☆Mlonia black☆






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.