هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: جانورنماها
پیام زده شده در: ۱۸:۵۷ چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵
#21
بانز روی زمین افتاده بود. بانز هیچوقت دیده نمی شد. بانز تهمت بو دادن خورد. جرمِ راسو به گردن بانز افتاده بود. بانز تخریب روحی و روانی شد.
- ارباب!
- پس همچنان قراره ما رو معطل کنی؟!

بانز از شدت گریه نمی تونه حرف بزنه. در این حین رودولف به هوش میاد.
- اوه چه جانور ناشناخته ای! جنسیتش چیه؟

بانز ناگهان به خودش میاد. یعنی رودولف قصد داشت راسویی که اون با زحمت پیدا کرده بود رو بدزده؟ اگه رودولف زودتر جانورنما شدن رو یاد بگیره چی؟ اگه بانز هرگز جانورنما نشه چی؟
- نـــــــــــــــــــــه!

بانز نعره ای می زنه و جلوی راسو قرار می گیره که البته به خاطر نامرئی بودنش هیچ تاثیری در جهت نگاه رودولف نداره.

-ما کارهای مهم تری داریم بانز.

بانز دوباره به راسو خیره می شه. واقعا می خواد تبدیل به همچین چیز بد بویی بشه؟
- آخه ارباب... این...
- گیاهخوار که نیست؟

بانز هیچی از راسو نمی دونست! و جیغِ رز تردیدش برای انتخاب راسو رو بیشتر کرده بود.


ویرایش شده توسط دای لوولین در تاریخ ۱۳۹۵/۷/۲۸ ۱۹:۱۴:۲۱
ویرایش شده توسط دای لوولین در تاریخ ۱۳۹۵/۷/۲۸ ۱۹:۱۶:۱۷
ویرایش شده توسط دای لوولین در تاریخ ۱۳۹۵/۷/۲۸ ۲۳:۳۰:۱۲
ویرایش شده توسط دای لوولین در تاریخ ۱۳۹۵/۷/۲۸ ۲۳:۳۱:۲۴

این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: سرسرای عمومی
پیام زده شده در: ۲۲:۳۸ چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۵
#22
سوژه ژدید:

پس از سه ماه تعطیلی و "دوباره کنار آب زیر ستاره هاییم." اکنون به لحظات ملکوتی "متنفرم از ته دل" رسیده ایم. نوگلان باغ دانش هاگوارتز، دوباره در سرسرای عمومی نشسته و منتظر سخنرانی مدیر فعلی پروفسور مک گوناگل هستند.

ساعاتی بعد
نوگلان باغ دانش عده ای به خواب فرو رفته بودند. عده ای هم در حال فرو رفته بودند.

- پیدا نمیشه!

مک گوناگل با قیافه ای پریشان و موهای به هم ریخته وارد سرسرا شد.

- چیشده؟!
- کلاه... کلاه گروهبندی... گم شده!

ملت چرتی و خواب آلود اکنون در هوشیاری کامل به مدیری نگاه می کردند که از هوش رفت!

- یعنی ارباب دوباره سعی کردن همه رو بفرستن اسلیترین؟!
- اون از سوژه قبلی، اینم از این! این تاپیک طلسم شده است! فرار کنید!
- دوباره تعطیلات!
- نه خیر! ولی سال اولیا رو چیکار کنیم؟


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو
پیام زده شده در: ۱۵:۰۱ جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵
#23
لینی با خوشحالی اعلام آمادگیت کرد.
- آره من حاضرم برای ارباب هر کاری بکنم! مال خودمه.
- ولی لینی وزوز می کنه.
-

مرگخواران گروه اول دوباره به فکر فرو رفتند.
- منو بفرستین برم به ساحره هاشون علاقه خاص کنم، نقشه ها رو بدزدم.
- من یه رز جادویی ام! میتونم تو اتاقشون جوانه بزنم.
-

اتاق دوم
- اصلا گیریم رسیدیم به مستراح. چجوری قراره هورکراکس رو از بین ببریم؟
- اکسپلیارموس!

دیوار بین دو اتاق با صدای مهیبی فرو ریخت و دو گروه در سکوت به یکدیگر خیره شدند.

- اوه ببخشید. فقط می خواستم یه راه حل بدم.


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: خانه ی جغد ها
پیام زده شده در: ۲۱:۲۸ پنجشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۵
#24
- کات... کات!

فرهاد اصغری در نقش کارگردان همه را در جای خود متوقف کرد!
- لرد برگرده سرجاش! دای و هکتور جغدخونه! کریچر، لباسشویی.
- ما از هیچکس دستور نمی گیریم! صرفا برای منافع خودمان می گذاریم سوژه ادامه پیدا کند.

ملت همگی به سرجای خود برگشتند. اعوامل همچنین.
- یک دو سه... حرکت!
- معجون سریع پیدا کردن جغد سیاه بدم؟

دای به اطراف نگاه کرد. هیچ اثری از جغدی سیاه رنگ نبود. اما اطمینانی به تشه هم نداشت!
- نظرت چیه یکی از همین جغدای معمولی رو سیاه کنیم؟
- معجون سیاه کردن جغد معمولی بدم؟

کریچر گوش های بزرگی داشت که حتی از داخل ماشین لباسشویی هم اصوات را می شنید.
- کریچر نگذاشت جغد ها را سیاه کرد. کریچر توصیه های ارباب ریگولوس را فراموش نکرد! کریچر آخرین جغد سیاه رنگ را سفید کرد.
- گفتی چیکار کردی کریچر؟
- کریچر به دستور ارباب ریگولوس عمل کرد!


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۲۰:۳۰ چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵
#25
آپدیت لیست نقدهای انجمن خانه ریدل ها تا پایان سال 93

تاپیکِ بررسی پست های خانه ریدل ها
لرد ولدمورت: 70 نقد

پست های
685، 687، 691، 694(2)، 696، 698، 699، 701، 704(2)، 707(2)710(2)، 713(2)، 715، 718(2)، 720، 723(2)، 726(2)، 729(2)، 733(3)، 738(4)، 740(2)، 744، 747(2)، 749(3)، 750(3)، 752، 756(3)، 758، 760، 762، 746، 768(3)، 770، 774(2)، 776(2)، 783(4)، 788(2)، 792(3)




ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۵/۲۷ ۲۱:۳۰:۲۶
دلیل ویرایش: ظاهر پست به هم ریخته بود

این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: حراست موزه (ارتباط با ناظران)
پیام زده شده در: ۱۹:۴۴ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
#26
به عنوان یک عدد دای لوولین خواهان مورخیت اعلام آمادگی می نمایم.


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: ملاقات های کنار دریاچه
پیام زده شده در: ۱۱:۲۷ پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۵
#27
سوژه جدید:

اورلا سر ظهر در گرمایی که هیچکس تو محوطه هاگوارتز پرسه نمی زنه، داره به سمت دریاچه می ره. چون معتقده الان نوری که به دریاچه می تابه می تونه بهترین انعکاس رو از چهره ـش نشون بده.

کنار دریاچه دامبلدور ایستاده و زل زده به آب. اورلا همراه با حس همزاد پنداری نزدیک دامبلدور می شه که می بینه اون یه تیکه کاغذو روی زمین می ندازه و در حالی که اشکاشو با ریشش پاک می کنه، دور می شه.

اورلا کاغذ رو بر میداره و می خونه.
نقل قول:
آلبوس!
من نمی تونم بیام. چون تو به من دروغ گفتی و من اولین کسی نیستم که باهش قرار می ذاری!

امضای نامه به خاطر برخورد با آب محو شده.

محفل

محفلی ها در آشپزخونه جمع شدن و شورا گرفتن.
- خو اینجوری نمیشه که. پروف ـمون هی عشق بورزه، هی شکست بخوره!
- نوبت ماست که به پروفسور کمک کنیم!
- بهش یاد بدیم عشق بورزه؟
- کیس مناسب براش پیدا کنیم؟!
- کلاس آموزش مخ زنی براش بذاریم!


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: جنگل ممنوعه
پیام زده شده در: ۱۰:۴۰ چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۵
#28
سوژه جدید:

دوربین از بالا سالن اصلی هاگوارتزو نشون می ده. جمعیت دور تا دور جمع شدن، بخارهایی با رنگ های مختلف جلوی دوربین رو می گیرن. صدای ویلبرت توی سالن می پیچه:
- در خدمت شما هستیم با آخرین مرحله از مسابقات معجون سازی هاگوارتز! شرکت کنندگان رو معرفی می کنم. هکتور دگورث گرنجر!

دوربین هکتور رو نشون می ده. دور پاتیلش ویبره می زنه و گاهیم مواد مختفلی بهش اضافه می کنه و اونو هم می زنه.

-... آرسینوس جیگر!

آرسینوس داره سعی می کنه بخارهایی رو که از پاتیلش بلند می شه رو استنشاق کنه، ولی موفق نمی شه و به همون هم زدن پاتیلش کفایت می کنه.

-... ادی؟! ادی کارمایکل!

ادی که معلوم نیست از کی تا حالا معجون ساز شده با حالت رو به تماشاچیان ایستاده و اصلا هم اهمیت نمی ده که معجونش به رنگ سیاه عجیبی در اومده.

-... هری پاتر!

هری که پس از پیدا کردن کتاب شاهزاده به استعداد معجون سازی خودش پی برده بود، حالا سعی می کنه با اکسپلیارموس زدن های متوالی به معجونش مانع از بیرون اومدن اون از پاتیل بشه!

-... آخرین نفر، ویولت بودلر!
ویولت برای اثبات بی نظیر بودنش در مسابقت شرکت کرده، و حالا مشتاقانه منتظرِ مرحله اخر ایستاده.

- داوران مسابقه... لرد ولدمورت و پرفسور دامبلدور!

بعد از تشویق حضار، دامبلدور از جاش بلند می شه و کاغذ هایی رو به شرکت کننده ها می ده.
- عشق بورزید و موفق باشید فرزندانم!
- بله! مرحله آخر مسابقه! معجون سازا باید ماده سری که روی کاغذ ها نوشته شده رو از جنگل ممنوع پیدا کنن و به معجون شون اضافه کنن. مسابقه شروع شده!

شرکت کننده ها به سمت جنگل ممنوع راه می افتن.


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۲:۱۳ یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵
#29
1

سالن تئاتر هاگزمید ویزادیشن

2
هکتور از معجون سازان معکوس خفن قرن بود!
هکتور اولین معجون ساز معکوس خفن بود. ولی هیچکس استعدادشو درک نکرد. هیچکس درک نکرد چقد سخته معجونت نتیجش معکوس اسمش باشه. هکتور پس از سالها درک نشدن، تنهایی، و کلی بدبختی دیگر، تصمیم مهمی گرفت!

هکتور دیگر معکوس نبود ولی خو معجوناش انس گرفته بودن!


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: سالن تئاتر هاگزمید ویزادیشن
پیام زده شده در: ۱۱:۴۸ یکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵
#30
دای دچار بحران شخصیتی و جنسیتی شده بود. دای خورد شده بود. دای سعی در قانع کردن ملت بنا بر ثبت جنسیت خود داشت که سر از صحنه تئاتر درآورد.

ربکا به سمت صحنه رفت و ملت علاقه مند هم پشت سر او.
- خب... اسم نفراتو صدا می زنم به ترتیب میان بالا. رودولف لسترنج!

بنا بر مسابقات کوییدیچ، رودولف ابرویی برای دای بالا انداخت و به سمت صحنه رفت.

ربکا غیرتی شد. هفت تیرش را برای حفاظت از ناموس ریون بیرون کشید...
-
-آهان...آهان! نفر بعد، ریگولوس بلک!

ریگولوس خاکشیر شده، خود را به بالای سن کشید.

- دای لوولین! نقش اصلی نمایش جودی ابوته، هر کی بهتر بازی کرد.

دای بیشتر از همیشه دچار بحران شد.
ریگولوس خاکشیرتر شد.
رودولف... رودولف سعی کرد به خودش ابراز علاقه خاص کند!


این بدترین شکنجه دنیاس، اینکه صبر کنی و بدونی هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

the hunger game | 2012 | Gary Ross


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.