اوا من اومدم که
یک عدد دیوانه ی روانی روح مانند بدبخت بیچاره با نام:پیوز!
نوع بدن: روح!
چوب:درخت کاج با مغز گردو :|
گروه:گرفیندور!!!
زندگی: من نمیگما، اینا میگن، یه عدد دیوانه ی روانی داشت تو راهروی هاگ راه میرفت، خبر دادن بش بابات دار فانی رو وداع گفت، برگشت گفت دار فانی دیه چه داریه؟ بهش گفتن ینی رخت از این دنیا بربست، برگشت گفت این دیه چه جور رختیه؟ بهش گفتن "الاغ، بابای خرت مرد" و آنجا بود که سخن بزرگان را به جای آورد "خر من که بابا نداشت!"
بعد که به این نتیجه رسید که باباش به فنا رفته شروع کرد به روانپریش بازی! میگن دیوانه شده بود! والا بعد یه روز اومد یکیو از ساختمون بندازه خودش افتاد، مرد! اون یه شبحه که روزون شب در خوابگاها میپلکه!
شناسه ی قبلی
فردی بیلیوسی ویزلیوهیه!
تایید شد.
به ایفای نقش خوش برگشتید.