هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۵:۱۷ شنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۵
#21
کِی:

در زمان تاسیس تاپیک کی، کِی، کجا، با کی، چیکار؟


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دنیای وارونه
پیام زده شده در: ۱۲:۴۸ شنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۵
#22
نیو سوژه بعد 2 سال


دنیای وارونه چقدر وارونست؟ اکثر دانشمندا وارونگی رو نتیجه ی چرخش 180 درجه‌ای جسم می‌دونن و عده‌ای نادانشمند هم چرخش 360 درجه رو عامل اصلی وارونگی می‌دونن. ولی آیا وارونگی فقط مربوط به اشیاء و زاویه هاست؟ اصلا چرا زاویه ی 361 درجه رو کسی آدم حساب نمی‌کنه جز صاحب شرکت وسایل اسپورت 361؟ اینم یه مقدمه ی #ویولت_طور کاملا بی‌ربط!

- خسته شدم از این سوپ پیاز، اصلا می‌رم مرگخوار می‌شم!

و در این صحنه، جیمز سیریوس پاتر رو مشاهده می‌کنید که مثل همیشه در حال غر زدنه. یکی از دوستان توییتری می‌فرمود بدترین نوع زنا، زنیه که دیگه غر نزنه ولی از اون‌جا جیمز هم غر می‌زنه و هم زن نیست در نتیجه جزو بدترین نوع زن ها هم واقع نمی‌شه. پدر این بشر یعنی هری پاتر که جلوی دوربین نمی‌تونست یکی بخوابونه زیر گوش بچش چون بعدا به جرم کودک آزاری می‌گرفتنش، تظاهر کرد به آروم بودن و با لحنی متین گفت:
- پسرم، تو با مرگخوار نشدنت می‌تونی از علیل زدن روح های زیادی جلوگیری کنی و ...
- یه بار نشد سفر درست ببرینمون، این چه وضعشه خب؟!
- این همه بردمت ترکیه و آنتالیا کافی نبود بچه؟
- یه نوار ترکی می‌ذاری تو پیکان غراضت می‌بریم استخر آق اصغر، اینم شد آنتالیا آخه پدر من؟!

هر چقدر هم قوانین درباره ی کودک آزاری سفت و سخت باشه و این دوربینا و تکنولوژی های مسخره قادر به ضبط همه چیز باشن، باز هم کتک زدن بچه جزو واجبات، حقوق و وظایف یک پدره. هری هم در صدد انجام وظیفه و پس گرفتن حق و حقوقش دستش رو بالا برد که یکی بخوابونه زیر گوش جیمز که آلبوس سیوروس پاتر پرید بینشون و گفت:
- بابا، عمو رودولف خودش گفته می‌برمتون تایلند و آنتالیا، تازه قول سفر به یه کشور کوچیک تو غرب آفریقا به نام انگلیس هم داده بهمون.
- دِ آخه مرد حسابی، ما همین الانشم تو انگلیسیم خب!

اما این حرفا و نصیحت های پدرانه تاثیری بر این کودکان کار نداشت. جیمز و آلبوس وسایلشون رو جمع کردن و نشستن ترک موتور سیریوس و به سوی آینده‌ای روشن و پرپول پاشون رو فشردن رو گاز.

گوشه ی دیگه‌ای از خونه ی گریمولد:

ملت محفلی دور میزی که دانگ همین چند روز پیش براشون دزدیده بود نشسته بودن و من باب مبحث فرار بچه پاترا بحث می‌کردن. البته استثناهایی هم وجود داشت مثلا جینی با یه دستش دستمال رو روی چشماش گذاشته بود و با اون یکی دستش موهای هری رو می‌کشید، لیلی لونا هم مشغول بررسی ارث و میراثی بود که بعد از رفتن داداشای گرامیش قرار بود بهش برسه و تدی هم از این‌که چرا جیمز اون رو برای سفرای خارج کشوری نبرده بود پیش مرگخوارا دچار میزان شدیدی شوک بود.

- بحث فرار بچه های هری نیست، این فقر داره ما رو از هم می‌پاشونه!
- همش تقصیر این ویزلیاست باو.

البته صاحب دیالوگ بالا در کمتر از یک ثانیه توسط لشکر عظیمی از توله ویزلی ها جویده و بلعیده و در آخر از صحنه ی روزگار محو شد. هری مشتش رو کوبید رو میز و گفت:
- این مشکل این‌طوری حل نمی‌شه، باید حسابی پولدار بشیم تا جیمز و آلبوس رو دوباره برگردونیم محفل. باید این اوضاع رو برعکس کنیم، باید پولدار بشیم!


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۲۷ ۱۴:۰۹:۲۶

All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بهترین عضو تازه‌وارد
پیام زده شده در: ۲۲:۲۱ جمعه ۲۶ شهریور ۱۳۹۵
#23
حقیقتا تازه واردی رو ندیدم این مدت ولی از اون‌جا که رولایی از دراگومیر خوندم در ادامه ی توصیه ی دوستان که حال دادن و من باب سیخونک زدن بهش که فعالیتش رو گسترش بده بهش رای میدم.


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بهترین ایده‌پرداز
پیام زده شده در: ۲۲:۲۰ جمعه ۲۶ شهریور ۱۳۹۵
#24
دوستان ایده ی تور موزه در حقیقت از روبیوس هاگرید گرفته شده و بارفیو در تکمیلش نقش موثر داشته، مال جفتشونه در حقیقت. گفتم که اگه کسی رایش به این ایده بود این قضیه مد نظرشون باشه.


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بهترین نویسنده در ایفای‌نقش
پیام زده شده در: ۹:۲۱ چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵
#25
از اون‌جا که کلا پارتی بازی و اینا تو خون پاتراست، رای رو میدم به جیمز سیریوس پاتر.


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بهترین ایده‌پرداز
پیام زده شده در: ۹:۱۹ چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵
#26
ایده ی مسابقه ی موزه عالی بود اما خب زیاد نگرفت.


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۹:۱۸ چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵
#27
رز ویزلی اِگِین.


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۹:۱۸ چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵
#28
رز ویزلی و لینی وارنر رو تو این مدت دیدم که چقدر زحمت می‌کشن و اینا ولی خب رایم رو می‌دم به رز ویزلی.


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: لیست زندانیان
پیام زده شده در: ۱۷:۵۹ جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵
#29
*زندانیان جدید*



کلیه ی شرکت کنندگان در تور موزه که رولی ارسال نکرده‌اند، بدون تشکیل هیچ گونه دادگاهی، محکوم هستند. این افراد می‌بایست سه رول در وزارت خانه یا آزکابان ارسال نمایند تا آزاد شوند، در غیر این صورت مجبورند یک ماه در آزکابان و در معرض بوسه های دیوانه ساز ها زندگی کنند.

زندانیان متشکلند از: دای لوولین، نیوت اسکمندر، ویولت بودلر، آلیشیا اسپینت، مونیکا ویلکینز، هایدی مک آووی، گودریک گریفیندور، رون ویزلی و گیبن.


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دادگاه شماره 10
پیام زده شده در: ۱۵:۳۵ دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵
#30
- کی این‌کاره ره کرده؟
- چی شده؟! :famil:
- رودولف، تو وسط این سوژه چی کاره ره می‌کنی؟
- ها؟ هیچی، فقط خواستم برای کش نیومدن رول بگم که همین هاگرید کیک دزد این کاره ره کرده. چی کاره ره کرده اصلا؟
- تحریم عشق رو به هم زده.

و بعله، به همین راحتی می‌شه کل اتفاقاتی رو که معمولا تو 10 خط توضیح می‌دن رو توی 5 تا دیالوگ خلاصه کرد! بگذریم، تحریم عشق به لطف هاگرید به هم خورده بود. در نتیجه کم کم یه مقدار عشق دامبلدوری به بدن محفلیون حاضر در دادگاه تزریق می‌شد.

درون دادگاه شماره ی 10 که اصلا نمی‌دونم اون 9 تای دیگه کجان که الان دهمیش باید مورد استفاده قرار بگیره :

عشق، به راستی عشق چیست؟ بستگی به تعریف ما از عشق دارد، یا بهتر بگویم، چیزی که در مورد مفهوم عشق به خورد ما می‌دهند. عده‌ای از حاجیون معتبر در سطح شهر، عشق را در احساسی میان مرلین و بندگانش خلاصه می‌کنند و عده‌ای دیگر احساسی میان مرلین و حوریانش. ولی خب دامبلدور یکی از این حاجیون نیست و نتیجتا عشق رو احساس بین خودش و گلرت معنی کرد! نه، به اون مصاحبه ی رولینگ در مورد تمایلات دامبلدور فکر نکنید، منظورم نیروی دوستیه. و بعله، کل مفهومی که می‌شه تو یه دیالوگ توضیحش داد رو هم می‌شه تو یه پاراگراف با همین طول و عرض فجیع توضیح داد. همونقدر که پول می‌گیرم که کوتاه نویسی رو تبلیغ کنم، همون قدر هم برای تبلیغ تعریف داستان کرد شبستری می‌گیرم پس مجبورم هم مهران مدیری باشم هم رامبد جوان، ببخشید.

- نفر بعدی!

ولی نفر بعدی در کار نبود، کسی برای شکایت کردن نمونده بود چون همه ی آحاد ملت، از کریچر ارباب ریگولوس که معلوم نیست چرا محفلیه گرفته تا خواهرش آریانا که معلوم نبود اصلا چرا مرگخواره، ازش شکایت کرده بودن. در همین حین، جورج واشنگتن در دادگاه رو شکست و گفت:
- با رای من، آینده ی این کشور تغییر می‌کنه!

پس از اندکی پوکرفیس طور شدن جمعیت، یکی از اون ته مها گفت:
- داداچ، داری اشتباه می‌زنی. الان دادگاهه این یارو ریش و پشمست، یه چند سالی دیر اومدی فک کنم.

واشنگتن همونطور که در کمال صداقت، به دروغ گفت که درخت آلبالوی پدر گرامیش رو قطع کرده، به همون صداقت هم جواب داد:
- اِم چیزه... با رای من، آینده ی این یاروی ریش و پشم تغییر می‌کنه!

ولی نیازی به رای او نبود، چون هاگرید در سکانس قبلی حرکت مخوفی زده بود که باعث بازگشت عشق به قلب رئوف محفلیون شده بود. هری که در نتیجه ی عشق بیش از حد، مشغول صحبت با تابلوی دامبلدور روی دیوار برای تصمیم گیری من باب آینده ی پسرش بود به ناگاه یادش اومد که این قضیه مال نمایشنامه‌ ی محبوب اعضای سایته و داره اون رو اسپویل می‌کنه، بیخیال شد و چکش زنون گفت:
- شاید با این کارم بتونم جلوی علیل شدن روحای زیادی بشم، پس متهم تبرئه می‌شه!

ملت شروع کردن به دست و جیغ و هورا و پارتی گرفتن و دامبلدور که نمی‌دونست الان باید از تبرئه شدن خوش‌حال باشه یا برای رفتار های عجیب مردم ناراحت باشه، تصمیم گرفت یه آوادا از سیوروس بخوره و از شر این تصمیم گیری خلاص بشه. داستان ما به سر رسید، کلاغه هم کبوتر شد و بچه کرد.

پایان پرونده!


All you touch and all you see, is all your life will ever be


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.