نیو سوژه بعد 2 سال دنیای وارونه چقدر وارونست؟ اکثر دانشمندا وارونگی رو نتیجه ی چرخش 180 درجهای جسم میدونن و عدهای نادانشمند هم چرخش 360 درجه رو عامل اصلی وارونگی میدونن. ولی آیا وارونگی فقط مربوط به اشیاء و زاویه هاست؟ اصلا چرا زاویه ی 361 درجه رو کسی آدم حساب نمیکنه جز صاحب شرکت وسایل اسپورت 361؟ اینم یه مقدمه ی #ویولت_طور کاملا بیربط!
- خسته شدم از این سوپ پیاز، اصلا میرم مرگخوار میشم!
و در این صحنه، جیمز سیریوس پاتر رو مشاهده میکنید که مثل همیشه در حال غر زدنه. یکی از دوستان توییتری میفرمود بدترین نوع زنا، زنیه که دیگه غر نزنه ولی از اونجا جیمز هم غر میزنه و هم زن نیست در نتیجه جزو بدترین نوع زن ها هم واقع نمیشه. پدر این بشر یعنی هری پاتر که جلوی دوربین نمیتونست یکی بخوابونه زیر گوش بچش چون بعدا به جرم کودک آزاری میگرفتنش، تظاهر کرد به آروم بودن و با لحنی متین گفت:
- پسرم، تو با مرگخوار نشدنت میتونی از علیل زدن روح های زیادی جلوگیری کنی و ...
- یه بار نشد سفر درست ببرینمون، این چه وضعشه خب؟!
- این همه بردمت ترکیه و آنتالیا کافی نبود بچه؟
- یه نوار ترکی میذاری تو پیکان غراضت میبریم استخر آق اصغر، اینم شد آنتالیا آخه پدر من؟!
هر چقدر هم قوانین درباره ی کودک آزاری سفت و سخت باشه و این دوربینا و تکنولوژی های مسخره قادر به ضبط همه چیز باشن، باز هم کتک زدن بچه جزو واجبات، حقوق و وظایف یک پدره. هری هم در صدد انجام وظیفه و پس گرفتن حق و حقوقش دستش رو بالا برد که یکی بخوابونه زیر گوش جیمز که آلبوس سیوروس پاتر پرید بینشون و گفت:
- بابا، عمو رودولف خودش گفته میبرمتون تایلند و آنتالیا، تازه قول سفر به یه کشور کوچیک تو غرب آفریقا به نام انگلیس هم داده بهمون.
- دِ آخه مرد حسابی، ما همین الانشم تو انگلیسیم خب!
اما این حرفا و نصیحت های پدرانه تاثیری بر این کودکان کار نداشت. جیمز و آلبوس وسایلشون رو جمع کردن و نشستن ترک موتور سیریوس و به سوی آیندهای روشن و پرپول پاشون رو فشردن رو گاز.
گوشه ی دیگهای از خونه ی گریمولد:ملت محفلی دور میزی که دانگ همین چند روز پیش براشون دزدیده بود نشسته بودن و من باب مبحث فرار بچه پاترا بحث میکردن. البته استثناهایی هم وجود داشت مثلا جینی با یه دستش دستمال رو روی چشماش گذاشته بود و با اون یکی دستش موهای هری رو میکشید، لیلی لونا هم مشغول بررسی ارث و میراثی بود که بعد از رفتن داداشای گرامیش قرار بود بهش برسه و تدی هم از اینکه چرا جیمز اون رو برای سفرای خارج کشوری نبرده بود پیش مرگخوارا دچار میزان شدیدی شوک بود.
- بحث فرار بچه های هری نیست، این فقر داره ما رو از هم میپاشونه!
- همش تقصیر این ویزلیاست باو.
البته صاحب دیالوگ بالا در کمتر از یک ثانیه توسط لشکر عظیمی از توله ویزلی ها جویده و بلعیده و در آخر از صحنه ی روزگار محو شد. هری مشتش رو کوبید رو میز و گفت:
- این مشکل اینطوری حل نمیشه، باید حسابی پولدار بشیم تا جیمز و آلبوس رو دوباره برگردونیم محفل. باید این اوضاع رو برعکس کنیم، باید پولدار بشیم!