هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۴۴ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶
#21
سلام.
خوبين؟ خوشين؟

من يه درخواست نقد دارم بى زحمت.
قديميه يه كم. ولى چون پست جدى بود، منتظر بودم كه بتونم درخواست نقد بدم.

فقط...
ميدونم شبيه همون پست خاطراتمه كه نقدش كردين. ميخواستم با استفاده از نقد اون، يه پست شبيه همون، ولى بهتر بنويسم.

بعدم گفته بودين كه كوتاه و با عجله تموم ميكنم آخر پست هام رو. اينم با عجله تموم شده؟ يعنى جا داشت بازم؟
اولشم گفته بودين خواننده رو يهو پرت ميكنم تو داستان. اينم اونجوريه؟

بازم يه سوال ديگه...احساس ميكنم كلا پست جدى رو بهتر از طنز مينويسم. اينجوريه؟ البته ميدونم كه هيچ توصيف خفنى نداره. يعنى تا حالا هم سعى نكردم يه چيز خيلى ادبى و خفن بنويسم. ولى حالا همينجوريش چى؟

بعد يه سوالم دارم كه به اين مربوط نميشه. سوژه ى ناخوناى آستوريا، بي مزه نشده؟

همين ديگه. مرسى.

ويرايش: لينك يادم رفت.


ویرایش شده توسط آستوریا گرینگرس در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۳۱ ۲۱:۵۴:۴۴


پاسخ به: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۲۱:۱۷ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶
#22
-معجون عنكبوت دور كن بدم؟

كراب چشم غره ى مليحى به هكتور رفت.
-هروقت خواستيم بياد بچسبه بهمون و ديگه جدا نشه، از تو كمك ميگيريم.

هكتور، آماده براى دفاع از حيثيت معجون هايش بود كه آرسينوس مداخله كرد.
-نه نه! معجون هاى هكتور خيلى هم خوبن...فقط الان ما وقت نداريم كه منتظر درست شدن معجون بمونيم.
-معجون آماده دارم! لازم نيست منتظر بمونيد.

و شيشه معجون زرد رنگى را از جيب ردايش بيرون آورد.

-نه! خب...يعنى ما حتى الان فرصت معجون پراكنى هم...
-من تو سى ثانيه، كل خونه رو معجون ميپراكنم.

آرسينوس، مستاصل به نظر ميرسيد!
-خب...بازم سي ثانيه...

شترق!

وينكى با ماهيتابه، فرق سر هكتور كوبيده بود!

-خب...مرسى وينكى! اينم حل شد. حالا...كسى ميدونه اسپرى عنكبوت دور كن رو كجا ميفروشن؟



پاسخ به: انجمن تفرقه بین دو جبه ی سیاه وسفید
پیام زده شده در: ۱۴:۴۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶
#23
هكتور، در حالى كه پاهاش رو دو طرف چهارچوب در فشار ميداد و با دستاش دستگيره ى در رو ميكشيد، فرياد زد:
-چيزى نيست سرورم!...يه محفلى اومده بود پايين و پياز ميخواست!...حل شد.

سپس، رو به مرگخوار ها برگشت.
-زووود باشيد! احساس ميكنم الان از وسط دو نصف ميشم!

آرسينوس، اولين نفرى بود كه دست به كار شد. يقه ى يكى از بچه ويزلى ها رو گرفت و اونو به سمت بالا پرتاب كرد. بچه ويزلى، بالا رفت و با برخورد به سقف خونه ى گريمولد، كمونه كرد و روى سر آرسينوس فرود اومد!

-هوى! شماها حق نداريد بچه هاى مارو پرت كنيد!
-آروم باش فرزندم! بجاى داد زدن، عشق بورز...با عشق، همه چى حل ميشه!
-مــــــــامــــــــــــــان! من يك دارم!
-الان ميريم مامان جون. هى شماها...دستشويى كجاس؟!

قبل از اينكه كسى جوابى بده، هكتور با دستگيره ى در اتاق تو دستش، به ديوار پشت سرش برخورد كرد!

لرد سياه، موفق به باز كردن در شده بود.




پاسخ به: آموزشگاه مرگخواری
پیام زده شده در: ۲۳:۵۸ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶
#24
اما بقيه مرگخوارا كه تحمل حضور يه غير مرگخوار رو نداشتن...داشتن؟!
آستوريا، تمام مدت، با ذكر "اين يه جاسوسه...جاسوس!" در حال غر زدن و چشم غره رفتن بود. و در نهايت كاملا نامحسوس، يقه ى جسيكارو چسبيد و به سمت پنجره رفت.

-خب! نفر بعدى كيه؟!

مرگخوارا به هم نگاه كردن. ولى انگار نفر بعدى وجود نداشت.

بووووم!

-چهارتا پاره استخون چه صدايي داد!

آستوريا جسيكارو از پنجره به بيرون پرت كرده بود!
قبل از اينكه كسى فرصت اظهار نظر پيدا كنه، شخصى اعلام حضور كرد.
-نفر بعدى منم!

صدا ميومد، ولى تصويرى ديده نميشد!

-ايناها...اين بالا!

عنكبوت سياهى، روى سقف نشسته و با سه جفت چشمش، طلبكارانه به ملت زل زده بود.

-تو كه مرگخوار نيستى.
-خب نباشم! اينجا كه زندگى ميكنم!

و از تارش پايين اومد و به سمت لرد سياه رفت.



پاسخ به: گـِـُلخانه ی تاریک
پیام زده شده در: ۱۵:۳۸ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶
#25
-وينكى رفت كه فلفل آورد. وينكى جن ملفل خوب؟!

و به سرعت به سمت آشپزخانه رفت.

-خب...اين مشكل هم كه حل شد...اسب پاشو ما بريم.

آمليا با ذكر "اسير شديم به مرلين" از جايش بلند شد.

-با تو نبودم كه! با اسب خودم بودم...اوناهاش!

و با يكى از هشت پايش، به لينى اشاره كرد.
لينى به آرامى به سمت رز رفت و زير يكى از برگ هايش، پناه گرفت.

لحظه اى بعد، فرياد آستوريا به هوا رفت.
-هيچى ديگه...همينمون كم بود! حشره كش بسته بوديم به كمرمون كه از شر اين پيكسى خلاص شيم، يكى ديگه هم اضافه شد! تو هرجا ميخواى برى برو! پيكسى اينجا كار داره.

لحظه اى بعد، وينكى با ظرف فلفل برگشت.

آرسينوس مشتى فلفل برداشت و به سمت هكتور رفت كه...

-نكــــــن!...ميگم نكــــن!...ميكشمت! به رداى ارباب قسم كه ميكشمـــــــــــت!

آراگوگ تارهايش را لا به لاى موهاى آستوريا تنيده و مشغول كشيدن موهاى او بود!




ویرایش شده توسط آستوریا گرینگرس در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۳۰ ۱۵:۴۵:۱۱


پاسخ به: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۲۲:۰۳ جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
#26
تغييرامتياز:

بازى ريونكلا و هافلپاف
ريتا اسكيتر: ٢٩.٥
.......................

آنجلينا

در مورد دو نقطه، درست ميگيد. يكى از علايم نگارشيه و خود منم ازش استفاده ميكنم. اما نه به اين شدت.
تو پست شما، استفاده از دو نقطه، جلوى توصيفات رو گرفته. و راجع به نقد ها، اگه پست هاى امتياز دهى رودولف، تو درس ماگل شناسى رو هم بخونيد(صرفا براى نزديك بودنش اينو مثال زدم)، از آرسينوس بابت اين موضوع امتياز كم كرده.

اينجارو ببينين:

آستوريا:
-نه هك!

آستوريا با حرص و عصبانيت، به هكتور نزديك شد.
-نه هك...نه!


حالا، اين يه مثاله. قطعا شما ميتونيد خيلى بهتر از اين ها توصيف كنيد.
اين موضوع خيلى تو پستتون تكرار شده. خيلى. به خاطر همين ازش نمره كم شده. اين از اين.

مورد دوم، راجع به شخصيت پردازيتون.
نقل قول:
در همین لحظه چهارتا ضربدر و دوتا بازدارنده به سمت آنجلینا حمله‌ور شدن. کتی در کمال خونسردی به مون پاس داد و مون سرخ‌گون رو وارد دروازه کرد. فریاد شادی ضربدرهای گریفی به هوا بلند شد.


اين خوبه. حتى من خوشم اومد.
اما:
نقل قول:
بازی رو دروازه‌بان هافلپاف دوباره شروع کرد.


خب، به سادگى اينجا ميشد اسم برد.

نقل قول:
ضربدر مو قشنگ ها:


شما نويسنده ايد. آنجلينا حق داره كه تشخيص نده اين كيه، اون كيه. اما نويسنده، همونطور كه ميتونه از اعضاى گريفندور نام ببره، ميتونه اسم هافلپافى هارو هم ذكر كنه. حتى يه جا، تو يه پاراگراف، دو يا سه بار نوشتين "كاپيتان هافلپاف". اين موضوع به نظر من تو ذوق خواننده ميزنه.البته اين نظر منه. و براى اين كه اشتباه نكرده باشم، از يك نفر ديگه هم پرسيدم. و ايشون هم با من هم عقيده بودن. پس متاسفانه تغييرى تو امتيازتون داده نميشه.





پاسخ به: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۱۲:۴۷ چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶
#27
نتايج بازى هافلپاف و گريفندور

با توجه به اعتراض گروه هافلپاف تغيير امتيازشون، امتياز گروه گريفندور هم عوض شد.

گريفندور: ٢٤.٥

تام ريدل: ٢٢

الستور مودى: ٢٧

كتى بل: ٢٥

آنجلينا جانسون: ٢٤

هافلپاف: ٢٥

رز زلر:٢٧

١٠ نمره ارتباط با كوييديچ و شرح آن: ١٠
٩ نمره ايده پردازى و ارتباط با سوژه انتخاب شده: ٨
٤ نمره نگارش، علائم نگارشى، املا و قواعد رول نويسى: ٣
٧ نمره فضا سازى و توصيف: ٦

رز پست خوبي بود. فقط ميدونم كه نوشتن پست كوييديچ، آدم رو خسته ميكنه. اما بعد از پايانش، يه چند دقيقه به خودتون زمان بديد. و بعدش بشينين و دوباره بخونينش.
همچنين حس ميكنم پايان پستتون هم، تحت تأثير همين خستگى بوده.

آمليا فيتلوورت: ٢٦

اشكالات آمليا براش پخ شده قبلا.

دورا ويليامز: ٢٣

و همينطور دورا.

جسيكا ترينگ:٢٤

پستتون، به شدت كمبود علايم نگارشى داشت.
قسمت زمين كوييديچتون، كمى با عجله نوشته شده بود، به نظر من. و همينطور اينكه به نظرم، پستتون زياد با سوژه هماهنگ نبود. يعنى اسنيچ ناپديد نشده بود...يا شايدم من اشتباه متوجه شدم.

١٠ نمره ارتباط با كوييديچ و شرح آن: ٨
٩ نمره ايده پردازى و ارتباط با سوژه انتخاب شده: ٧.٥
٤ نمره نگارش، علائم نگارشى، املا و قواعد رول نويسى: ٢.٥
٧ نمره فضا سازى و توصيف: ٦



پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۱:۳۸ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۶
#28
چمن سبز ريتا ؟!
الان حقت نيست چشم هاتو در بيارم ؟

پ.ن: آقا با گوشى جواب دادم، يك سرى اشتباه تايپى داره. كه البته الان ديدم.

پیوست:


zip astoria greengrass.zip.zip اندازه: 223.53 KB; تعداد دانلود: 171


ویرایش شده توسط آستوریا گرینگرس در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۴ ۱۲:۴۱:۲۵


پاسخ به: دفتر مدیریت مدرسه
پیام زده شده در: ۰:۰۲ دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۶
#29
با اجازه مديريت سايت، تيم اسليترين هم تغييرات داره.
جاي داور و كاپيتانمون عوض شده.

تیم کوییدیچ اسلیترین:

دروازه بان: هکتور دگورث گرنجر

مهاجمان: جودی جک نایف، دوریا بلک، آستوریا گرین گرس (C)

مدافعان: ناخون گیر(مجازی)، وزغ بالدار(مجازی)

جستجوگر: آب(مجازی)


داور: هکتور دگورث گرنجر



خب الان من يه مشكل ديگه هم دارم.
توي بخش نگارش، ما چهار مورد داريم، چهار امتياز. پس فك ميكنم اين درست نيست كه يهو به يكي ٠/٧٥ صدم از ٤ بديم. قطعا سليقه ايه، ولي خب يه منطق هم داريم! اومديم و يهو چهارچوب پستش هم اشكال داشت، بهش منفي بديم؟ يعني مثلا بگيم "خب اين بخش خيلي اشكال داشت، پس از ايده ات امتياز كم ميكنيم." نه قطعا اين كار رو نميكنيم. ميايم ميگيم آقا ١ نمره ي املات رو كلا ندادم.
ضمنا، من تا جايي كه يادمه، شما وقتي تو املا يه كلمه رو بلد نبودي و سي بار اشتباه مينوشتينش، يك بار ازتون نمره كم ميشد. چون اون كلمه رو بلد نبودين! و باز هم اينجا ما امتحان نميديم كه.

اين از اين. بعد تكليف اون ٣.٥ از ٧ چى شد؟ چون جاي پيشرفت داره بهش ٣.٥ بديم؟ اين منطقيه واقعا به نظرتون؟! اگه هست كه خب هيچي!

الان پست جودي با سوژه هماهنگ نبود؟ چرا ٤ نمره كم شده؟!
و همينطور براي دوريا!

نميگم درسته يا غلط، ميگم دليلش رو بگين.

آقا ريونكلا اعتراض كرد. رز به عنوان داور هافل، ٢ نمره از كل ميانگين كم كرد. ولي شما اومدي امتياز ٢٩،٢٨ اين بنده خدا و ٢٤، ٢٥ اون يكي بنده خدا رو (حدود دارم ميگم) كردين ١٦ و ١٧! اين واقعا انصاف نيست. خصوصا كه پست جودي به نظرم واقعا نسبت به تازه وارديش، واقعا خوب بود. خيلي بي منطق ازش امتياز كم شده. البته بازم نظر منه. شما دليل هاتون رو بگين، شايد منطقيه و من درك نميكنم خب!

آقا گريفندور به امتياز ها اعتراض نكرد. اما چون امتياز هافل عوض شده بود، انصاف نبود امتياز گريف همون بمونه. اما خب الان حس ميكنم اگه اين امتياز ها منصفانه است، كار من غير منصفانه بوده!




پاسخ به: زمين كويیديچ هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۶:۰۳ جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶
#30

اسليترين

vs

گريفندور


سوژه: ذهن خوانى




-نه! نــــــه! من بازى نميكنم!

ششمين روز متوالى بود كه ملت اسليترينى، با صداى جيغ هاى آستوريا از خواب ميپريدن.

-نه...! من تا وقتى اون توى تيمه، عمرا اگه بازى كنم!

خب...نيازى نبود كه كسى، براى فهميدن اينكه "اون" چه كسي...يا بهتر بگم...چه چيزيه، از تختخوابش خارج بشه.
همه ميدونستن كه آستوريا، با حضور ناخن گير توى تركيب بندى تيم مشكل داره.
و خب...باز هم ميدونستن كه تا چند دقيقه ى ديگه، در خوابگاه آستوريا به هم كوبيده ميشه. پس بالشت هاشون رو روي سرشون گذاشتن و...

شترق!

ساعتى بعد

گويل، با حواس پرتى معمولش، مشغول چرخيدن توى سالن عمومى تالار بود كه...

-آخ...مگه كورى؟

گويل برخوردش با شخصى رو متوجه شد، اما كسى رو نميديد.
-بانز تويى؟!

قبل از اينكه اون موفق به درك مذكر بودن بانز و مؤنث بودن صدا بشه، يك عدد هكتور، خودش رو روى فضاى خالى روبه روى گويل پرت كرد.
-گرفتمت!

ثانيه اى بعد، با باطل شدن افسون دلسردى، آستوريا نمايان شد.
-پاشو تسترررال كوهى...پاشو هكتور تا ناخونيت نكردم!

هكتور به طرز خطرناكى، دل و جرئت پيدا كرده بود. پس بدون اينكه از جاش تكون بخوره، شيشه معجونى رو روبه روى صورت آستوريا تكون داد.
-آستوريا...يا شركت ميكنى، يا اين معجون رو ميريزم روت. نميدونم چيه...هرچى داشتم رو قاطي كردم و شد اين...حالا خوددانى!

-شركت نميكنـــــــم!

آستوريا اين جمله رو فرياد كشيد و هكتور رو به سمت ديوار پرت كرد...
هكتور به سمت ديوار...نه، بلكه صاف به سمت كراب پرتاب شد و به دليل خاصيت كشسانى شكم كراب، كمونه كرد و به سمت آستوريا برگشت.
آستوريا با ديدن هكتور و شيشه معجونى كه به سمتش پرواز ميكردن، دو پا به طور مادرزادى داشت، دو پاى ديگه هم از غيب ظاهر كرد و...الفرار!
درست در لحظه ى آخر، هكتور با برخورد به اسكورپيوس متوقف شد...ولى در اثر شدت ضربه، شيشه معجون از دستش جدا شد و صاف...به سمت آستوريا پرواز كرد!

روز مسابقه، رختكن تيم اسليترين

-خب...خب! ميبينم كه همه حاضريد. پس...جودى! دستت تو جيب من چيكار ميكنه؟!

جودى با لبخندى، چروك روى رداى هكتور رو صاف كرد.
-ام...چيزه...ميدونى...جاروم رو گم كردم...ميخواستم ببينم اون توئه يا نه!

با وارد شدن آستوريا، هكتور از خير جواب دندون شكنش گذشت.

-ايش...اومد...فكر كرده نوبرش رو آورده...هميشه هم كه ديرتر از بقيه...

آستوريا چشم غره اى به دوريا رفت.
-با منى دوريا؟!

دوريا با ترس، به اطرافش نگاه كرد.
-من؟!...نه...! من كه چيزى نگفتم.

-بشين آستوريا كه ديره....بشين كه به حق ريش نداشته ارباب، از رو جارو بيوفتى زمين و بتركى!
-من بتركم؟!

هكتور به وضوح جا خورد.
-من...من فقط بهش فكر كردم...تو چطورى...؟!

دقايقى بعد، زمين بازى

-تماشاچيان عزيز...همونطور كه ميبينيد، شير هاى گريفندور دارن از رختكن خارج و وارد زمين بازى ميشن. سرد شدن غير عادى هوا، نشون از اومدن كاپيتان تيم داره. و بله...مدافع هاى تيم، مون و ترامپ رو ميبينيد كه جلوتر از بقيه وارد شدن. پشت سرشون، آنجليناى جذاب...اوه...يعنى آنجلينا جانسون، كتى بل و...پناه بر تنبون مرلين! اون خفاش چيه؟!

لينى در نقش مديريت مدرسه، وارد صحنه شد.
-خفاش نيست! بتمنه...بتمن، آقا! لااقل قبل مسابقه يه نگاه به ليست اعضا ميكردى!

گزارشگر تف هاى حاصل از فرياد هاى لينى رو از روى صورتش پاك كرد.
-باااشه خانم مدير! چرا عصبانى ميشيد؟! بله...همونطور كه خانم مدير گفتن، نفر سوم مهاجمين، بتمنه! و بالاخره...جستجوگر تيم، جيمز پاتر، در حالى كه با يك دستش كلاه گروهبندى و با دست ديگرش جاروش رو حمل ميكنه، وارد زمين ميشه! خب...با وارد شدن اعضاى گريفندور، بايد منتظر تيم اسليترين باشيـ...و بله...كاپيتان تيم اسليترين، دوان دوان وارد زمين ميشه و پشت سرش، آستوريا گرينگرس، مهاجم تيم...پناه بر مرلين...با جاروش داره دنبال هكتور ميدوئه!

آستوريا جيغ زنان، با جارو دنبال هكتور ميدويد و هر وقت دستش ميرسيد، با جارو به سر و كمر هكتور ضربه ميزد.
-وايسا تسترال! كجا فرار ميكنى؟! وايسا ميخوام بكشمت. وايسا هكتور...

لحظه اى بعد، داوراى مسابقه، يعنى رز و لاديسلاو وارد عمل شدن و سعى كردن آستوريا رو آروم كنن.
-آستوريا آ! خويشتنت را بدار و نفسى عميق پيشه كن!

-خب...با آروم شدن مهاجم عصبى تيم اسليترين، بقيه ى اعضا از رختكن خارج ميشن. جودى جك نايف و وزغ پرنده رو ميبينيم و پشت سرشون، دوريا بلك در حالى كه بطرى آب دستشه، خارج ميشه. بله...افعى هاى اسليترين هم حاضر شدن. فقط خبرى از ناخون گير نيست!

هكتور با شنيدن صداى گزارشگر، از تو جيب رداش، ناخن گير رو در مياره، بازش ميكنه با طلسمى، ابعادش رو بزرگ ميكنه. حالا ناخن گير، ميتونست بدون نياز به پرواز، روى پايه هاش راه بره.
با بزرگ شدن ناخن گير، آستوريا به طور غير ارادى، فاصله اش رو با اون بيشتر كرد.

-خب...كاپيتان هاى دو تيم، مون و هكتور دگورث گرنجر با هم دست ميدن و...و...مون به شدت داره ميلرزه... هنوزم ميلرزه...مثل اينكه جلوى لرزش دگورث گرنجر كم آورده...سعى ميكنه دستش رو جدا كنه، دستش رو ميكشه و در حالى كه به شدت ويبره ميره، به عقب پرتاب ميشه!

اعضاى تيم گريفندور به سرعت جلو ميرن و مون رو از روى زمين بلند ميكنن.
بالاخره با سوت داور ها، بازى شروع ميشه.

-نه بازيكن رو ميبينيد كه سوار بر جارو، به پرواز درومدن و پنج بازيكن ديگه، به روش خاص خودشون پرواز ميكنن. در واقع ناخون گير و كلاه گروهبندى كه اصلا پرواز نميكنن، بلكه روي زمين ميدوئن! مون، احتياجى به جارو نداره و وزغ، بال داره. آب هم كه مدام در حال چگالش و تقطيره، تا چگاليش رو كنترل كنه و تو همين ارتفاع بمونه. خب...بريم سراغ بازى! كوافل در دست گريفندوره، جانسون ميخواد به كتى بل پاس بده، توپ رو ميبره بالا و اوه... چه حقه اى! بتمن از بالا كوافل رو ميگيره...ولى انگار گرينگرس از حقشون با خبر بوده. چون اصلا سمت كتى بل نرفت و سينه به سينه ى بتمن ايستاد. ناخون هاش رو نشون ميده و بدون درگيرى، كوافل رو از بتمن ميگيره!

آستورياى كوافل به دست، به سمت حلقه هاى دروازه ى گريفندور ميره. و با خوندن ذهن مدافعين، به راحتى راهش رو از ميون بلاجر ها باز ميكنه.

-اه پاس بده ديگه...نگاش كنـــ...

جودى تو ذهنش، قصد فحش دادن داشت، كه با به يادآورى قدرت ذهن خوانى آستوريا، كه هنوز نميدونستن حاصل از معجون هكتوره، يا ضربه اى كه به سرش خورده، منصرف شد.

-گرينگرس داره پيش ميره. به دروازه نزديك ميشه و...گل! ده، هيچ به نفع اسليترين. گرينگرس به خوبى مسير دروازه بان رو حدس زد و موفق به زدن گل شد. بار ديگه كوافل در دست گريفندوره. بتمن داره پيش ميره. ناخون گير سد راهش ميشه و بتمن با برخورد به اون، متوقف ميشه. گرينگرس با فرياد داره چيزي رو به اعضاى تيمش گوشزد ميكنه. جك نايف كوافل رو گرفته و به سمت دروازه ميره.

-جودى... پاس بده به دوريا. ترامپ ميخواد بزنتت!

جودى كاملا به موقع عكس العمل نشون ميده و دقيقا لحظه اى كه كوافل رو به سمت دوريا شوت ميكنه، مورد اصابت بلاجر قرار ميگيره.

-كتى بل كاملا به موقع سر راه كوافل قرار ميگيره و حالا، توپ به دست جلو ميره...فقط چند متر با دگورث گرنجر و دروازه اش فاصله داره. بار ديگه گرينگرس داره فرياد ميكشه و به حلقه ى سمت چپ اشاره ميكنه. ولى حدسش اشتباهه. چون بل دقيقا حلقه ى وسط رو نشونه رفته. فكر ميكنم دگورث گرنجر هم همين فكر رو ميكنه چون...اوه، پناه به ريش مرلين! بل تو يه حركت عالى، توپ رو به حلقه سمت چپ پرتاب كرد و گل به نفع گريفندور!

لحظه اى بعد، هكتور از دست طلسم ها و نفرين هايي كه آستوريا بي وقفه به سمتش ميفرستاد، با سرعت، به سمت ناخون گير فرار كرد و پشتش قايم شد.
همين موضوع، باعث به ثمر رسيدن گل دوم گريفندور شد.

-...و بله! گريفندور گل دوم رو هم ميزنه و نتيجه، بيست، ده به نفع گريفندور. مهاجم هاى اسليتريني ها دارن به سمت دروازه ى كلاه گروهبندى ميرن... دوريا به جودى پاس ميده. جودى دنبال كسى ميگرده. احتمالا دنبال افعى مهاجم عصبى ميگرده كه چند متر بالاتر، ايستاده و جيغ ميكشه.

آستوريا بى توجه به گزارشگر، فقط به سمت آب جيغ ميكشيد.
لحظه اى بعد، آب خودش رو بخار كرد و با سرعت به سمتى كه آستوريا نشون ميداد، پرواز كرد. همون لحظه، جيمز پاتر هم متوجه اشاره آستوريا و به دنبالش، گوى زرين ميشه.

-اوه...جستجوگر ها به سرعت دارن به سمت گوي زرين پرواز ميكنن. مدافع اسليترين، يعنى وزغ بالدار رو ميبينيم كه روي سر جيمز پاتر نشسته و با كشيدن زبون درازش روى صورت جيمز، قصد متوقف كردنش رو داره. آب كه ديگه بخار شده، نزديك تره. مدافع هاى گريفندور نميدونن چجورى بايد اونو متوقف كنن. من فقط برام سواله كه اون چجورى ميخواد گوي زرين رو بگيره!

لحظه اى بعد، بخار آب دور گوى زرين رو گرفت و يخ بست.

-و بــــــله! افعى هاى اسليترين با نتيجه ى صد و شصت بر بيست، بازي رو بردن!

ساعتى بعد، تالار اسليترين

تالار، به خاطر سردرد شديد آستوريا، تو سكوت مطلق فرو رفته بود كه...

-نه جودى، اونى كه تو جيب گويل داره برق ميزنه، طلا نيست. فكر نكن جودى. فكــر نكن!

با ورود هكتور، آستوريا به سمتش پريد.
-بگو كه پيدا كردى.

قبل از اينكه هكتور جوابى بده، آستوريا ذهنش رو خوند. اون هيچ چاره اى پيدا نكرده بود!
پس جام كوييديچى كه ساعتى پيش برده بودن رو برداشت و به سمت هكتور رفت.
-يعنى چى كه نه؟! ها؟! يعنى من تا آخر عمرم بايد ذهن همه رو بخونم؟!

هكتور قدم به قدم عقب ميرفت. جام كوييديچ، به نظر سنگين ميومد.
-كجا دارى عقب عقبى ميرى؟! وايسا...كاريت ندارم كه. فقط اين جام رو ميخوام بكنم تو حلقت. وايسا گفتم...!

متاسفانه هكتور موفق به فرار نشد و با برخورد جام به مغز سرش، به ديار باقى شتافت!










ویرایش شده توسط آستوریا گرینگرس در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۰ ۱۶:۱۱:۰۳
ویرایش شده توسط آستوریا گرینگرس در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۰ ۲۲:۲۹:۰۸






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.