هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: خوابگاه مختلط هافلپاف!
پیام زده شده در: ۱۹:۴۲ شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹
#21
گروه سرود گل های هاگوارتزی


_ پیدا کردم! پیداش کردم ای ملت ، هواار پیداش کردم!

اینیگو که معجون آنتی عشق تو دستاش بود وارد خوابگاه شد ولی با صحنه غیر منتظره ای مواجه شد!
_ عه! اینا که از شدت عشق همدیگرو گاز میزدن پس چیشد؟! الان که دارن از شدت تنفر همدیگه رو گاز میزنن!

اینیگو که بی خبر از همه چیز بود سریع دنبال ملانی گشت. ملانی کنار اما درحالی که چندتا عکس از سلیبریتی های معروف دنیای جادوگری رو تو دست داشت ، هنوز همراه اما دنبال سوژه مناسب تر میگشتند.

_ ملانی...ملانی! معجون آنتی عشق رو پیدا کردم.
_ هن ؟ کی ؟ چی ؟... آها افرین بهت زود باش معجون رو بده من قبل اینکه ملت همو نزدن نصفه نکردن.

اینیگو شیشه معجون رو از جیب رداش در میاره و تو دستای ملانی میزاره.

_ صبر کن ببینم! این شیشه که خیلی کوچیکه! به همه نمیرسه که!
_ فقط همین یدونه بود. الان چیکار کنیم ؟ فکر نکنم وقت داشته باشیم تا بازم از اینا درست کنیم. نمیشه با دستگاه کپی پیست مشنگی ازش کپی بگیریم ؟

در همون حین بود که ناگهان ماهیتابه ای قطور درست از بیخ گوششون گذشت!
_ ببخشید بچه ها مالی یکم عصبی شده! سر! اون شمشیرتو چند دقیقه به من قرض میدی.
_ ای مرد. با زنت مردانه بجنگ نه نامردانه.
_ جنگ مردانه چیه بابا برای دفاع از خودم میخوام.


Love Me Or Hate Me. You're Gonna
Watch Me•♤


پاسخ به: افسانه لرد ولدمورت
پیام زده شده در: ۱۱:۰۸ شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹
#22
همه مرگخوار ها به همراه روح به شهر لندن رفتند. در سطح شهر بخاطر ظاهر عجیب و غریب مرگخوار ها مورد امر به معروف و نهی از منکر گشت ارشاد قرار میگرفتن حتی رودولف که چند بار خواست با چوبدستی به حسابشون برسه که لینی مانع شد.

_ خب الان از کجا شارژر پیدا کنیم؟ بنظرم بهتره یکیو خفت کنیم و شارژرشو ازش بگیریم.
_ نه! الکی نمیخوایم خودمون رو تو دردسر بندازیم. بهتره از یکی آدرس شارژر فروشی رو بپرسیم.

بلاتریکس که حالا بخاطر گیر دادن های گشت ارشاد حالت پوشیده تری داشت با حرف های لینی آروم شده و به طرف یکی از مردم که کنار خیابون وایساد بود رفت.
_ هی تو! فقط چند ثانیه فرصت داری تا ادرس بازار شارژر فروشی رو بهمون بگی.

مرد یه نگاهی به سرتاپای بلاتریکس انداخت ، خنده ای کرد همزمان که لپش رو میکشید گفت:
_ گوگولیو نگا. توهم لابد از اون دختر کوچولو هایی هستی که دوست دارن لباس های عجب وجب بپوشن تا ترسناک بنظر برسن. آخی گوگولی.

بلاتریکس که هرچی ابهت داشت توسط اون مرد از بین رفته و سیم هاش اتصالی کرده بود سریع دستشو به طرف چوبدستیش دراز کرد که کار اون مرد رو یسره کنه ولی کل ملت مرگخوار به طرفش پریدن تا نذارن.
_ آروم باش بلاتریکس. آروم!
_ ولم کنید بببینم. به من میگه گوگولی! الان گوگولیمو در میارم نشونش میدم. ولم کنید.
_ نه گوگولیتو چیز یعنی چوبدستیتو بزار تو جیبت بمونه بعدا به حساب این یارو میرسیم الان باید ارباب رو شارژ کنیم یادت که نرفته!

بلاتریکس با شنیدن اسم ارباب آروم تر شد و کاملا درک کرد که شارژ کردن ارباب در اولویته. درحالی که بخار داغ از سر و کله و گوشاش بیرون میومد سر پا وایساد.
_ ادرس ؟
_ خب ببین گوگولی. این جاده رو مستقیم میرین. وقتی که خیلی مستقیم رفتین میپیچین دست راست اونجارو خیلی مستقیم نمیرین ولی باید زیاد مستقیم برین. بعدش به یه چهار راه میرسین که یکی از راه هاش بستس و سه راه حساب میشه الان. از اونجا دور میزنین همین راهی که رفتین رو برمیگردین. بعد میپچین سمت چپ بعدش سمت راست بعد دوباره راست و اخر سر وقتی به ته خیابون رسیدین میتونین از یکی دیگه ادرس دقیق ترشو بپرسین.
_ خب دیگه ادرس رو گرفتیم. پاشین بریم.


Love Me Or Hate Me. You're Gonna
Watch Me•♤


پاسخ به: خوابگاه مختلط هافلپاف!
پیام زده شده در: ۱۱:۴۵ جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۹
#23
سرود گل های هاگوارتز تقدیم میکند!


_ کفگیر! باید کفگیر رو پیدا کنم! لعنتی کفگیر کدومتونید؟! اها! پیداش کردم خودشه! لعنتی پیداش کردم! باید هرچه سریعتر این معجون رو به دست ملانی برسونم.

فلش بک به چند دقیقه قبل!

ملت دهن باز درحال گوش دادن به سخنرانی ملانی بودند. آستریکس هم که خیر سرش قرار بود دی جی این جشن باشه بخاطر این همه اتفاقایی که افتاده بود اعصاب خراب و دهان باز درحال مرتب کردن دوباره اهنگاش روی صفحه لپ تاپی مشنگیش بود.

آستریکس که دید حالا حالاها این مشکلات تموم نمیشه ، با همون حالت دهان باز از سکوی دی جی پایین اومد و در حالی که ملانی درحال سخنرانی بود از فرصت استفاده کرده و با ماژیک شروع به رنگ کردن دندونای ملت دهان باز شد.

_ ای ملتی که قصد ازدواج دارین! بدانید و اگاه باشید که ازدواج کاریست پر از خطرات بسیار! ازدواج مسئولیتی سنگینی است که در صورت قبول کردن دیگر نمیتوانید شونه خالی کنید. ازدواج باید با دید عشق صورت پذیرد نه دید دیگر! ازدواج که فقط چند شب و روز اول نیست.

آستریکس که در حین شطرنجی کردن دندونای ملت به سخنان حق ملانی گوش سپرده بود ناگهان به یاد تجربه هایی که یکی از دوستان وی از ازدواج داشت میوفتد و سریع روی سکو سخنرانی میپرد و کنار ملانی شروع به سخنرانی می کند!

_ای مردان بدانید و آگاه باشید که ازدواج به چند شب و روز اول ختم نمیشود و شما مجبور هستید تا سال ها ظرف های کثیف را اتو کشیده ولباس های کثیف را در ماشین ظرف شویی قرار دهید! و بدانید و آگاه باشید ای مردان که در صورت مزدوج شدن اگر حتی یک هزارم ثانیه به بانوی دیگری نگاه کنید شب را تا صبح با ماهیتابه ای در حلقوم خویش سر می کنید. همه حساب ها و گوشی های ماقلی شما کاملا در رسد سازمان اطلاعاتی همسرتان قرار خواهد گرفت و برای رفتن به کشور های خارج باید اول رضایت نامه او را دریافت کنید.
ای مردان به شما هشدار میدهیم که از شما برای لذت های حارام استفاده خواهد شد و حتی ممکن است در حین انجام عملیات انگشتان و اعظای بدنتان را از دست بدهید و هیچ دادگاهی نمیتواند شما را نجات دهد!

_ تکبیر!

شخصی نا معلوم که با صدای بلند از وسط جمع تکبیر فرستاد و پشت سر وی مردان حاضر در جمع با صدای رسا پا به پای او مشت گره کرده و شعار دادن.

اینیگو که همون لحظه با ناراحتی درحال نزدیک شدن بود ناگهان صدای بلندی از داخل جشن شنید.
_ چی گفت؟ کفگیر! صبر کن ببینم!

اینیگو به یاد درسایی که اسنیپ سر کلاس معجون سازی بهشون یاد میداد افتاد و بخاطر اورد که وقتی موضوع درسشون درباره معجون عشق بود اسنیپ تاکید کرد که برای از بین بردن معجون عشق باید معجونی که روی شیشه اش علامت کفگیر داره رو به خورد طرف بدی! همین باعث شد که جرقه ای مثل ترقه توی سر اینیگو بترکه و بدو بدو برگرده پیش صندوق معجون ها.

پایان فلش بک!

اینیگو شیشه معجون رو پیدا کرده بود ولی اینطرف تر اما برای برهم زدن جو موجود هرچه سریع تر دنبال شوهر برای ملانی بود.
_ خب ببین ملانی! از ج شروع میکنم.
_ چرا ج حالا؟!
_ چون ج خیلی خوبه. از جوووون میاد. اها! پیداش کردم! جان سینا بومبولدور!
_ نه اون زورش زیاده نمیتونم ماهیتابه بکنم تو حلقومش!
_ خب بزار ببینم دیگه چی دارم. جانی دپ گیرانداوالد!
_ عالیی!


Love Me Or Hate Me. You're Gonna
Watch Me•♤


پاسخ به: پایگاه بسیج دانش‌آموزی هاگوارتز
پیام زده شده در: ۸:۳۹ سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۹
#24
سلام. ماموریت منه• با هول قوه الهی بلاخره بعد چند ماه تونستم ترک کنم.


علیک سلام! نقاهتتو گذروندی برنامه کن یه بار بریم شیکارمشنگ. من با چوبدستی دولول می‌زنم تو بمکشون.
+4


ویرایش شده توسط ماروولو گانت در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۴ ۲۲:۳۷:۰۴
ویرایش شده توسط ماروولو گانت در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۵ ۴:۳۷:۵۶

Love Me Or Hate Me. You're Gonna
Watch Me•♤


پاسخ به: انجمن ترک اعتیاد چیژکشان گمنام
پیام زده شده در: ۲۲:۵۹ یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۹
#25
همه ملت درحال گفت و گو ، همدردی و دست زدن و... بودند که با باز شدن در و به صدا دراومدن زنگوله که روی در نصب شده بود همه توجه هارو به سمتش جلب کرد.

_ سلام بالالار!
_سلام آستریکس جان خوش اومدی. بگو ای دوست دشواری تو چیه ؟
_ هن؟! دشواری؟! دشواری نداریم که ما.
_ پس چرا اومدی تو؟!
_ والا ما داشتیم رد میشدیم ؛ دیدیم در بازه هرکیم رد میشه میاد تو. بعد ماهم دا فک کردیم دا نذری چیزی میدن ، ماهم دا سرمونو انداختیم پایین و مثل یه تسترال با سر.
_ الان یعنی اعتیاد نداری تو؟!

آستریکس که حالا با دهن آب انداخته به گوینده سوال نزدیک میشد گفت:

_ دااااااا... والا حالا که فکر میکنم شاید یک اعتیادی داشته باشما ، اره. فک کنم داشته باشم.

_ حالا گوینده صدا که دیگه دندون های نیش آستریکس رو نزدیک خودش و کنار گردنش میدید با صدای لرزون اعتیاد آستریکس رو جویا شد که...

_ خون گرم و نرم و ناز و تازه آدمیزااااد.
_ چخههههههههه!

معلوم نبود کدوم یکی از حاضرین بی فانوس با کوبیدن ماهیتابه ای به ملاج آستریکس گوینده صدا رو از زیر نیش های وی نجات داد و همه حاضرین رو به گوشه اتاق جمع کرد.

_ بچه ها اعتیاد ما به درک! اعتیاد اینو چجوری ترکش بدیم قبل اینکه همه مارو واسه ناهارش میل نکنه؟!
_ من یه فکری دارم! میدونم چجوری اعتیاد این دوستمون رو بر طرف کنم. فقط بزارین نزدیکش شم.

گوینده این حرف که لورل نام داشت به کمک هاردی خودشو به آستریکس رسوند و درگوش وی پچ پچ هایی کرد.
بعد از تموم شدن حرف لورل آستریکس چشماش به رنگ قرمز تغییر کردند و در یک چشم به هم زدن همه حاضرین تو جمع رو به کیسه های خالی از خون تبدیل کرد و سریعا بیرون رفت!
حال ، روح ملت که هنوز در اون مکان حضور داشت با اخم رو به لورل نگاه میکردند.
_ مرتیکه چی گفتی بهش هممون سرویس کرد؟!
_ خب من با خودم فکر کردم که آستریکس به خون آدمیزاد اعتیاد داره دا خب... بعد اگه ادمیزادی نباشه که خونشو بخوره در نتیجه مجبور میشه ترک کنه دا خب... پس منم بهش گفتم که برای اینکه ترک کنه اعتیادشو همه آدمیزاد توی دنیا رو بگیره خونشون رو بمکه. وقتی که خون همه آدما تموم بشه آستریکس ماهم اعتیادشو ترک میکنه دا.



Love Me Or Hate Me. You're Gonna
Watch Me•♤


پاسخ به: هاگوارتز در تاریخ (داستان‌های یک مدرسه‌ی در دست احداث)
پیام زده شده در: ۱۶:۵۹ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۹
#26
ملانی پس از دادن ماسک ها به هلنا و اسنیپ شروع به بررسی حشره و مابقی بسجیان شدند.

_ این دیگه چجور حشره ایه؟!

ملانی درحال اشاره به حشره ای با سر جغد ، مو های دم اسبی و چشمان مگسی ، با بال های پروانه ای شکل و پاهایی گوریل مانند و انتهایی نیش دار مانند زنبور بود.

_صد بار به پروفسور دامبلدور گفتما که سوراخ سمبه هارو حشره کش بزنه. هی میگفت بودجه کم داریم باید از ملت کمک به مدرسه بگیریم و...
_ احتمالا این حشره هم کاردستی یکی از معجون های هکتور باشه!
_ خب الان از کجا باید یه جفت برا این پیدا کنیم؟!
_ برا اینکه یک حشره دیگه بتونیم پیدا کنیم دو جا بیشتر نداریم برا گشتن. یکی اینکه داخل دستشویی و حمومارو بگردیم ، یکیم اینکه بریم جنگل.

مودی که دید گشتن داخل دستشوییا ایده جالبی نیست با گزینه دوم موافقت خودشو اعلام میکنه...

_ووییییییی! اووییییییییی! واای ننه مردم! نکنننننن! نکن عبضی قلقلم میااااد... عبضیییییییی نکنننن...

ملت به دنبال صدا های ناهنجار برگشتند که با دیدن اسنیپ که درحال اذیت و انگولک کردن زاخاریاس بود و بسی هم از اینکارش لذت میبرد ، لبخند لذت بخشی رو لباش بود.
ولی طولی نکشید که مودی با پس گردنی که بهش زد حالشو جا اورد و با نگاهی که مملوع از {از هیکلت خجالت بکش مرتیکه بیا بریم.} بود راهی جنگل شدند.

ملت در راه جنگل بودند که با آستریکس مواجه شدند که خرگوش بدست و با یک ماسک طرح دار برند ادیداس درحال گذر بود. مودی با دیدن وی به طرفش میره.
_ داری چیکار میکنی؟!
_ شکار کردن دا؟
_اینو که دارم میبینم. منظورم اینه که تو این وضع اینجا چیکار میکنی؟!
_ دا وضع قلعه بهم ریخته بود. ماهم اومدیم بیرون هوایی تازه کنیم دا.
_ این ماسک ضد بو رو از کجا گیر اوردی؟
_دا همین که ملانی ماسک بهتون داد ، ملت همیشه در صحنه حاضر اومدن انواع اقسام ماسک در طرح های مختلف برند های متنوع قابل شست و شو ، نانو ، اتمی ، هیدروژنی و... درست کردن و دادن بیرون. ماهم یکی گرفتیم دا.
_ خب حالا اینارو ول کن. حشره میخوام بگیرم. کجا میشه پیدا کرد تو بهتر جنگلو میشناسی؟
_ حشره میخوای بگیری ؟! حاجی مگه قصد ادامه تحصیل نداشتی؟! حشره آخه؟! یکم با عقل و فیزیک جور در نمیادا!
_ شاد ده کافینگ آپ! مرتیکه منحرف. حشره رو میخوام برای اینکه با حشره توی قلعه که همچیو بهم ریخته جفت کنم تا بلکه راحت شدیم. حالا میدونی کجا میتونی پیدا کنیم یا نه؟
_ آهااا... خب اینو زودتر میگفتی دا. یجایی رو سراغ دارم معدن حشراته. شاید اونجا بدردتون بخوره.

مودی که از حرص تقریبا کچل شده بود به همراه بقیه ملت به دنبال آستریکس راهی میشن.


ویرایش شده توسط آستریکس در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۲ ۱۷:۰۲:۵۴
ویرایش شده توسط آستریکس در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۲ ۱۷:۰۴:۵۱
ویرایش شده توسط آستریکس در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۲ ۱۷:۱۷:۰۷
دلیل ویرایش: تا سه نشه بازی نشه هوم؟

Love Me Or Hate Me. You're Gonna
Watch Me•♤


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶ جمعه ۱۰ مرداد ۱۳۹۹
#27
1. وصیت نامه ای مختصر از زبان خودتون بنویسید که قرار است با صدای بلند قبل از به پایین خم شدن جارو در لحظه سقوط بخوانید. جعبه سیاه جارو تون اینو گوش میده و به بازماندگان شما میرسونه پیام تون رو. در نتیجه میتونید به افشای حقایق و دسته گل ها بپردازین، جاسازهاتون رو لو بدین، یا حلالیت بطلبین! بهرحال ممکنه نتونید زنده برسین پایین. برین تو نقش! زور بزنید! اها! ووی ووی ووی! (5 امتیاز)

به نام خودمو خودش.
خب از اونجایی که بنده بچه مایه داری نبودم و همه استوری و مستوری هایی که از جارو های پرندمون میذاشتم همشون و کش رفته از انبار مدرسه بوده پس مالی برای تقسیم اینا ندارن الکی برای کلاه گذاشتن رو سر همدیگه نقشه نکشین ملعونا. هرچند اصلا وراثی هم ندارم نمیدونم همینارم به کی گفتم اصلا.
خب جدی بشیم حالا. وصیت میکنم هرکسی که برای اولین بار این وصیت رو میشنوه ، در اولین فرصت گوشی ماقلی مان را کاملا با ورد اواداکاداورا محو و نابود کنه. حتی دو بار انجام بده برای محکم کاری. مدیونین فکر کنین توش چیزی هستا... فقط اسناد محرمانه پنتاگون بود که بهتره دست کسی نیوفته.
سپس زیر تخت خوابم یه جعبه هست که باید برین پیداش کنین و رمزشو بزنین تا باز شه. رمزشم هشت پنج هشت پنج هستش. بعد که باز کردین یه لپ تاپ مال عهد ببوق هستش. همه دارو نداره من همونه. نگه دارین باهاش گیم بزنین بعدم سر لگ زدنش یه صلوات برام بفرستین دا دمتون گرم. ولی قبل گیم زدن ، برین یکی از درایو سی. ونجا یه پوشه ای هست به نام ولادت حضرت امام هری باقر {ع} دقت کنید که حجمش چند صد گیگه. حتما بدون اینکه ذره ای هم کنجکاو به بازکردنش باشین پاکش کنین.
بعد دلت کردنش برین دو همون درایو پایینی اونجام یه پوشه دیگه هست که روش نوشته گلچین نوحه های امریکایی و اروپایی حاجمش دو برابر فایل قبلیه. خب شما که مثل ما مومن نیستین اونم پاکش کنین بره بعد تازه بعد اینکه مطمعن شدین چیزی بنام مرورگر و هیستوریش نیست میتونین گیم رو بزنین.

داشت یادم میرفت! کنار همین لپ تاپ ما یه هارد چند ترابایتی هست. اونم گلچین سخنرانی های انقلابیه توشم پر از رمزو کد گذاری و... هست. اونو کلا از بیخ بدین به تسترالا بخورن. همینا دیگه.

همینایی که گفتم رو بکنین حالا حلال کردین نکردین هم مهم نی اصل کاریا همینایی بودن که گفتم. البته الان این وصیت نامه رو وسط هوا دارم میگم ، اگه احیانا افتادم زمین ولی نمردمو بیمارستانی شدم ، بعد گوش دادن این صحبت ها خودتون خودتونو به آتیش بکشینو بکشین چون بعد اینکه از بیمارستان تموم شدم خودم کارتونو یسره می کنم.



2. بر حسب کرم و کرم و خلاقیت یا حتی دانش جادویی و ماگلی خودتان، دو مورد روش غلبه بر کشش g رو در حین لحظه سقوط از جارو نام برده و مختصراً شرح دهید. (2 امتیاز)

1. موقع سقوط میتونین به سمت پایین خم بشین و فوت کنین. با این روش که به سمت پایین فوت می کنین باعث میشه به سمت بالا حرکت کنین و زمین نمیخورین. حالا اینکه ار نظر علمی اثبات نشده و... هم مهم نی. مهم اینه یجور روش بود که گفتم نمرمو بگیرم دا.
2. روش دوم اینه که وقتی دارین میوفتین پایین از همون بالا چند تا پر پرنده که درحال گذر از کنارتون بودن رو بکنین و باهاشون سعی کنید بال بزنین. اگه سرعت بال زدنتون رو با سرعت نور یکی کنین احتمال داره که بر g غلبه کنید. اینم بگم که اگه موقع سقوط پرنده ای از کنارتون رد نشد بال مگس هم کفایت میکنه. اگه مگس هم نتونستین پیدا کنین دیگه مشکل از راه حل من نیست. مشکل از خودتون و شانس و اقبال خودتونه دا. سرنوشتتون همین بوده.

3. لینک از سه تصویر معادل با چهره احتمالی خودتون برای سه لحظه "از کار افتادن جارو"، "سقوط به همراه جارو رو به پایین و با سرعت بالا" و "لحظه اصابت شما به زمین" پیدا کرده (یا در صورت تمایل طراحی کنید) و به اشتراک بذارید. ( 3 امتیاز)

لخظه از کار افتادن جارو.
لحظه سقوط!
لحظه اصابتمون به زمین.


Love Me Or Hate Me. You're Gonna
Watch Me•♤


پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۹:۵۱ جمعه ۱۰ مرداد ۱۳۹۹
#28
1. یک جانور رو انتخاب کنین و توضیح بدین که چطور می‌شه نوع جانورنماش رو از واقعیش تشخیص داد. (5 امتیاز)

والا بنده خیلی دنبال یک جانور نما گشتم. حتی زیر تخت ، زیر کمد ، داخل یخچال و حتی داخل قوطی کبریتم نگاه کردم ولی چیزی پیدا نکردم. پس با اجازتون خود شمارو پیش میکشم و توضیح میدم دا.
البته همین اول کار بگم که من شمارو تونستم تشخیص بدم حانورنما بودنتون رو ولی به دلیل ازدهام و شلوغی زیاد جمعیت صدامو خودمم نشنیدم حتی.به این صورت.
خب دا. حتما میپرسین که چطور شد که بقیه نتونستن بفهمن ولی من تونستم؟ خب جوابش سادس. خودتون هم گفتین که جانور نما ها مثل انسان ها رفتار می کنن. شاید شما ریز باشین ولی چشمان ماهم ریزبینن.
شما دختر ها چه تبدیل به جانور بشین چه نشین. همیشه آرایش ، لاک ، پنکیک ، مانیکو ، بامادور ، سفید کننده ، ریمیل و نمیدونم انواع اقسام اقلام ماقلی که خودشون بدون نیاز داشتن جادو لولو رو هلو میکنن {یک نوع جانور نمایی} استفاده میکنین.
این بار هم مثل همیشه موارد بالا به چشممون میخورد. حتی اگه سلفی گرفتن با ژست های عجیب غریب و مسیج دادن به دوستو اشنا رل مل و... رو هم در نظر نگیریم خلاصه که تابلو بودین دا برامون.

خلاصه که شمارو شناختیم. بقیه رو هم میشناسیم.


2. فرض کنین به شما حق انتخاب دادن که یک جانور رو به میل خودتون برای جانورنما شدن انتخاب کنین. چه جانوری رو انتخاب می‌کنین؟ چرا؟ (4 امتیاز)

بنظرم کلاغ استرالیایی گزینه خوبی باشه. چرا کلاغ؟ چرا خفاش نه؟ اصولا باید خفاش میگفتم چون خون اشامم دا. ولی کلاغ رو انتخاب میکنم. چون که خفاش فقط شب ها میتونه بیاد بیرون و اکثرا تو غار خودشه و کلا تو زندگیش خیلی محدوده و کار خاصیم نمیتونه بکنه. تازه این کرونا بازارم که به راه انداخته سابقه شو خراب میکنه.
خوب حالا چرا کلاغ؟ چون که کلاغ هرچند ظاهر سیاه و صدای داغونی داره ولی من از ظاهرش خوشم میاد مخصوص کلاغ های استرالیایی که خفن ترن. بعدشم. کلاغ ها همیشه آزادن. دشمن خاصی ندارن و خودشون دشمن ملت هستند. البته اینم اضافه کنم که کلاغ های استرالیایی بیشتر به انسان ها حمله می کنند تا چیزای دیگه ، که خب این به مزاق من خوش اومده.

3. دوست داشتین جانورنما بشین؟ چه آره و چه نه، دلیلش رو بگین. (1 امتیاز)


بله.
جانور نما شدن خب یک ویژگی های خاص خودشو داره که میتونی ازش استفاده کنی. مثلا همین کلاغ شدن باعث میشه پرواز کنی تو شبا دیده نشی از رو درختا خونه های ملتو دید بزنی مخصوصا اتاق لرد سیاه که هیشکی نمیدونه وقتی تنها میشه چه کارا که نمیکنه و کیا که باهاشون پشت گوشی لاو نمیترکونه.
از شوخی بگذریم ولی خوبه دیگه. خیلی کارا میشه باهاش کرد. حالا خودم هروقت جانور نماشدم ، بعد اینکه این کارارو کردم و خسته شدم میام بقیه کارا که میخوام بکنم رو هم بهتون میگم.


Love Me Or Hate Me. You're Gonna
Watch Me•♤


پاسخ به: كلاس گیاهشناسی
پیام زده شده در: ۱۶:۰۶ چهارشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۹
#29
1. بنویسید چه اتفاقی میفته و چه رفتاری با گیاهتون دارید؟ 2 نمره

خب طبیعتا طبق اموزه هایی که پروفسور یادمون دادن باید باهاش ناز وارانه رفتار کنیم. ماهم بعد از فکر کردن های فراوان و پس از سپری کردن جلسات در ستاد ملی برای چگونگی رفتار های شایسته با یک گیاه به این نتیجه رسیدیم که از شراب خونی که همیشه در دست داریم ، با گیاه نیز شریک شویم. برای همین رفتیم و بعد از گشت و گذار در بلاد کفر از شارب خون های گران قیمت ، ناب ، درجه یک و اصیلی که خودمون تا حالا نتونسته بودیم مزه اش کنیم رو به گیاه بدیم.

2. این رفتار باعث میشه برگ های گیاهتون چه شکلی بشه؟ (باید واضح و کامل توصیفش کنید.) 3 نمره

خب بعد از اینکه از اون شراب ناب خونی برای گیاه نازمون ریختیم ؛ در مرحله اول اتفاق خاصی نمی افته ولی در مرحله دوم گیاه از ریشه بصورت قر وارانه { } شروع به تغییر رنگ دادن به رنگ قرمز کرد همچنان برگ هایی به رنگ خون شروع به رشد کردند که از هشمون خون شروع به چکه کردن میکرد.
طبق تحقیقات به عمل آمده وقتی با گیاه تماس پیدا می کنی بطور فجیعی شروع به قر دادن و وول خوردن میکرد که به احتمال زیاد از سر خوشی باشه. نکاتی جالبی که این گیاه داشت این بود که با ریختن یک بطری شراب خون اندازه وی دو برابر میشد و دو برابر خونی که داده شده از برگ هاش خون چکه میکرد. در نتیجه این گیاه خیلی بدرد درست کردن مزرعه شراب خون میخورد.

3. نقاشی ای از وضعیت نهایی گیاهتون (بعد از تشکیل برگ ها) بکشید. 2 نمره
تصویر کوچک شده


4. یکی از کاربردهای گیاه متاثر رو بنویسید. 3 نمره

کاربرد که مطمعنن کاربرد های زیادی داره. خیلی زیاد. مونده به کسی که استفاده میکنه و اون ذهن خلاقش. مثلا الان بنده قراره با کش رفتن چند گلدون دیگه از این گیاه بزرگترین شراب سازی خون رو راه بندازم و بعد از سالیان سال بعنوان سطلات خون اعدام میشم.


Love Me Or Hate Me. You're Gonna
Watch Me•♤


پاسخ به: کلاس طلسم‌های باستانی
پیام زده شده در: ۱۳:۲۹ چهارشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۹
#30
یه مشکلی که براتون پیش اومده رو درنظر بگیرید، طلسم رو اجرا کنید و خود مشکل و نتیجه خلاقانه ش رو بنویسید. (۷نمره)

راستش بنده خیلی فکر کردم که با این طلسم چه مشکلی رو حل کنم. نه اینکه کمبود مشکل داشته باشما، از شدت زیاد بودن مشکلات نمیدونم کدومو انتخاب کنم.
یکی دوتا نیستن که. مثلا ما خون آشاما نمیتونیم مثل بقیه مردم بریم کنار ساحل، مثل بقیه ملت و حوری ها لم بدیم رو شنا و برنزه کنیم خودمونو. مگه ما دل نداریم؟
یا مثلا تو آینه و عکسا نمیوفتیم اصلا. این بزرگترین مشکلیه که به ذهنم رسیده. خود شما پروفسور عزیز، مطمئنن تاحالا صدبار با دوستاتون ده نفری ریختین تو یک اسانسور 4نفری و کلی جلو آینه اش عکس های متنوع برا خودتون گرفتین دا. ولی ما خون اشام چی! نه میتونیم سلفی بگیریم و نه جلو آینه به خودمون برسیم و قربون صدقه خودمون بریم.

خلاصه نتیجه میگیریم که بزرگترین مشکلمون یعنی دیده نشدن تو آینه و... رو با این طلسم امتحان کنیم. البته با روش مخصوص خودمون.

اول چوبدستی رو جلومون می ذاریم. دستامونو میاریم بالا. نیت می کنیم. من طلسم رو انجام میدم برای حل شدن مشکلاتم و قربت الی الله. خب حالا چوبدستی رو برمیداریم و طلسم رو انجام میدیم.

والا پروفسور اولش که نه خبری از صدای ویژ ویژ بود و نه انفجاری و نه چیزی. هیچ صدا و بوییم نداشت. فکر کردم تاریخ مصرفش گذشه باشه. یا هم که اونقد ملت طلسم رو انجام دادن که دیگه ته کشیده.

ولی اصلا اینطور نبود! وقتی پاشدیم بریم یه دور بزنیم و آینه ها رو چک کنیم، نمیدونم چرا! نه تنها اینکه خودمو تو آینه نمیدیدم، بلکه دیگه ملت هم منو نمیدیدن! خیلی عجیب بود. بعد از کلی فکر کردن و... فهمیدم که مشکلم این بود که نمیتونم تو آینه خودمو ببینم. خب این طلسم به جا اینکه بیاد تو آینه نشونم بده اومد کاری کرد که کلا از بیخ دیده نشم یعنی نامرئیم کرد! خلاصه دیگه حرفی ندارم. همین الان که دارین تکلیف بنده رو میخونین جلوتون وایستادم و برا اینکه نمره کامل بگیرم درحال عرق ریختنم.




۲-بنظرتون این طلسم میتونه چه کاربردی داشته باشه. (۳نمره)
(شوخی یا جدی)


بهترین کاربرد برای خود نابودی. خود زنی خود آبرو بری و کلا هرچیز دیگه ای که کلمه خود رو کنارش داره. به نظر شخص بنده این طلسم که باستانیه نیاز به ورژن های جدید داره. قشنگ معلومه که مال زمان دایناسور و انسان های غار نشین بوده.


Love Me Or Hate Me. You're Gonna
Watch Me•♤






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.