در سرتاسر گورستان یا هر گورستانی که این داستان در آن اتفاق می افتاد، صدایی جز صدای هق هق و التماس و ناله شنیده نمی شد. مطابق معمول، لرد اعصاب نداشت.
- می خوایم برامون توضیح بدی که دقیقاً چطور این اتفاق افتاد.
یکی از مرگخوارها سعی کرد پادرمیانی کند. فقط برای نشان دادن این که هنوز شرافت میان جادوگران سیاه نمرده است.
- ای بابا، سرورم، اتفاقه دیگه، میفته.
- آواکداورا.
همانطور که پیش از این عرض شد، لرد اصلا اعصاب نداشت.
- ما منتظر توضیحاتت هستیم. نجینی هم منتظر شامشه.
- سرورم... تاج سرم... از برگ گل نازک ترم... چرا می ذاری سربه سرم...
{در این لحظه بازیگر نقش لرد با لگد زیر پاتیل می زند (چون آنجا میزی در دسترس نبود) و هوارکشان در حالی که می گوید دیگر به این مسخره بازی ادامه نمی دهد و عنتر و منتر مردم که نیست و هم اینک در هالیوود و بالیوود و جالیوود (هالیوود جادوگرها) برای امضا گرفتن از او صف کشیده اند، از کادر بیرون می رود. یک هفته ای طول می کشد تا سایر عوامل فیلم ناز آقا را کشیده و او را به فیلم برگردانند. فلذا ادامه ی سکانس با تأخیر یک هفته ای رخ می دهد.}
- ما منتظر توضیحاتتیم و نجینی هم منتظر شامشه.
- سرورم من مطابق دستورات شما تمام تلاشمو به عمل آوردم. باید بودید و می دیدید، کبوتر بچه نکرده البته. با این حال شما باید بودید و می دیدید. ما حتی در زمان سفر کردیم و مسیر تاریخ رو عوض کردیم، مک گوناگال رو به پشت پنجره هدایت کردیم، جاروی کله زخمی رو با بهترین جاروی هوچ عوض کردیم. کاری کردیم که تبدیل به بهترین جاروسوار هاگوارتز بشه...
- وایسا ببینم. واسه همین سر نتیجه های بازی های اسلیترین گریفندور با من شرط بستی؟!
- آواکداورا.
لرد همچنان بعد از یک هفته اعصاب نداشت.
- بله سرورم. بعد... تو مغزش کردیم که سر مرحله ی کوفتی جاروش رو برس به دست کنه، اونطور که خانوم اسلامیه می گفت یعنی. باید می دیدید چطوری پرواز کرد. تو هوا اوج گرفت. اژدها رو کفری کرد که پرواز کنه. بلند شد... جمعیت داشتن دیوونه می شدن...
- کراوچ؟
- بله سرورم؟
- چرا داری اینا رو برای ما توصیف می کنی؟
- آخه سرورم پست کارگاه نمایشنامه نویسی باید در مورد عکس باشه، اگه هیچی ازش نگم دعوام می کنن.
ببینین من حتی از صحنه براتون
یه عکسم گرفته م که ببینین و پست بیشتر به عکس ربط پیدا کنه...
لرد چند نفس عمیق کشید.
- کراوچ. این قدر با خورده شدن فاصله داری.
کراوچ چشمانش را تنگ کرد.
- سرورم انگشتاتون به هم خوردن.
- دقیقاً. نجینی...
- نه سرورم بذارید توضیح بدم سرورم، من همه تلاشمو کردم!
تقصیر من نبود که پاتر عنتر بازی در آورد و اژدها خوردش! - شام.
درود بر تو فرزندم.
بهت نمیاد قدیمی باشی به هیچ عنوان... اگر قبلا شناسه داشتی که نیاز به گروهبندی هم نداری، همراه با لینک شناسه قبلیت، یک سره برو برای معرفی شخصیت.
اما در صورتی که شناسه ای نداشتی...
تایید شد!
مرحله بعد: کلاه گروهبندی