هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۲۰ چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
#21
نام: لونا ریونکلاو
گروه خونی:دورگه
سن: 16
گروه بندی در مدرسه: ریونکلاو
علایق: درس دفاع در برابر جادوی سیاه، شطرنج، و کوییدیچ
نقش در کوییدیچ: جوینده
نشانه ای که همه منو از روی اون میشناسن گردنبندای عجیب و غریبیه که مندازم گردنم
چوب دستی:چوب ولیک، موی تک شاخ، 32 سانتی متر، انعطاف پذیری خوب.
جارو: ستاره ی دنباله دار
ویژگی های ظاهری:دختری با موهای بلند مشکی و پوستی روشن،چشمهای تیره،قدی بلند،(همیشه گردنبند یادگاران مرگ را همراه خود دارد)
ویژگی های اخلاقی: باهوش. لجباز. کمی رویایی و خیال پرداز. عاشق کتابخوانی و جادوگری

زندگی نامه:
یه روز تو خونه لم داده بودم که پستچی زنگ در خونه رو زد . منم که عاشق نامه گرفتن و نامه فرستادن رفتمو در رو باز کردم.
نامه ی هاگواتز رو که گرفتم کم مونده بود از خوشحالی منفجر بشم.
مادر و پدرم هم کمی از من نداشتن. مخصوصا مادرم که خودشم قبلا به اون مدرسه رفته بود.
خلاصه رفتم به کوچه ی دایگون و یه جغد با پرهای سفید و ابی گرفتم. یه پاتیل و کتابها.
وارد مدرسه که شدم از استرس دست و پام میلرزید.
گلاه گروهبندی هنوز روی سرم ننشسته بود که داد زد ریونکلاو
مادرم وقتی فهمید تو گروه ریونکلاوی ها افتادم خیلی خوشحال شد چون خودش هم توی همین گروه بوده.
الانم دارم خودمو برای امتحانای سمج اماده میکنم.

فعلا
پ.ن: این چطوره؟



متاسفم ولی شخصیت‌های ساختگی تایید نمی‌شن. لطفا از لیست شخصیت‌ها یک شخصیت ریونکلاوی یا بدون گروه رو انتخاب و معرفیش کن.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۱۲ ۱۲:۲۹:۵۹

Ravenclow for ever
Hp


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۱۲ یکشنبه ۸ اردیبهشت ۱۳۹۸
#22
نام:روونا ریونکلاو
گروه خونی:دورگه
سن: 16
گروه بندی در مدرسه: ریونکلاو
علایق: درس دفاع در برابر جادوی سیاه، شطرنج، و کوییدیچ
نقش در کوییدیچ: جوینده
نشانه ای که همه منو از روی اون میشناسن گردنبندای عجیب و غریبیه که مندازم گردنم
چوب دستی:چوب ولیک، موی تک شاخ، 32 سانتی متر، انعطاف پذیری خوب.
جارو: ستاره ی دنباله دار
ویژگی های ظاهری:دختری با موهای بلند مشکی و پوستی روشن،چشمهای تیره،قدی بلند،(همیشه گردنبند یادگاران مرگ را همراه خود دارد)
ویژگی های اخلاقی: باهوش. لجباز. کمی رویایی و خیال پرداز. عاشق کتابخوانی و جادوگری

زندگی نامه:
یه روز تو خونه لم داده بودم که پستچی زنگ در خونه رو زد . منم که عاشق نامه گرفتن و نامه فرستادن رفتمو در رو باز کردم.
نامه ی هاگواتز رو که گرفتم کم مونده بود از خوشحالی منفجر بشم.
مادر و پدرم هم کمی از من نداشتن. مخصوصا مادرم که خودشم قبلا به اون مدرسه رفته بود.
خلاصه رفتم به کوچه ی دایگون و یه جغد با پرهای سفید و ابی گرفتم. یه پاتیل و کتابها.
وارد مدرسه که شدم از استرس دست و پام میلرزید.
گلاه گروهبندی هنوز روی سرم ننشسته بود که داد زد ریونکلاو
مادرم وقتی فهمید تو گروه ریونکلاوی ها افتادم خیلی خوشحال شد چون خودش هم توی همین گروه بوده.
الانم دارم خودمو برای امتحانای سمج اماده میکنم.

فعلا


آممم... می‌دونی روونا ریونکلاو خودش موسس گروه ریونکلاو هست؟ به همراه سه نفر دیگه هاگوارتز رو برای اولین بار تاسیس کردن و نام خانوادگی هرکدوم از این چهار موسس، اسم چهار گروه شد. در نتیجه اینکه مامانش ریونکلاوی بوده و نامه‌ی هاگوارتز براش اومده و اینا... ممکن نیست خب. ما نباید از چارچوبای کتاب خارج بشیم. یا یه شخصیت ریونکلاوی ناشناس انتخاب کن و با همین معرفی شخصیت برگرد، یا اگه اصرار داری روونا ریونکلاو رو برداری توضیحاتش رو متناسب با اون کسی که واقعا هست بنویس.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط deraco.malfoy.m در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۸ ۲۳:۱۷:۱۸
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۹ ۱۲:۰۳:۳۴

Ravenclow for ever
Hp


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۳:۳۵ شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۸
#23
سلام کلاه گروه بندی عزیزم
لطفا اگه میشه منو تو کی از گروه های اسلایترین یا ریونکلاو بزار
(من به ریونکلاوی ها بیشتر علاقه دارم)
در مورد خودم بگم که تا الان هرچی ورد توی فیلم و کتابا دیدم حفظ گردم
به نظم دوئل خوبی هم دارم
ممنونم


Ravenclow for ever
Hp


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی تصویر شماره4 جینی و دراکو مالفوی در کتابخانه
پیام زده شده در: ۲۱:۳۲ دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸
#24
دراکو دستی به سرش کشید و موهاشو مرتب کرد. اروم وارد کتابخونه شد.
جینیِ دوستداشتنی روی صندلی نشسته بود و کتاب بزرگی رو دستش گرفته بود.

دراکو اروم اروم نزدیکش شد.
نگاهی بهش انداخت و با خودش فکر کرد اگه خبر این کارش به گوش پدرش برسه چه بلایی سرش میاره...
دراکو تمام فکر های منفی رو از خودش دور کرد و جعبه ای که تو دستاش داشتو محکم فشار داد
سرفه ای نمادی کرد که باعث شد چشمای اشک الود جینی رو به خودش جلب کنه...
چرا گریه میکرد؟
دراکو با عجله خودش رو به جینی رسوند..
دراکو-جینی...چرا گریه میکنی؟ه؟نکنه باز بابات برات پولتوجیبی نفرستاده ها؟هه.. میخوای من بهت پول قرض بدم؟!
جینی - برو بابا دلت خوشه...پولم نمیخوام...برو گم شو...یعنی تو کتابخونه هم نمیتونم از دستت راحت باشم؟
-ای بابا...حالا بگو ببینم چی شد که اینجوری زار میزنی؟
-میتونم بهت اعتماد کنم؟
-اوهوم؟
-امروز هری رو با چو دیدم... جدیدا خیلی با هم جور شدن... یعنی تا الان متوجه علاقه ی من به خودش نشده؟!
و شروع کرد به گریه کردن
دراکو چشماش اشکی شد...
چرا همش هری و دوستاش جلوی کاراشو میگیرن؟
سریع بدون گفتن هیچ حرفی به طرف اتاق خودش و گراب و گویل رفت.
توی دلش هرچی میتونست به هری بدو بیراه گفت....
اما بعدش پشیمون شد و سریع برگشت به طرف کتابخونه
میخواست همه چیزو به جینی بگه
اما وقتی رسید دیگه دیر شده بود...
جینی رفته بود...
دختر مورد علاقه ی او

.مهلا.


با اینکه بعضی جاها داستانو یکم سریع پیش برده بودی (مثل اعتماد زودهنگام جینی به دراکو)، اما برای شروع خوب بود.

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۲/۳ ۱۱:۵۱:۲۷

Ravenclow for ever
Hp






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.