تکلیف جلسه دوم
هوا بارانی بود و صاعقه شیشه های قلعه را می لرزاند. صداهای مختلف و وحشت آوری از جنگل ممنوعه به گوش می رسید اما در این میان درون قلعه هاگواتز و در کلاس سلامت و تغذیه، ماجرایی بزرگ در جریان بود. همه ی دانش اموزان روی صندلی هایشان نشسته بودند و با هم صحبت می کردند. تمام افراد حاضر در کلاس ماسک پوشیده بودند و بوی الکل و وایتکس های کریچر که با آن همه جا را سابیده بود، به مشام می رسید.
- دادگاه رسمی می باشد.لطفا سکوتو رعایت کنین و بیشتر از این وقت دادگاهو هدر ندید.
این صدای فلور دلاکور بود که روی یک صندلی که بر سکویی جلوی همه قرار داشت، نشسته بود و با گفتن این حرف سکوت را بر فضا حاکم کرد.
-خب، آقایان و خانم ها، غذا ها و جانوران. ما همه اینجا جمع شده ایم تا به جنایات آقای...یا شایدم خانم...اصلا مهم نیست، ما اینجا جمع شدیم تا به جنایات سوپ خفاش صادره از چین و با شماره شناسنامه"soup covid-19 " و ملقب به سوپ جرونا، رسیدگی کنیم. متهمو به جایگاه بیارید.
سوپ خفاش توسط چهار حبه سیر درشت هیکل به جایگاه آورده شد. با ورود متهم به جایگاه صدای جمعیت بلند شد.
-اعدامش کنید.
-یا مرلین این پرش جروناست.
- الکل هام کجان؟
-
فلور فریاد زد:
-سکوتو رعایت کنید. دو دقیقه و بیست ثانیه از وقت با ارزش دادگاهو گرفتید.
دوباره سکوت برقرار شد. فلور با لحن آرام تری ادامه داد:
- سوپ خفاش شما متهم به تولید ویروس جرونا، قتل ، کشور گشایی و مورد آزار قرار دادن بسیاری از خوراکی ها هستید. آیا به جرم های خودت اعتراف می کنی؟
سوپ خفاش مترجمش را روشن کرد و گفت:
_ باور کنین من کاری نکردم. اینا همش توطئه ست. خودتون همش می گفتید جنسهای چینی خوب نیست. مگه شما نبودید که خواستار جنسهای بهتر از چین بودید. حالا من بد کردم براتون بهترین ورژن ویروسهامو فرستادم.
_ اعدامش کنید.
_ اون یه قاتله.
_اگه نظارت اینجا دست من بود نمیذاشتم...
_سکوتو رعایت کنید...گفتم ساکت...پس به جرم های خودت اعتراف نمی کنی. یعنی می خوای بگی تو نبودی که ویروس های تولیدیتو بدون ویزا و مجوز وارد همه ی کشور ها می کردی و اونارو غارت و قتل عام می کردی؟
-ما به زور نمی رفتیم. خودشون راه میدادن. دلتون میاد منو اعدام کنید. چینی ها هنوز منو دوست دارن.هنوز منو به عنوان غذا قبول دارن...
-داره چرت و پرت می گه.
-نذارید زنده بمونه.
-بوی الکل داره میره. یکی دوباره الکل بزنه.
-سکوتو رعایت کنید.یه بار دیگه وقت دادگاه منو هدر بدید، همتونو بیرون می کنم...شما هم یه ذره دیگه دروغ به هم ببافی بی محاکمه اعدام میشی. الان سیزده دقیقه و چهل ثانیه از وقت دادگاه رفته ولی به هیچ جایی نرسیدیم.
تمام سالن در آرامش فرو رفت و فلور ادامه داد:
-شاکی رو به جایگاه احضار میکنم.
نان سنگکی قد بلند و بسیار خوش بو به سمت جایگاه رفت و روی صندلی نشست.
-من سنگک با نام کامل نان سنگک از طرف جامعه ی خوراکی ها اینجا حضور دارم. تمام جامعه ما داره از دست این ویروس پراکن می سوزه.
-من این اتهام رو قبول ندارم. من و ویروسام باعث سوختن هیچ کس نشدیم.
با این حرفِ سوپ خفاش، چند زغال (که بعدا طی آزمایشاتی معلوم شد خیار سوخته بوده اند) به سمت سوپ هجوم بردند ولی توسط سیر های نگهبان کنترل شدند. سنگک ادامه داد:
-به خاطر این نابشر همه ی ما رو تو حرارت بالا میذارن. بعضی وقتا پر دل و رودمون مایع ضد عفونی میشه. نسل بیشتر خوراکی ها داره می سوزه. این آقا آنتی ویروس هم نداره. داره کنترل همه چیو به دست می گیره. همه ی ما خواستار اعدام این سوپ هستیم.
سنگک با تشویق جمعیت و تحسین آنها به خصوص دانش آموزانی که هیچ گاه فکر نمی کردند سنگکی که هر صبح می خورند، چنین سخنرانی باشد از جایگاه خارج شد. پس از خروج شاکی فلور رای نهایی را اعلام کرد:
-سوپ خفاش ملقب به سوپ جرونا. با توجه به اینکه قتل های شما و کشور گشایی هاتون کاملا واضحه و همچنین شاکی های شما که 4.5 میلیارد نفر هستن و همچنین به جرم هدر دادن وقت تمام ملت های درگیر با ویروس صادراتی تان، گناهکار اعلام می شوید و از آنجایی که هیچ آنتی ویروسی به دادگاه ارائه ندادید، حکم شما اعدام خواهد بود. حرف آخری دارید؟
سوپ بلند شد و رو به جمعیت ایستاد. همه به او خیره شده بودند. سوپ پایش را بالا آورد تا کمی جلوتر برود و حضار نیز اسپری هایشان را بالا اوردند و به محض اینکه سوپ قدمش را روی زمین گذاشت تمام کلاس خالی شد. حالا فقط فلور ، نگهبانان و سوپ خفاش در دادگاه بودند.
-شما برای چی اونجا وایسادین و دارین وقتو هدر میدید. اعدامش کنید.
سیر های قوی هیکل، بازوهای سوپ خفاش را گرفتند و او را بالای سکویی بردند. سوپ خفاش گفت:
-مگه قرار نبود حرف آخرمو بزنم.
-برای دیوار می خوای حرف بزنی. غیر من و اینا کسی اینجا نیست. ما هم علاقه ای به شنیدن نداریم، چون وقتمون با ارزشه... نگهبانا اعدامش کنید.
سیرها، سوپ خفاش را در حالی که از ترس می لرزید، به درون سطل الکل انداختند. سوپ ذره ذره بخار شد و دیگر اثری از او باقی... ماند. البته هنوز آثارش باقیست اما ویروس ها تحت تعقیب قرار گرفته اند و به زودی حکم آنها نیز اجرا خواهد شد.