هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۰۳ چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۹
#21
نام :
هویس اسلاگهورن

جنسیت:
مذکر
رنگ مو:
جو گندمی
رنگ چشم:
قهوه ای
گروه:
اسلایترین
مدرسه:
هاگوارتز
نژاد:
اصیل زاده


استاد معجون ها تا سال 1981، و بار دیگر از سال 1996 به بعد؛ رییس گروه اسلیترین در سالهای 1997 - 1998.

سن: بین 80 تا 150 سال ( بیشتر از 80 سال و جوانتر از دامبلدور)

سال تولد: نامشخص

معنی نام: اسلاگهورن: به معنی خصیصه ارثی، نشان یا مشخصه خانوادگی یا نژادی(موزه لغات، 2000). توجه: امضای اسلاگهورن هنگام دعوت کردن به شکل اچ. ای. اف. اسلاگهورن( 'H.E.F. Slughorn') بوده است.

ظاهر: قد کوتاه، دارای سری طاس و براق با چشمانی ور قلمبیده و سیبل بزرگ و نقره ای رنگی شبیه به شیرماهی، علاقمند به پوشیدن لباس های گران و قدیمی: جلیقه ای با دکمه های طلایی مخصوص روز و ژاکت مردانه تجملی از جنس مخمل، هنگام اقامت در خانه. زمانیکه او جوانتر بود موهایی پر پشت و براق با سبیلی زنجبیلی داشت. در طول نبرد هاگوارتز جاییکه او در حال دوئل با ولدمورت بود، پبژامه ای ابریشمی به رنگ سبز زمردی به تن داشت.

هاگوارتز: همزمان با دامبلدور شروع به تدریس می کند و در سال 1980 – 1981 بازنشسته می شود. در تابستان 1996 دامبلدور و هری با او صحبت می کنند تا دوباره برای تدریس درس معجون ها به هاگوارتز بازگردد. همچنین کلوپی تحت نام "کلوپ اسلاگ" ویژه دانش آموزان مورد توجهش تاسیس می کند.

گروه: سابقاً و در حال حاضر رییس گروه اسلیترین است.

رشته تحصیلی: معجون سازی

سایر مهارتها: اسلاگهورن استعداد عجیبی در انتخاب و گزینش دانش آموزانی دارد که بعدها در دنیای جادویی تاثیرگذار می شوند. (با پرورش دادن و ایجاد رابطه های مفید و پرقدرت بین آنها).

دفتر کار: زیر بخش حبابی درمانگاه.

محل سکونت: ناشناخته، دامبلدور و هری او را در یک خانه ماگلی "قرضی" در روستای "بادلی بِبِرتُون" یافتند.

علاقمندی: عاشق آسایش و آرامش و علاقمند به غذاهای اعیانی، آبنبات آناناسی، شکلات و شراب های مرغوب و درجه 1 است.

فلیکس فلیسیس: اسلاگهورن در طول عمرش دوبار از این معجون خورده است( دو قاشق غذاخوری به همراه صبحانه). یکی در سن 24 سالگی و دیگری در 54 سالگی. او به گونه ای نشان داد که گویی خاطرات زیادی از این دو روز دارد.

مشخصات: در آغاز ششمین سال تحصیلی هری در هاگوارتز، دامبلدور و هری، جادوگر خوش مشربی بنام "هوراس اسلاگهورن" را متقاعد کردند که از بازنشستگی بیرون بیاید و دوباره تدریس درس معجونها را از سر بگیرد.

از زمانی که ولدمورت به قدرت رسید، اسلاگهورن همیشه در ترس و نگرانی زندگی می کرد که مبادا با مرگخوارها مواجه شود و انها او را تحت فشار وادار به پیوستن به گروهشان کنند. به همین خاطر او مرتبا از جایی به جای دیگر نقل مکان می کرد و در خانه های ماگل هایی ساکن میشد که بدون مراقب و نگهبان گذاشته بودند.

اسلاگهورن مادر هری،"لی لی اوانز" را فردی محسور کننده و تحسین برانگیز معرفی می کند. به هر حال هری در تمام طول سال با استاد معجون ها بسیار محتاط و هوشیار برخورد می کند تا آنجا که گاهی موجب رنجش و ناامیدی او میشود اما کسی نمی تواند هری را سرزنش کند چرا که بسیاری از مردم تنها به این دلیل در مهمانی های شبانه حاضر می شدند تا به کمک شهرت هری به اهدافشان برسند.

به گفته دامبلدور اسلاگهورن یک دوست و یک هم قطار قدیمی بود و هری اولین اسلیترینی را ملاقات کرد که نسبت به ماگل زاده ها و جادوگران نیمه خالص تعصبی نداشت و این یک حقیقت بود زیرا لیلی اوانز -که یک ماگل زاده بود- یکی از دانش آموزان محبوب و مورد علاقه او بود.

راز اسلاگهرون

اما اسلاگهورن یک راز ننگین و شرم آور داشت. او کسی بود که به تام ریدل در مورد یکی از سیاهترین جادوها، یعنی هورکراکس ها گفته بود. تام بعد از دانستن این موضوع بود که تالار اسرار را باز کرد و مسئول مرگ دست کم چهار نفر شد. شاید به همین علت بود که وقتی دامبلدور کشته شد اسلاگهورن بشدت آشفته شد.

اسلاگهورن در طول نبرد هاگوارتز در حالیکه با ولدمورت دوئل می کرد، پبژامه ای ابریشمی به رنگ سبز زمردی به تن داشت.



تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۹ ۱۶:۴۶:۲۰


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۱:۲۰ چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۹
#22
سلام ودرود


به مرلین بزرگ سوگند کلاه عزیز هر کاری گفتی انجام دادم

میخوام شخصیت خودموبرات تعریف کنم

اول اینکه من خیلی شحاع و جسور هستم

بیشتر شجاعتم درونیه

شاید بگی گریفیندریم

درست حدس زدی ولی هنوز مونده

هوش فوق العادهای دارم از اون بیشتر استعدادمه استعدادم بیشتر از هوشمه

تو انتخاب دوست وسواسم
و دوست دارم رتبه اولی باشم همیشه و بدون استثنا


کتابخوانم عاشق رمان ها

اولویت من

گریفیندر

گریفیندر

خواهشا به حرفم گوش کن من از هافلپاف و ریوونکلا متنفرم واز اسلایترینم خوشم نمیاد

اگه نفرستی تو گریفیندر از خودم شرمسارم

خداحافظ به حق مرلین کبیر


----

اسلیترین

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


ویرایش شده توسط Adrienne در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۸ ۱۵:۳۷:۴۷
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۸ ۲۰:۰۷:۳۳


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۱:۵۸ سه شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۹
#23
سلام

ویژگی های من


جسور و شجاع : حاضرم به خاطر دیگران جونمو به خطر بندازم و در برای اون بمیرم

رتبه اولی و مغرور و خود ساخته : بسیار دوست دارم همیشه اول باشم و رقیب هایم را حذف کنم یا به معنی دیگه ،،،،، ‌


از گند زاده ها و دورگه ها خوشم نمیاد خون های ناپاک باید از بین برن


هوش فوق العاده ای دارم

و نه مهربانم نه صبور بلکه برعکس


پس کلاه عزیز دیگه فکر کنم خودت میدونی

یا اسلایترین یا گریفیندر

از جبهه ی سفیدم یعنی محفلی

گریفیندر یا اسلایترین


بقیه گروه ها برای من توهین حساب میشه


----

متاسفانه فعلا نمی‌تونم گروهبندیتو انجام بدم. وقتی کسی فقط از این دو گروه نام می‌بره اونم در حالی که کاملا با هم متفاوت هستن، مشخص می‌شه که هنوز مطالعه‌ای رو توضیحات این گروها تو سایت جادوگران نداشتی و با تفکری که از کتاب داشتی چنین انتخابی کردی. در حالی که برخلاف کتاب، هر چهار گروه جادوگران خوب و قوی هستن.

پس ازت می‌خوام اینجا رو مطالعه کنی و دوباره با انتخاب دو گروه برگردی. توضیحات هر گروه در حد دو سه خط اومده و اگه از هرکدوم خوشت اومد می‌تونی توضیحات تکمیلیشونو توی پستای قبلی همون تاپیک پیدا کنی.

منتظرتم.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۷ ۲۲:۱۵:۳۲
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۷ ۲۲:۱۶:۰۹


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۸:۵۵ سه شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۹
#24
تصویر شماره ۱۶ کارگاه داستان نویسی

تصویر کوچک شده


جیمز پاتر، سیریوس بلک و ریموس لوپین سه دوست صمیمی باهوش و شجاع در سومین سال تحصیلشان در مسیر هاگوارز با قطار سریع السیر سرخ رنگ هاگوارز بودند:


در این بین اتفاق و مکالمه هایی در بین این سه نفر در جریان بود

سیریوس بلک با حالتی ستیزه جویانه به روزنامه پیام امروز نگا ه کرد وگفت :

چی دارم می بینم :

قیمت شیر و ماست لبنیات ۲۵ درصد افزایش داشته

اجاره خانه و مسکن گرون شده چی به گزارش خبرنگار
به علت گرانی مسکن مردم پشت بام هایشان را اجاره دادند

خبر گزاری پیام امروز

گروووووووووپ


جمیز روزنامه را با سرعت از دست سیریوس میگیرد و میگوید :


چی نرخ بیکاری افزایش داشته یکی از مدیرا اختلاص کرده چه چرت پرتی

ریموس لوپین با حالتی هیجان زده می گوید :

بیاین حرفو عوض کنیم در باره ی گردش هاگزمید شنیدید میگن پر از بازی های جادویی و تنقلاته من که حتما میرم

شما چی جیمز سیریوسش ما دوتا هم میاین

سیریوس گفت: من که به زور اجازه گرفتم پدرم میگه اونجا در شعن ما نیست پر از گند زاده ها و دورگه هاست .


جیمز گفت : کی ماه کامل میشه حوصلم سر رفت

ریموس گفت : با احتساب حسابی که من انجام دادم ۳ روز ۵۰ دقیقه ی دیگه

در همین هنگام پیتر پتی گرو وارد کوپه ان سه دوست می شود


سیریوس با حالتی ازرده خاطر گفت :
باز این دست پا چلفتی اومد

جیمز گفت : خواهشا این حرفا رو پیش پیتر نگو خودت که میدونی حوصله دعوا ندارم
مگه نه لوپین

لوپین با حالتی عجیب گفت : عععع اره درست میگه جیمز تو هیچی نگو

سیریوس گفت : از اونجا که دلم میخواد سر به سرش بذارم و لی شما نمیخواید کاریش ندارم

------
پاسخ:


سلام، به کارگاه داستان نویسی خوش اومدی.

داستان جالبی بود ولی چند تا نکته مهم وجود داره:

اولی اینه که اشکالات تایپی نسبتا زیادن. بعضیاشون با دو بار خوندن داستانت قبل ارسال برطرف میشن. بعضیای دیگه نیاز به دیدن شکل صحیح لغات و تکرار و تمرینشون دارند.

مثلا هاگوارتز بجای هاگوارز، اختلاس بجای اختلاص، شأن بجای شعن و...

نقل قول:
جیمز گفت : خواهشا این حرفا رو پیش پیتر نگو خودت که میدونی حوصله دعوا ندارم
مگه نه لوپین

نکته بعدی که خیلی مهمتر هم هست علائم نگارشین. در هیچ صورت جملاتمونو بدون علائمی مثل نقطه یا علامت سوال و تعجب و... رها نمی کنیم. ضمنا میتونی دیالوگاتو به شیوه ای که پایین مثال میزنم بنویسی:

"جیمز گفت:
-خواهشا این حرفا رو پیش پیتر نگو! خودت که میدونی حوصله دعوا ندارم. مگه نه لوپین؟"


در مورد کاربرد شکلک ها هم نکاتی هست اما به نظرم توی ایفای نقش بهتر میتونی تمرین کنی و یادشون بگیری. پس...

تایید شد!

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط Adrienne در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۷ ۱۹:۱۲:۰۴
ویرایش شده توسط Adrienne در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۷ ۱۹:۵۰:۳۲
ویرایش شده توسط Adrienne در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۷ ۱۹:۵۴:۱۲
ویرایش شده توسط مروپ گانت در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۷ ۲۱:۲۴:۲۰


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۶:۴۴ دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۹
#25
تصویر شماره
۱۶


جیمز پاتر، سیریوس بلک و ریموس لوپین در سومین سال تحصیلشان در هاگوارز در قطار سریع السیر سرخ رنگ هاگوارز مشغول گفتگو در باره رفتن به هاگذمید بودند .

سیریوس بلک گفت : شما دوتا درباره رفتن به هاگذمید شنید میگن پر تنقلاته و وسایل مختلفه من که به زور از پدر مادر اجازه گرفتم اخه اونا میگن هاگذمید یه جایی برای گند زاده ها و دورگه هاست .

تو چی جیمز ریموس شما هم میاین .

جیمز پاتر گفت : اره منکه میام تو چی لوپین میتونی به خاطر اون گازه بیای .،

ریموس لوپین : اگه نزارن من من بیام چکار کنم

سیریوس گفت : چرت پرت نگو ما چیز هایی داریم که اونا تو خوابشونم ندارن
و من فکر هایی تو سرم دارم ولی فعلا به هیچکی نمیگم
اخه اون دست پاچلفتی هاگذمید مون رو خراب میکنه .



در همین هنگام دم باریک وارد کوپه ان سه نفر میشود


جیمز پاتر : سیریوس اونا رو به دم باریک نگو خودت که میدونی

سیریوس بلک : چی فکر کردی معلومه که نمیگم .

پاسخ:
سلام، به کارگاه داستان نویسی خیلی خوش اومدی
بزرگترین ایرادی که توی پستت هست، در بخش ظاهر اونه، که اول اون رو با یه مثال توضیح میدم و بعد به محتوا می‌پردازیم.

"سیریوس بلک گفت:
- شما دوتا درباره رفتن به هاگزمید شنیدین؟ میگن پر تنقلات و وسایل مختلفه. من که به زور از پدر مادرم اجازه گرفتم. اخه اونا میگن هاگزمید یه جایی برای گند زاده ها و دورگه هاست. شما چی جیمز و ریموس؟ شما هم میاین؟

جیمز پاتر گفت:
- اره منکه میام. تو چی لوپین؟ میتونی به خاطر اون گازه بیای...؟
"


همونطور که احتمالا خودت هم متوجه شدی، الان پستت برای خوندن خیلی خیلی راحت تر و روون تر شد و این سه تا دلیل داره:
یک اینکه املای صحیح کلمات روی روونی متن تاثیر می‌ذاره، مثلا "هاگزمید" درسته نه "هاگزمید".
نکته ی بعدی توی فعل هات بود، "شما دوتا" رو به همراه فعل "شنید" آوردی که از نظر نگارشی غلطه، چون شما دوم شخص جمع و شنید، سوم شخص مفرد هستش.
نکته ی دیگه علامت های نگارشیه، که به کلمه قبلی می‌چسبن و قبل از کلمه ی بعدی یه فاصله قرار می‌دیم.
نکته ی آخر هم درمورد نحوه ی نوشتن دیالوگ ها و توصیف ها و جدا کردن اون هاست، که اینجا به شیوه ای که بالاتر مثال زدم این کار رو انجام می‌دیم.

درمورد محتوا هم، شدیدا عجله توش به چشم می‌خورد، صرفا دیالوگ های سریعی می‌دیدیم که با اون ایرادات نگارشی قابل فهم هم نبودن.
در نتیجه با این سطح، نمی‌تونم اجازه ی وارد شدن بهت بدم. پس ازت می‌خوام بیشتر به موقعیت ها و احساسات شخصیت ها دقت کنی، نکات ظاهری رو حتما بهشون اهمیت بدی تا پستت قابل خوندن باشه و با یه کارگاه دیگه پیشمون برگردی.
تا اونموقع...

تائید نشد.


ویرایش شده توسط Adrienne در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۶ ۱۷:۰۰:۱۴
ویرایش شده توسط تام جاگسن در تاریخ ۱۳۹۹/۴/۱۶ ۱۷:۰۱:۴۵






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.