نقل قول:
قمشو کشيدن چلو شده!!!
نقل قول:
عه؟!هاگريد؟!توي پاتيل چيکار ميکني تو؟!ميشکنه خب!
چي...معجون راستي؟!هر سوالي که از هاگريد داريم بپرسيم؟! ايول!
جواب بده...
عه رود! نميدونم چيکار مي کنم جون تو!
فعلا که نشکسته شکر مرلين!
نقل قول:
هاگريد يه دو سه سالي از ارباب لرد کوچيکتر...کلا همدوره ارباب بوده...شايد قديمي ترين عضو محفل اردک...چيز...ببخشيد...محفل ققنوس باشه...بگو ببينم...اصلا هاگريد قبل از به دنيا اومدن کله زخمي چه جوري بود؟!داستانش چيه؟!
درسته!
شايد بعد از دوستاي پرورشگاهش دومين نفري بودم که اربابتون توي دنياي جادويي بهش يه آسيب زد.
من فقط اخراج شدم، اما اولين نفر مرد...
همه با خودشون يه حيوان خانگي نگه مي داشتن. خوب منم آراگوگ رو پرورش مي دادم. اما ظاهرا کادر اون زمان(به جز پروفسور دامبلدور) فکر مي کردند من وارث اسليترينم و آراگوگ هم هيولاي اسليترين.
اما اشتباه مي کردن...کار اربابتون بود.
و اينگونه شد که اخراج شدم و در همون سن کم به اصرار پروفسور دامبلدور شدم شکاربان هاگوارتز.
اما قبل از هري.اون زمان اوضاع بهتر بود.ملت شاد بودن تا اينکه گريندل والت اعلام قدرت کرد...
کم کم داشت تمام دنيا رو تصرف مي کرد،تا اينکه پروفسور دامبلدور رفت و با يک دوئل جلوشو گرفت.
نقل قول:
کيک چيز خوبيه... مخصوصا کيک هايي که بالاشون به جاي تيکه هاي ميوه ،شکلات داره و توشون هم گردو نداره...اصولا اين کيک ها رو بايد دريد!
خودت که بيشتر مي دوني ...
نقل قول:
تا دو هفته بعد از ميتينگ با ژلوفن(نوعي معجون مشنگي به شکل جامد) گذروندم.
ديگه دندونمو حس نميکنم...
نقل قول:
هاگريد بعد از جنگ هاگوارتز چه اتفاقي براش افتاد؟!
به زندگی ادامه داد...
توی کلبش توی هاگوارتز.
نقل قول:
از فانگ فروشي
تو يه کافه نشسته بودمو داشتم بازي مي کردم...
بقيشو يادم نمياد.
نقل قول:
قصدت از بازي کردن کويدييچ چيه با اين هيکلت؟!
1-اومدن رو فرم...
2- نقض قانون تن سالم در بدن سالم.
نقل قول:
جواب دادم...
نقل قول:
کسی منو صدا زد؟
نقل قول:
1-کلید هاگوارتز دست شماست؟ اونو کجا نگه می دارین؟ آیا آویزون کردین به گردنتون؟ آیا دادین فنگ باهاش بازی کنه؟
نه اونا دست فلیچه.
اوه! نباید میگفتم این سری بود.
نقل قول:
2- شایعاتی وجود داره مبنی بر این که شما اصلا غول نیستین و فقط به دلیل خوردن کیک زیاد، اضافه وزن و اضافه طول و اضافه عرض پیدا کردین. آیا این واقعیت داره؟
تا قبل از پیدا شدن گراوپ خودمم همچین فکرایی می کردم.
نقل قول:
3-بعد از شکست سهمگین عشقی که از مادام ماکسیم خوردین ساحره ای توجهتون رو جلب نکرد؟ تا حالا شده شما توجه ساحره ای رو جلب کرده باشین؟
نه ولی توی کلاس های آموزشی دکتر رودولف ثبت نام کردم میگن نتیجش تضمینیه...
نقل قول:
4-ما رو از دوران مدرسه به خاطر دارین؟!
اون موقع مو های سرم جلو چشممو میگرفت. به چیزای شطرنجی یادمه.
از همون اول هدف گیریت ضایع بود
آراگوگ که خواست فرار کنه یه 10 تا طلسمی پرت کردی اما خبری نشد.
نقل قول:
5-شما از هاگوارتز فارغ التحصیل نشدین. به دلیل جنایتی که مرتکب شدین چوب دستیتون شکسته شد. و بعد ها به عنوان استاد شروع به تدریس در هاگوارتز کردین! و این در حالیه که جادوگر بسیار باهوش و درخشان و قدرتمندی که مایل بود استاد بشه رد شد!
مضحک نیست؟
آیا به وضوح نمی بینیم که در هاگوارتز حاکم بودن روابط و به اصلاح مشنگی "پارتی بازی" بشدت رواج داره؟
بهترین معلم ها بهترین دانش آموزا نبودن...
کار ما به تجربه زیادی نیاز داره نه به کتاب خوندن.
من از 13 سالگی به بعد مستقیما کنار حیوانات بزرگ شدم.
نقل قول:
6-شما با این هیکل چطوری سر کلاس ها مینشستید؟ صندلی مخصوصی براتون تدارک می دیدن؟
اصولا نمیشینم. کار ما بیشتر عملیه سر کلاس ها.
بازده دانش آموزان رو بالا می بره.
نقل قول:
7-آیا وقتی کلاه گروهبندی رو روی سرتون گذاشتین سکوت نکرد؟ خب شاید سخت باشه براش پیدا کردن مغز یک غول!
خوب تنگ بود برام...
اکثر دانش آموزان کلاه کل سرشونو می گیره. اما واسه من به زور موهامو پوشوند.
نقل قول:
ما روز تولدمون شما رو دعوت نخواهیم کرد! از الان گفته باشیم!
نیازی به دعوت نیست.
من ترشیف میارم