1.شخصی که روز خوبی رو داره:آقای صادقی خبرنگار روزنامه ی همشهریه .امروز که به اداره رسید همکارش به او اطلاع داد که رئیس با او کار داره .با قیافه ای متعجب یه سمت دفتر رئیس حرکت کرد وقتی جلوی در رسید مکثی کرد و در زد.
_بیا تو.
در رو باز کرد و با دیدن قیافه ی خوشحال رئیس خیالش راحت شد.
_آقای صادقی شمایید.روزتون به خیر.
_روز شما هم به خیر با من کاری داشتید.
_بله. می خواستم بهتون تبریک بگم جدا که گزارشتون عالی بود دیروز فروش فوق العاده ای داشتیم.
آقای صادقی با خوشحالی گفت :ممنون.
شخصی که روز خوبی نداره:آقای سهرابی شخصی بسیار نا منظم و بی دقته او در بانک کار میکنه.چند روز پیش وقتی به بانک رسید صدای خشمگین رئیس بانک را شنید که میگفت:
سهرابی بیا اینجا. :vay:
آقای سهراب یاز همه جا بی خبر رفت به سمت میز رئیس و گفت :
چی شده آقای رئیس؟ :worry:
_چی شده؟چی شده؟ده میلیون پول بی زبونو اشتباهی به یه حساب دیگه واریز کردی؟
آقای سهرابی که دیگه نگران شده بود گفت :چی؟
_این خانوم می خواستن دیروز ده میلیون به این حساب واریز کنن ولی جناب عالی شماره حسابو اشتباهی واریز کردی؟
_امکان نداره.نه!!!!!!!!!!!!!!
_بله و من می خوام بهت بگم تو اخراجی.
2.سه شغل مشنگی:آتشنشانی چون این کار افراد شجاعه و منم که گریفیندوری هستم.
منجم چون واقعا از تماشای ستاره ها ،کهکشان ها و... لذت می برم.
پزشک چون نجات دادن جون انسان ها برام لذت بخشه.
سه شغل جادویی:کاراگاه بودن چون هیجان انگیزه.
پرفسور هاگوارتز بودن چون دوست دارم اطلاعاتم رو در اختیار دانش آموزان بذارم.
کار در وزارت سحر و جادو به عنوان نگو و نپرس چون چیز های هیجان انگیزی در اونجا نگه داری میشه.
3.مشنگ ها چگونه اخبار را به هم اطلاع می دن؟
مشنگ ها چگونه خود را سرگرم می کنند؟
وسایل شوخیه مشنگ ها چگونه است؟
مشنگ ها چرا از جادو بدشون می یاد؟
تلویزیون به چه دردی می خوره می کند و چه گونه کار می کند؟
اینتر نت به چه دردی می خوره؟
چرا در عکس های مشنگ ها هیچ کس تکان نمی خورد؟
بقیه ی سوال ها رو بعدن می پرسم.
مشنگ ها چرا از جادو خوششان نمی آید.