هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۱۴:۲۹ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲
بنده هم به ارباب قدرقدرت قوی شوکت رای میدم، نه فقط به خاطر اینکه نظارت و رهبریشون بر مرگخواران بی عیب و نقصه بلکه به این خاطر که بسیاری از نویسندگان خوب سایت به خصوص نسل جدید شاگرد ایشون هستن و با راهنمایی ها و نقدهای ارباب بدین پایه رسیده اند و کلا اگر ارباب نبود خدا می داند امروز هنوز ایفا با این فعالیت و کیفیت پابرجا می ماند یا نه و کلا ارباب قدرقدرت حکم ستون فقرات ایفا را دارد و همگان وظیفه دارند از ایشان کروشیو بخورند!



هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: بهترین ایده
پیام زده شده در: ۱۴:۱۹ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲
بنده اینجا به یکی از اعضای دولت خودم و معاونم یعنی ارنی مک میلان رای میدم به خاطر ایده ی راه اندازی مجدد دفتر کاراگاهان با سبک جدید و امتیازدهی هدفمند و بعد هم قبول زحماتی از قبیل طراحی نشان و برگزاری ماموریت ها.



هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: بهترین عضو تازه وارد
پیام زده شده در: ۱:۳۱ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲
اینجا همون جاییه که بد نیست اسامی کاندیداها رو بذارین برای انتخاب. چون نامزدهاش مربوط به یه دوره زمانی محدوده که اعضای نسبتا فعالش هم مشخصه و چون اعضا حضور ذهن ندارن اسامی باشه خوبه.

ایفا اعضای تازه وارد خوبی داشته ولی بهترینشون به نظرم الستور مودی هست که هم خوب می نویسه و هم قدرت ایفای نقش شخصیتی که انتخاب کرده رو داره.
این خیلی مهمه که در رول ها و نوشته ها به شخصیتی که نقشش رو بر عهده گرفتیم توجه کنیم تا همه از تابستانی چیز و مورفین لذت ببریم!:دی
البته اینم بگم که بنده مخالف ایفای نقش در خارج رولم که جای شخصیت واقعی عضو رو می گیره، مگر اینکه واقعا اخلاق و رفتار یکی عین همون شخصیت انتخابیش باشه که این مجازه و بنده به عنوان وزیر مجوزش رو صادر می کنم. ارنی مهرو بده!



هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: بهترین نویسنده در ایفای نقش
پیام زده شده در: ۱:۲۴ سه شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۲
نویسنده ی خوب که خیلی داریم. اینو به تعارف نمیگم. در حال حاضر واقعا اکثر نویسنده های ایفا خوب می نویسن و علاوه بر قدمای ایفا جُدَدا! هم در سطح خیلی خوبی ظاهر میشن.

سه نفر از نسل جدید که واقعا پستای قابل توجهی دارن و استعداد بالقوه ای در ترکوندن رول؛ اینان: آماندا بروکل هرست ، دافنه گرینگراس و اما دابز

گاهی رگه های قدرتمندی از طنز و ظرافت تو پست این سه نفر می بینم که بسیار جالبه برای من و به همین خاطر الان میخوام به هر سه نفرشون رای بدم ولی خب نمیشه دیگه. بنابراین مجبور به مقایسه ام و در بین این سه نفر اونی که تقریبا یک سبک و ادبیات ویژه برای خودش درست کرده و فعالیت بیشتری هم نسبت به دو نفر دیگه داره دافنه گرینگراسه. بنابراین رای هیئت وزرا تعلق می گیرد به دافنه گرینگراس... ببخشید... ظاهرا اسمشو اشتباه نوشتم... تعلق می گیرد به داف!


ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۵ ۱:۳۷:۱۴


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۱۵:۲۱ دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۲
اطلاعیه شماره هفت دولت آزادی و پرواز
موضوع: انتصاب معاونت جدید و دو خرده اطلاعیه


ملت غیورپرور جادوگران!


احتراما و با افتخار؛ خانم لینی وارنر را به عنوان معاونت جدید وزارت سحر و جادو به محضر شما عزیزان معرفی می نمایم.
بی شک همه ی تصمیمات معاونان محترم مورد تایید اینجانب بوده و هیچ تفاوتی میان احکام شخص وزیر با معاونین محترم وجود ندارد.
همچنین لازم به ذکر است که با انتخاب ایشان به عنوان معاون، بدنه ی اصلی کابینه منتخبی عادلانه از چهار گروه هاگوارتز و دو گروه محفل و مرگخواران به شرح زیر می باشد:

مورفین گانت (اسلیترین - مرگخوار)
ارنی مک میلان (هافلپاف - محفل)
لینی وارنر (راونکلاو - مرگخوار)
بیل ویزلی (گریفندور - محفل)

همچنین یک معاون از قشر جادوگر و دیگری از قشر ساحره می باشد.
هر چند لازم به ذکر است اولویت اول دولت در انتخاب اعضا، کارایی ایشان فارغ از هر گونه وابستگی حزبی و جناحی بوده و ترکیب فعلی تا حد زیادی به صورت تصادفی به وجود آمده که از شگفتی های دولت آزادی و پرواز است و به به!

خرده اطلاعیه 1 : سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها با طراحی فرم جدید، عضوگیری خود را آغاز نموده است. لذا از همه ی ساحرگان دعوت می شود با عضویت در این سازمان موجب اتحاد هر چه بیش تر بانوان جامعه گردند.

خرده اطلاعیه 2 : نام تاپیک "باجه ی تلفن وزارت سحر و جادو ( ارتباط با وزیر )" به "باجه ی تلفن وزارت سحر و جادو ( ارتباط با مسئولان وزارتخانه )" تغییر داده شد. بنابراین، تاپیک مذکور دیگر منحصر به ارتباط با وزیر نبوده و معاونان محترم و در آینده سرپرستان وزارتخانه نیز از طریق همین باجه پاسخگوی شما عزیزان خواهند بود.تصویر کوچک شده

با آزادی پرواز کنید!


ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۳/۲/۲۱ ۲۱:۰۶:۱۷


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۱:۳۶ یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۲
گزارش تعداد پست نقد
انجمن خانه ریدل ها
تاپیک بررسی پست های خانه ی ریدل ها
از اول تاپیک تا پست 683 لرد ولدمورت

توجه :
تمام پست های نقد این تاپیک مجزا هستند و نقد گروهی ندارد.


بادراد ریشو : 5 نقد (در پست های 2 ، 6 ، 7 ، 9 ، 10 )

آرامینتا ملی فلوا : 7 نقد (در پست های 3 ، 4 ، 5 ، 8 ، 11(2نقد) ، 12 )

ایگور کارکاروف : 9 نقد (در پست های 13(2نقد) ، 14(2نقد) ، 15 (3نقد) ، 17 (2نقد) )

پرسی ویزلی : 7 نقد (در پست های 18(2نقد) ، 19(2نقد) ، 20 ، 29 ، 30 )

بورگین : 2 نقد (در پست 21(2نقد) )

پیتر پتی گرو : 2 نقد (در پست های 22 ، 23 )

لرد ولدمورت : 397 نقد

(در پست های 24 ، 25 ، 26 ، 27 ، 28 ، 31 ، 32(2نقد) ، 33 ، 34(2نقد) ، 35(3نقد) ، 36 ، 37(2نقد) ، 38(5نقد) ، 39(4نقد) ، 40 ، 41 ، 42 ، 44(4نقد) ، 45 ، 46 ، 47(3نقد) ، 48(2نقد) ، 49 ، 50 ، 51(2نقد) ، 52(2نقد) ، 53(2نقد) ، 54 ، 55(3نقد) ، 56(3نقد) ، 57 ، 59 ، 62 ، 64(2نقد) ، 65 ، 67 ، 69 ، 72(2نقد) ، 73 ، 74 ، 76 ، 78 ، 80 ، 82 ، 84 ، 86 ، 89 ، 91 ، 94 ، 96 ، 98 ، 100 ، 102 ، 104 ، 106 ، 108 ، 110 ، 112 ، 114 ، 120 ، 121 ، 125(2نقد) ، 126 ، 128 ، 130 ، 132 ، 135(2نقد) ، 137 ، 139 ، 141 ، 143 ، 146(2نقد) ، 148 ، 150، 152، 154، 158(3نقد) ، 164(3نقد) ، 166(2نقد) ، 167 ، 170 ، 171 ، 173 ، 178(2نقد) ، 179 ، 181 ، 185(2 نقد) ، 188(2نقد) ، 190(2نقد) ، 193(2نقد) ، 197(2نقد) ، 199 ، 202(2نقد) ، 204 ، 206 ، 208 ، 210 ، 212 ، 217 ، 218 ، 219(2 نقد) ، 223 ، 225 ، 227 ، 229 ، 233(2نقد) ، 237(2نقد) ، 241(2نقد) ، 243 ، 248(2نقد) ، 253 ، 256(2نقد) ، 258 ، 261 ، 265(3نقد) ، 267 ، 269 ، 271(2نقد) ، 273 ، 276(2نقد) ، 280(2نقد) ، 284(2نقد) ، 285(3نقد) ، 288(2نقد) ، 290 ، 292 ، 294 ، 297 ، 299 ، 301 ، 303 ، 306(3نقد) ، 309(2نقد) ، 315(3نقد) ، 316(2نقد) ، 318 ، 320 ، 323(2نقد) ، 326(2نقد) ، 332(5نقد) ، 336 ، 338 ، 339 ، 342 ، 344(2نقد) ، 348(2نقد) ، 349 ، 351 ، 353 ، 354 (2نقد) ، 355 ، 357 ، 360 ، 362(3نقد) ، 364 ، 366 ، 368 ، 373 ، 375 ، 377 ، 379 ، 382(2نقد) ، 385(2نقد) ، 387 ، 389 ، 391 ، 393 ، 396(2نقد) ، 398 ، 400 ، 402 ، 404 ، 406 ، 409 ، 412(2نقد) ، 413(2نقد) ، 418(2نقد) ، 421(2نقد) ، 422 ، 427 ، 430(2نقد) ، 434(2نقد) ، 437 ، 439 ، 441 ، 444(2نقد) ، 446 ، 448 ، 450 ، 452 ، 455(2نقد) ، 459(2نقد) ، 464 ، 466 ، 468 ، 470 ، 472 ، 474 ، 477 ، 478 ، 480 ، 482 ، 484 ، 486 ، 489 ، 491(3نقد) ، 493 ، 495 ، 498(2نقد) ، 500 ، 502 ، 505(2نقد) ، 507 ، 510(2نقد) ، 513(2نقد) ، 515 ، 519 ، 520(2نقد) ، 522 ، 525(2نقد) ، 527 ، 532، //534، 536، 542 (2نقد) ، 543(3نقد)، 550، 552(2 نقد)، 555(2 نقد)، 557، 560، 563، 564، 566، 568، 572، 574، 576، 578، 580، 582، 584، 586، 588، 590، 592، 596، 598، 600، 602، 605(2 نقد) ، 610( 2 نقد)، 612(3 نقد)، 616(3 نقد)، 621(2 نقد)، 624(2 نقد)، 626، 629( 2 نقد)، 633( 2 نقد)، 637، 640(2 نقد)، 642، 646(3 نقد)، 648، 650، 653، 655، 659(2نقد)، 661(3نقد)، 663، 667(3نقد)، 669، 674(2نقد)، 676، 679(2نقد)، 683(3 نقد))

ایوان روزیه : 2 نقد (در پست های 116 ، 118 )



علت ویرایش: به روز کردن آمار


ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۷ ۱۵:۱۶:۱۷
دلیل ویرایش: اصلاح لینک پروفایل پیتر پتی گرو
ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۸ ۱۰:۰۶:۲۸
ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۲۸ ۱۲:۳۸:۱۶


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: دوهفته نامه وزارت سحر و جادو
پیام زده شده در: ۱:۱۶ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲
دوهفته نامه وزارتخانه - دوره دولت آزادی و پرواز - شماره 4

تبدیل هفته نامه به دوهفته نامه

با عرض سلام خدمت شما ملت همیشه بر صحنه؛
همانگونه که مستحضرید هفته ی گذشته هفته نامه منتشر نشد و دلیلش این است که ما دوهفته نامه شده ایم. احتمالش هست که در آینده ماهنامه، فصلنامه یا گاهنامه هم بشویم. پس مطلع باشید و تعجب نکنید چرا که در دولت آزادی و پرواز غیرممکن غیرممکن است! با تشکر.

انتصاب ریاست و آغاز به کار مجدد سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها

در دو هفته ی گذشته خانم آیلین پرنس به ریاست سازمان مذکور رسید. آغاز به کار مجدد این سازمان، با هدف اتحاد هر چه بیش تر قشر ساحره و سیاست های خصوصی سازی و کوچک سازی دولت و آزادسازی ظرفیت جوانان این مرز و بوم صورت گرفت.
در همین زمینه نظر بخشی از ساحرگان را جویا شدیم که در ادامه می خوانید.

جینی ویزلی: من واقعا از آغاز به کار این سازمان خوشحالم و امیدوارم بتونم با عضویت در این سازمان حقمو از شوهرم بگیرم. دیشب بهش میگم مرد! من یه سال بیشتره این سرویس چینی رو گذاشتم تو دکور! دیگه کهنه شده. همه دیدنش! پول بده یه نوشو بخرم. میگه اینا اسرافه زن. اینقدر ولخرج نباش. من پسر برگزیده ام. برای ملت الگوئم. ما باید در سطح پایین ترین اقشار جامعه زندگی کنیم که همه از ما پیروی کنن.
می بینین تو رو خدا؟! همش زور میگه. همش حرف غیرمنطقی می زنه. خب منم که زورم بهش نمیرسه. تا حالا چندبار به داداشام گفتم که 6 نفری ریختن سرش و تا می خورده زدنش. ولی خب علاجش نمیشه دیگه خواهر. حساب گرینگاتزش پر پولاییه که از ننه باباش ارث برده ها! باز میگه پول ندارم، همشو دادم خانوادت خرج کردن، الان ورشکست شدم.
می بینین چجور تحقیرم می کنه؟ چجوری خانواده مو مسخره می کنه؟ میام عضو میشم، بلکه شما بتونین حقمو از این ظالم بگیرین.


هرمیون گرنجر: اوا؟! ت.ه.و.ع ساحرگان راه انداختین؟! خیــــــــلی خوبه! شما وام هم میدین؟ آخه می دونین، یه غلطی کردم اومدم عروس این ویزلی های پاپتی شدم. نمی دونین که. دیشب خونه پدرشوهرم بودیم برا افطار. این خواهرشوهرم که زن هریه، النگو دستش کرده بود از اینجا تااااااااااا اینجا! به خدا... یه فیس و افاده ای هم می اومد که واه واه واه! به رون گفتم نیگا! یاد بگیر. ببین مردم واسه زناشون چقدر حرمت قائلن، اون وقت تو... . ورداشته میگه هری داره، من ندارم. یه حقوق بخور و نمیر کاراگاهی از وزارت این مرتیکه موتاد می گیرم هم باید کرایه خونه بدم، هم پول قبض شومینه و رمزتاز بدم، هم قسطای وام 2000 گالیونی سرویس آشپزخونتو بدم. هم خرجی خونه رو بدم. ندارم زن!
یکی نیس بگه تو که پول نداری بیجا کردی اومدی خواستگاریم. تقصیر خودمه. باید می رفتم زن ویکتور می شدم. حالا درسته بهم می گفت هرمی ولی خب پول که داشت، معروف که بود، اگه زنش می شدم چشم یه ملت ساحره که درمی اومد! گفتین وام هم میدین؟


نارسیسا مالفوی: منم عضو میشم. به خدا دیگه به امون اومدم از دست این مرد. هر شب دیر میاد خونه. بعضی شبا هم اصلا نمیاد خونه. گمونم زیر سرش بلند شده. میگم چرا دیر میای؟ زن دوم گرفتی؟ میگه من غلط بکنم! یه زن اول گرفتم تا عمر دارم بسمه! مجبورم تا آخر شب برم دنبال انجام ماموریتای لرد سیاه که خرج مهمونیای مجلل تو رو دربیارم. زن دوم میخوام چیکار؟
آخه شما بگین. خدا رو خوش میاد من تنها بشینم کنج خونه؟ خب من مهمونی ندم، چیکار کنم؟ سرگرمی دارم؟ من حق اینو ندارم هفته ای 3 تا مهمونی 250 نفره با حضور خانواده های اصیل و شریف و اشرافی بدم؟! واقعا حقوقم داره پامال میشه. منم عضو میشم.


دیگر اخبار

اخیرا شایعه شده سفر جناب وزیر به نیویورک حواشی و آبروریزی های بسیار داشته و حتی معاونت محترم نیز ایشان را در این سفر همراهی نمی کند و آن ارنی مک میلانی که در کنار وزیر است کینگزلی شکلبوت است که معجون مرکب خورده و مک میلان در وزارتخانه نشسته و دارد فساد اقتصادی می کند برای خودش!

یا شایعه شده درگیری میان محفلیون و مرگخواران بر سر تصاحب اموال انبار وزارت شدت گرفته و جناب وزیر نیز به هیچ چیز جز چیز نمی اندیشد و فقط می خواهد انبار بزرگ وزارت را خالی کرده و تویش را پر از چیز کند!

و می گویند وزارتخانه دومین ماموریت کاراگاهان خود را با هدف سر و سامان دادن به این رسوایی ها شروع کرده و کاراگاهان مودی و اسلینکرد را به نیویورک فرستاده و گرینگراس و رون ویزلی را مامور رسیدگی به غائله ی انبار نموده است. چارلی ویزلی و جانسون هم تلاش دارند به قضیه ی مشکوک زن گرفتن برای لرد سیاه ورود نمایند!

یا از طرف دیگر شایع کرده اند که جناب مشاور اعظم یک آدم بی سوات است و رفته درخواست عضویت در سازمان ساحرگان داده و بلد نیست قوانین را بخواند! یا بیل ویزلی 10 میلیون گالیون از فروش عتیقه ها و طلسم های باستانی موزه وزارتخانه به جیب زده!

کافیست یک بار با وجدانی بیدار این شایعات را مرور کنیم تا بر ما روشن گردد که همه اش اباطیل است و ساخته و پرداخته ی بگمنیان و بوژبوژیان است که قصد دارند فعالیت دولت آزادی و پرواز را مختل کنند و افکار عمومی را مشوش گردانند. ولی زهی خیال باطل! همه می دانند و می بینند که تابستان پر از چیز، پر از آزادی و پر از پرواز است. پس زنده باد تابستان!


ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۲ ۱:۲۴:۱۱


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۰:۵۸ جمعه ۱۱ مرداد ۱۳۹۲
نه!
تو خجالت نمی کشی از اون سبیلات؟! حیا نمی کنی از اون داغ مرگخواریت؟! شرم نمی کنی از اون لقب مشاور اعظمت؟!
فرم عضویت در سازمان ضعیفه ها... ببخشید... ساحرگان پر می کنی باسه من؟!
چاخانوف! آنتوان! بربری! تافدون!
بدم پهنت کنن رو پشت بوم وزارت، لواشک شی؟
هی الان میگم یه چی بگم بهت هی دلم رضا نمیده. ولی یادم بنداز تو شبکه شومینه بهت بگم بعدش این قیافه ی اینجوریتو: ببینم، همچین جیگرم حال بیاد!

تو نمیگی ملت حرف درست می کنن واسه وزیر؟! همین الانش حرف کمه پشت من؟! بهم میگن معتاد!... عملی!... من صبح تا شب برای این ملت دنبال آزادی و پروازم، بعد... زدن این حرفا صحیح است واقعا؟! اصن مدرک معتبرتر از پروفایل داریم مردم؟! واقعا داریم؟!... نداریم! میگن نداریم! اونجا نوشته من معتاد نیستم و شورای محترم مدیران با استناد به همون مدرک معتبر منو تایید کرد! تهمت به وزیر، تهمت به شورای مدیران است! این اتهام یعنی مدیران خدای نکرده پولی، رشوه ای، چیزی از من گرفتن و پیراپزشکی انتخابات کردن! حالا ممکنه چیزی گرفته باشن ولی همش روی فاکتور و حساب و کتابه و تا قرون آخرشو گرفتم ازشو... چی؟!... اینا رو نگم، دلو؟!... چشم! خط گرفتم روشو!

حالا با این همه حرفی که پشت سر من هست، فردا از همین کار حضرتعالی حرف جدید درمیاد که؛ نیگا نیگا ورداشته به این یارو بی سواته مقام مشاور داده!
تو بی سواتی؟ بی سواتی ارزشه؟! عزیز من! جان من! چاخانوف! بی سواتی در دولت های گذشته ارزش و معاون بود! الان نیست! اون روفوسو لولو برد! این 8849574389 بار!
بی سوات! شرط عضویت به اون گندگی رو نخوندی؟!

نقل قول:
برای عضویت تنها شرط لازم اینست که مرد نباشید!


تو مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد نیستی؟!
واغیرتا! وامصیبتا! واچیزا! واآزادی و پروازا! دوره ی آخرالزمون که میگن همینه والا!
از اون سیبیلات حیا کن! این همون آشه بود! حالا که خوردیش، اول پاشو برو یه ماچ بده آزکابان، بعدشم تا 6 ماه آینده از اضافه کار که خبری نیست هیچی، کسر حقوقم میشی! اون پرونده هایی هم که گفتم، فردا شب رو میزم باشه! یه فکری هم واسه مرزای جنوب شرق بکش که تحرکات بگمنی ازش گزارش شده اخیرا!
فرم جماعت نسوان پر می کنه باسه من! آلبالو!



هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۱:۰۴ پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۲
1. تاریخ و نحوه ی گسترش کوییدیچ را در قاره ی اسیا بنویسید! (10 نمره)

باستان شناسان با بررسی آثار باقیمانده از 5000 سال پیش متوجه شدن که پایه و اساس و خاستگاه کوییدیچ از ایران و شهر سوخته بوده.
از طرفی اولین ستاد ساحرگان تاریخ هم در شهر سوخته ایجاد شده بوده و اکثریت مردان این شهر زن ذلیل بودند و از زنانشان کتک می خوردند که همین مساله باعث ایجاد کوییدیچ شد.
ماجرا از این قرار بود که زن ها با جارو به جان مردانشان می افتادند و سیاه و کبودشان می کردند. بعد از مدتی مردان به این فکر افتادند که جارو را بردارند و قایم کنند. ولی این روش جواب نداد چون زنان یک جاروی دیگر خریدند و با آن به جان شوهرانشان افتادند. لذا مردان جمع شده و پس از تحقیقات فراوان روی جاروهایی که قایم کرده بودند یک طلسم دائمی خفنی ایجاد کردند که قابلیت پرواز پیدا کرد و بنابراین اولین جاروهای پرنده از شهر سوخته بود. بعد از این هر وقت زنان با جارو به شوهرانشان حمله ور می شدند، مردان بلافاصله سوار جاروهایشان شده و فرار می کردند. این روش جوابگو بود تا اینکه زنان نیز به فناوری جاروی پرنده دست پیدا کردند و به تعقیب شوهرانشان پرداختند و از آنجا که دیگر از جارو نمی شد به عنوان وسیله ی کتک زدن استفاده کرد، ماهیتابه و قابلمه را به عنوان سلاح انتخاب کردند.
پس از مدتی زنان متوجه شدند که پرتاب ماهیتابه و ظروف در حین جاروسواری باعث می شود سرویس و جهازشان ناقص شود و از طرفی آسیب لازم را نیز در شوهرانشان ایجاد نمی کند. بنابراین اقدام به طراحی و قالب ریزی توپ های سنگین جادویی نمودند که با چماق قابل هدایت بود و اولین نمونه بلاجرهای تاریخ محسوب می گردید.
پس از مدتی زنان امنیت شهر را نیز در دست گرفته و به عنوان اولین پلیس های زن تاریخ از همین روش برای دستگیری دزدان استفاده می کردند. باندهای تبهکار زمانی که مورد تعقیب پلیس و بلاجرهایش قرار می گرفتند، اجناس سرقتی مثل گردنبند را به یکدیگر پاس می دادند ولی از آنجا که پاس دادن اجسام گوناگون و گرفتنشان در حین جاروسواری کار سختی بود، کیسه ی ویژه و توپی شکلی طراحی کردند تا تمام اجناس سرقتی را در آن گذاشته و به هم پاس دهند. این اولین نمونه ی سرخگون تاریخ بود.
پس از گذشت صدها سال این روش تعقیب و گریز میان کودکان شهر سوخته تبدیل به بازی شد و وقتی این کودکان بزرگ شدند، این بازی را کامل تر کرده و قوانینی برایش تعریف نمودند و مثلا اسنیچ اضافه شد و بعد شهر و روستاهای اطراف هم این بازی را یاد گرفتند و کم کم کوییدیچ شهر به شهر گسترش پیدا کرد تا کل آسیا را گرفت و بعد هم جهانی شده و به شکل امروزی درآمد.

2. سه تا روش ها تاکتیک های امروزی کوییدیچ را بنویسید و توضیح دهید! (10 نمره)

تمارض: در این روش بازیکن وانمود می کند مورد اصابت بلاجر قرار گرفته و به شدت مصدوم شده است که باعث می شود داور بازی را متوقف کرده و وقت بازی تلف شود. حالا اینکه تلف شدن وقت بازی در کوییدیچ هیچ فایده ای ندارد و کوییدیچ اصلا بازی وقتی نیست و این تکنیک را کدام نابغه اختراع کرده به من ربطی ندارد و تاکتیکی هست که معمولا توسط تیم های عربی استفاده می شود.

انهدام داور: در این روش طلسمی انفجاری-زمانی بر روی داور کار گذاشته می شود که داور را در میانه ی بازی ترکانده و ادامه ی بازی بدون داور دنبال می شود. این روش مورد علاقه ی تیم های وایکینگ اسکاندیناوی می باشد.

سه دروازه بان: این روش یک تاکتیک دفاعی بسیار موثر است که در آن دو مدافع در کنار دروازه بان دو حلقه ی دیگر را پوشش می دهند و از گل شدن حتی یک کوافل جلوگیری می کنند. این تاکتیک در مواقعی که تیم بسیار عقب است و حتی اگر اسنیچ را بگیرد باخته است اجرا می شود تا فاصله ی گل ها را جبران کند، ولی چندان موثر نیست چون مهاجمان تیم توسط مدافعان حریف مورد حمله قرار می گیرند و هیچ کس نمانده که از این بدبخت ها دفاع کند و در نتیجه کل تیم به فنا می رود.

3. اقدامات ضد ماگلی را چه کسی پایه ریزی کرد و چه زمان و مکانی را برای کوییدیچ پیشنهاد کرد؟ (10 نمره)

این اقدامات اولین بار توسط سالازار اسلیترین و در هنگام طراحی هاگوارتز اجرا شد و مورد توجه فدراسیون جهانی کوییدیچ قرار گرفت. چون وسط هر مسابقه کلی ماگل متوجه سر و صداها شده و می آمدند، جمع می شدند و چسفیل می خوردند و جادوگران را تشویق می کردند و آخر مسابقه هم همه را طناب پیچ کرده و می بردند می سوزاندند تا با جادو مبارزه کنند. بنا به توصیه ی فدراسیون جهانی و با ایده گرفتن از طرح های اسلیترین، از آن به بعد مسابقات در زمان های خلوت و مکان های پرت و دورافتاده و تحت اقدامات ضدماگلی انجام گرفت.


ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۱۰ ۱۱:۱۱:۴۷


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: دژ مرگ(شکنجه گاه جادوگران سفید)
پیام زده شده در: ۱۶:۴۹ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۲
بلاتریکس با دیدن چیزی که در کمد بود جیغی کشید و بر زمین افتاد: غیییییژژژژژ!... ای وای! ای وای! قلبم!... خدا مرگم بده... ارباب... زهره ترک شدم... شما اینجا چیکار می کنین؟...

لرد به آرامی از پشت در خود را بیرون کشید و وارد اتاق شد. نیم نگاهی به بلاتریکس انداخت و گفت: تو دیگه کی هستی مووزوزی زشت؟
بلا: م... م... من ارباب؟!... مووزوزی زشت؟!... شما منو نمی شناسین؟... من مووزوزی و زشتم؟!...
لرد: اینقدر جیغ جیغ نکن بدترکیب! سلستینای عزیزم کوش؟ ارباب دلش یه ذرررررره شده براش!
بلا: ها؟!... من جیغ جیغوی بدترکیبم ارباب؟!... سلستینای عزیزتون؟!... اوه! نــــــــــــــــــــــــه! غیــــــــــــــــــــــــژ! این یه کابوسه! ارباب! منم! بلاتریکس! مرگخوار محبوبتون! آخه چرا؟

رز به لرد نزدیک تر شد: ارباب... سلستینا با ما نیست. شما حالتون خوبه؟... چرا؟... چرا دارین تغییر شکل می دین؟ نه!

لرد به رز ویزلی تغییر شکل داد و با حرارت شروع کرد به صحبت کردن با رز واقعی ولی هیچ صدایی از گلویش خارج نمی شد.

رز: من؟... دیگه نمی تونم حرف بزنم؟... صدامو از دست دادم؟

رز ویزلی قلابی جیغ کشید ولی هیچ صدای جیغی شنیده نشد. رز ویزلی واقعی هم با دیدن این صحنه جیغ کشید که البته صدایش واضح و محکم شنیده شد: غیـــــــــــــــــــــــــژ! حتی نمی تونم جیغ بکشم؟! وای! نه! این یه کابوسه! وحشتناکه!

رز دیوانه وار دور اتاق می دوید و جیغ می کشید و لولوخورخوره هم که به بلا نزدیک تر بود، دوباره به شکل لرد درآمد: اوه! سلستینا! عزیزم! کجایی پس؟! برات یه ترانه سرودم.
و ناگهان گیتاری از زیر ردایش بیرون کشید و روی چارپایه ای نشست و با متانت شروع کرد به گیتار زدن و آواز خواندن:

سر داده در زیر سایه / آوای بی همراهی
پیچد در خانه ریدل / ناله های اربابی
گوید به من نجینی / تا کی در انتظاری
دیگر نمی آید باز / مرگخوار باوفایی
نمانده هورکراکسی / نمانده هیچ سیاهی
ماندم دراین تنهایی / ماندم در انتظارت
سلسی من کجایی / سلسی چه بی وفایی

ایوان که جرات نمی کرد به لولوخورخوره نزدیک شود از همان دور طلسمش را فرستاد: ردیکیولس!

لرد بوگارتی گیتارش را پشت و رو کرد و رویش ضرب گرفت: یه دختره، اینجا نشسته گریه می کنه، زاری می کنه از برای من، هورکراکس من یکیو بزن، یکیو نزن.

رز که به خودش آمده بود، یک کیسه گونی از پشت انداخت روی سر لولوخورخوره و درش را هم محکم بست.
بلاتریکس که هق هق می کرد خشمگینانه به ایوان نگاه کرد و گفت: اربابو مسخره می کنی؟ کرررررروشیو!
تمام استخوان های ایوان از شدت طلسم از هم پاشید و رز همه شان را جمع کرد و در کیسه گونی دوم ریخت تا سر فرصت دوباره سر همشان کند.
بلا و رز هر کدام یک کیسه را روی کولشان گذاشتند و به مقصد شکنجه گاه آپارات کردند.


ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۹ ۱۶:۵۷:۲۷


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.