هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: افسانه ولدمورت
پیام زده شده در: ۱۵:۴۴ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱
#31
صحنه داخلی تو یه اتاق

تری: بسیار خبانوان گرامی هریک اقامت گاهی برای خود انتخاب کنین

همه باهم : قصر گل نیلو فر

بعد به هم نیگا میکنن و خط و نشون میکشن

تری سااااااااااااااااکت هرچی من گفتم فهمیدین ؟ من ....

حرف تری با مشت بانو گل عنبر قطع شد

گل عنبر :ک این دختره فک کرده کیه من رئیس حرمسرام

بانو پفک نمکی : نه منم
بلا : من قدیمی ترما

و دوباره کار به گیس کشی میرسه

اتاق امپراطور


امپراطور مشغول مطالعن که در وا میشه و بانو چویی میاد داخل قیافش شبیه کسیه که میخواد چقلی کنه


خیلی دلم می‌خواست برگردم ایران ولی متاسفانه همین الانشم ایرانم

很舒適,幸福的 生活,紫色寶石 和鑽石的眼淚和血。
哦,天哪腳的 袖扣盛開櫻 花鼻,舌痛, 流淚的月亮

哦,天哪腳的袖扣盛開櫻 花鼻,舌痛,流淚的月亮
我有一個類我,我耳語

老師來到我用尺子量,說

底線騙你,是一個延伸......

我教授你是什麼意思
不知道這是什麼


فمینیست بزرگ



پاسخ به: افسانه ولدمورت
پیام زده شده در: ۱۳:۴۸ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱
#32
امپراطور با خوشحالی گفت : صد آفرین بر تو ایوان.

سپس یکی از ندیمه ها که موی قهوه ای دارن رو صدا میکنن

همونموقع بانو بلا : سرورم طبق قانون امپراطور باید فقط با زنان مومشکی و چش بادومی ارتباط داشته باشن

بانو شیواد : بله همچنین قوانین میگن امپراطور باید هرشب به نوبت پیش همسراش بره

بانو چویی (فرضی ) : بله امشب پیش منین

بانو بلا : نخیرشم پیش منن

بانو پفک نمکی : ایبشون بامننن

بعد کار به گیس کشی میرسه

امپراطورم سر تکون میدن میرن استراحت کنن

ساعت 5صبح

امپراطور درخوابن که سر و صدا بلند میشه امپراطور در نیمه خواب نیمه بیداری : هااااااای چیه مگه سر آوردین

بعد ایوانو صدا میکنه ایوان چه خبره حمله شده

ایوان : نه بین بانوان تفرقه افتاده است

امپراطور تفرقه سر چی ؟
ایوان " سر دکوراسیون !

صحنه خارجی یه جای قصر


بانو چویی : این جا باید برکه باشه با مرغابی

بانو گل عنبر : نخیرم یه آلاچیق می سازیم

بانو بلا : نه نه نه باید اینجا ...

چه خبره


همه سر ها به سمت امپراطور برگشت






خیلی دلم می‌خواست برگردم ایران ولی متاسفانه همین الانشم ایرانم

很舒適,幸福的 生活,紫色寶石 和鑽石的眼淚和血。
哦,天哪腳的 袖扣盛開櫻 花鼻,舌痛, 流淚的月亮

哦,天哪腳的袖扣盛開櫻 花鼻,舌痛,流淚的月亮
我有一個類我,我耳語

老師來到我用尺子量,說

底線騙你,是一個延伸......

我教授你是什麼意思
不知道這是什麼


فمینیست بزرگ



پاسخ به: دفتر ثبت نام
پیام زده شده در: ۸:۴۹ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱
#33
نام: مشدی مم رضا
گروه: انجمن بی هاران
دروس مورد علاقه: نام: كلاس تغیير شكل

مسوول برگذاری مسابقات دوئل





خیلی دلم می‌خواست برگردم ایران ولی متاسفانه همین الانشم ایرانم

很舒適,幸福的 生活,紫色寶石 和鑽石的眼淚和血。
哦,天哪腳的 袖扣盛開櫻 花鼻,舌痛, 流淚的月亮

哦,天哪腳的袖扣盛開櫻 花鼻,舌痛,流淚的月亮
我有一個類我,我耳語

老師來到我用尺子量,說

底線騙你,是一個延伸......

我教授你是什麼意思
不知道這是什麼


فمینیست بزرگ



پاسخ به: افسانه ولدمورت
پیام زده شده در: ۷:۴۰ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱
#34
بلا بادیدم چیزی خشکش زد بانو شیوائ زخمی و خونین اون جا وایساده بود وکنارش کسی نبود جز امپراطور

امپراطور : بانو بلا این چه رفتاریه از شما به عنوان بانوی ارشد قصر بیشتر انتظار میره

بعد رو میکنه به فرمانده ی ایوان : مقدمات ازدواجو فراهم کنین .

ایوان: با بانو شیواد ؟

امپراطور : بانو شیواد و 4 نفر دیگه تا 6 تا تکمیل شه .

ایوان : بااااااااااااااشه

شیواد و بلا با هم بسیج میشن و

صحنه خارجی داخل قصر

صحنه کلی ندیمه رو نشون میده که دارن الکی میدون و کار میکنن . غذا درس مسکننن واسه عروسی

و نظافت میکنن

مراسم عروسی

همه جا آذین بندی شده

ندیم اسکریمجور فریاد میزنه : نخستین نامزد بانو شیواد

امپراطور و بانو شیواد با هم میرن تو راه همه تعظیم میکنن میرن تا میرسن به آخوند بانو

آخوند بانو : عروس به داماد تعظیم کنه . داماد به عروس تعظیم کنه .

بعد وزرا با هم میگن : بانوی بزرگ هزاران رحمت از هزاران سال بر تو باد

انپراطور هزاران سال امپراطوری در صحت بر تو باد .

بعد شیواد میشینه کنار بلا

امپراطور میره و باهمسر دوم میاد
همسر سوم
همسر 4
همسر 5
همسر 6 بعد جشن شروع میشه

ایوان در همون حین : یکی کمه دوتا غمه سه تا .....

امپراطور : کروووووووووووووشیو منو مجبور به طلسم مکنی بدبخت چی گفتی یه بار دیگه بگو

ایوان : من من من هیچی


خیلی دلم می‌خواست برگردم ایران ولی متاسفانه همین الانشم ایرانم

很舒適,幸福的 生活,紫色寶石 和鑽石的眼淚和血。
哦,天哪腳的 袖扣盛開櫻 花鼻,舌痛, 流淚的月亮

哦,天哪腳的袖扣盛開櫻 花鼻,舌痛,流淚的月亮
我有一個類我,我耳語

老師來到我用尺子量,說

底線騙你,是一個延伸......

我教授你是什麼意思
不知道這是什麼


فمینیست بزرگ



پاسخ به: کی, کِی, کجا؟؟؟
پیام زده شده در: ۷:۳۲ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۱
#35
باکی

با عمه ی من


خیلی دلم می‌خواست برگردم ایران ولی متاسفانه همین الانشم ایرانم

很舒適,幸福的 生活,紫色寶石 和鑽石的眼淚和血。
哦,天哪腳的 袖扣盛開櫻 花鼻,舌痛, 流淚的月亮

哦,天哪腳的袖扣盛開櫻 花鼻,舌痛,流淚的月亮
我有一個類我,我耳語

老師來到我用尺子量,說

底線騙你,是一個延伸......

我教授你是什麼意思
不知道這是什麼


فمینیست بزرگ



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۴۹ شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۱
#36
من همون پروفسور ویریدیانم من تصمیم گرفتم شخصیتمو عوض کنم

پروفسور گالاتئا مری تاوت (یکی از معلمین هاگوارتز در زمان تحصیل تام ریدل)

ایشان فردی بسیار محترم و در گروه ریونخ کلاو بودند که پروفسور هم بودند از قضا توی هاگوارتزم درس میدادن

و خیلی باهوشم بودن معلم لرد ولدمورتم بوده و ولدمورت خود رو مدیون وی میدانست

تایید شد !


ویرایش شده توسط سوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۱/۸/۲۴ ۲۰:۰۴:۲۴






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.