هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۷:۵۰ سه شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۲
#31
در حال اصلاح هستم.


آقای باود؟
خیلی خسته ام!!!


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۳۷ سه شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۲
#32
دوستان اگه چت باکس ندارین ایراد از فلش پلیرتون هست.

یا هم که از بیخ فلش پلیر ندارید.


آقای باود؟
خیلی خسته ام!!!


پاسخ به: خانه شماره دوازده گریمولد
پیام زده شده در: ۱۲:۲۸ شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۲
#33
یکی از محفلی ها با صدای بلند میگه:

-میدونین چقد باید تزینات کنیم؟ یه عالمه پولم باید بدیم وزارتخونه تا مجوز موزه بدن.

-راست میگه. پول برق و گاز رو کی میده؟

-اصلا کی میاد اینطرفا تا اینجا رو ببینه؟

دامبلدور به فکر فرو رفت. لحظات زیادی در سکوت گذشت. سرانجام گفت:

-پارتی ما تو وزارتخونه قوی هست. واسه همین مجوز و مالیات هزینه نمیگیره.بعدشم در ورودی رو میزاریم تو...

-تو کوچه ی دیاگون!

-دقیقا! و این باعث میشه جادو های حفاظتی ادامه داشته باشن.

اما در مورد برق باید گفت از صفحات خورشیدی استفاده میکنیم که کم هزینه است. و گاز هم از گاز متان که در... تولید میشه استفاده میکنیم!

باود میگه:

-پرفسور خوب میشه اگه تو حیاط کلوپ دویل و تو اشپزخونه رستوران داشته باشیم.

-فکر خوبیه. کلی پول سازه.

-ولی ما هیچی در مورد اشیا و تاریخ خونه نمیدونیم!

-مهم نیست معلم تاریخ جادوگری رو صدا میکنم یه چیزایی ببافه.

-خب سوالی نیست؟

خوبه. پس باود تو برو تو حیاط کلوپ رو به راه بنداز.چند نفر هم برن کمکش.

-باشه.

-مالی، مک گونگال، دخترا شما هم برین تو اشپزخونه میز صندلی حاضر کنین و رسیدگی کنین.

-باشه.

-ارتور تو هم با من بیا بریم مجوز موزه بگیریم.

-باشه.

-پسرا و بقیه ویترین ها رو مرتب کنین، پلاکارد واسه وسایل حاضر کنین معلم تاریخ جادوگری رو صدا کنم.

-باشه.

-البته ریسک حمله ی مرگخوار ها وجود داره...

همه به سمتی رفتند و شروع به کار خودشان کردند.


آقای باود؟
خیلی خسته ام!!!


پاسخ به: بررسی پستهای محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۲:۴۲ جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲
#34
یه دونه از پست هام رو نقد کنید.

اونی که بد تره.


آقای باود؟
خیلی خسته ام!!!


پاسخ به: دنیای وارونه
پیام زده شده در: ۱۹:۵۴ جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲
#35
کلاس معجون سازی

اسنیپ سریع وارد میشه.

دامبلدور خودشو گم میکنه و میگه:

-آه جناب مدیر. راستش...

اسنیپ با خشونت میگه:

-من بهت اعتماد کرده بودم. تو عاشق لیلی پاتر بودی و گفته بودی هری رو زنده نگهداریم. من تحمل نمیکنم که تو به شاگرد هایی مثل داهالوف که گریفندوری هست صدمه بزنی.




کلبه ای کوچک در اواسط جنگل ممنوعه

ولدمورت به دیدن دامبلدور میره در دفترش




دفتر دامبلدور / معجون سازی

ولدمورت با صورتی خسته وارد میشه و جلوی دامبلدوری که قیافش سفید و باچشمانی رو به قرمز بود میشینه.

ولدمورت نوشیدنی باز میکنه و میرزه و میگه:

-آهـــــــــــــــــــ . بشین آلبوس بشین

و نوشیدنی رو میده دستش.

-آلبوس یه مدته کمتر میبینمت. میدونی که شایع هست که تو با جادوگران سیاه نشست و بر خواست میکنی...

- من نمیفهمم قربان.

-آلبوس من بهت اعتماد کرده بودم. رفتم از یتیم خونه آوردمت...

-بله قربان لطف دارین ولی...

-آلبوس یه زمونی میتونستم با یه کمد آتیش گرفته نزارم کارهای بد بکنی، کاش الان میتونستم، حـــــیــــــــف.

-حرفی نمونده قربان.

-خداحافظ آلبوس ولی تو موفق نخواهی شد.




راهرو هاگوارتز

ولدمورت هنگام خروج اسنیپ رو میبینه.

-اسنیپ مدرسه رو میسپارم به تو نذار وقتی من نیستم دامبلدور و دار و دستش به بچه ستم کنن.

-راحت باش تام. کجا میری؟

-دنبال جان پیچ های دامبلدورم باید نابود بشن. یه زمونی خواهد شد باید به دراکو مالفوی بگی خودشم جان پیچه.

-چطور مگه تام؟

- راستش اسنیپ وقتی دامبلدور میخواست دراکو رو بکشه مادرش فدا کاری کرد واسه همین دراکو زنده است با اون زخم پیشونیش. ولی قسمتی از روح دامبلدور توشه.


آقای باود؟
خیلی خسته ام!!!


پاسخ به: کافه محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۹:۱۹ جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲
#36
زیر زمین

دامبلدور که پس از ایجاد جادوهای حفاظتی میخواست بره بیرون پشیمون میشه و شرط های حفاظتی رو عوض میکنه:

۱. شخص باید هدفش نگهداری از مدارک باشد نه استفاده از آن

۲.شخص باید عشق و امید و ایمان داشته باشد

۳.شخصی که نشانه ی صاعقه روی پیشانیش دارد شامل نمیشود

۴. فرد تنها قادر به دسترسی به نسخه ی کپی صندوقچه و مدارک دارد و نسخه ی اصلی تا ابد مصون است

سپس کمی فکر میکنه و میبینه بهتره صندوقچه تو جیب فرد ظاهر بشه که عوارض جانبیش به خودش مربوطه.

و سپس دامبلدور غیب میشه.





آشپزخانه

مالی پس از برداشت کمی خاک از باغچه به سمت آشپزخونه میره تا تو بشقاب بذاره

ریموس وارد میشه و میگه:

-اینا خیلی مشکوک میزنن

-آره. ولی چه میشه کرد باید پول در بیاریم، دخترا کمی برین اونطرف تر بخوابین من اینجا کار دارم.

-میگم اون معجون تشخیص هویت داری؟

- یعنی میگی مرگخوارن؟

-هیچ بعید نیست.

- باشه میریزم. به نظرت خاک با اسفناج قسنگ تر میشه یا با لیمو؟




بار کافه

سه مرد داشتن با هم پچ پچ میکردن:

-میگم حسابشون رو برسیم؟

مرد دیگر نگاهی به علامت روی دستش میکنه و میگه:

-عجله ای نیست.

-آره. بهتره اولا خوب بخوریم و بیاشامیم بعدش که پول خواستن شروع میکنیم.

-مگر اینکه لرد سیاه کارمون داشته باشه اونوقت...

-اونوقت غذامون رو میریزیم تو یکبار مصرف و میبریم


آقای باود؟
خیلی خسته ام!!!


پاسخ به: نظر خود را درباره انكه ايا جادو وجود دارد يا نه بنويسيد.لطفا
پیام زده شده در: ۱۷:۴۲ جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۲
#37
صد درصد هست.

حتی تو خیلی دین ها بهش اشاره شده.

البته جادو با قدرت های عرفانی و شیطانی فرق میکنه.




قدرت های عرفانی

به نظر من در درجه ی اول قدرت های عرفانی هست که از تعالی روح که سه اصل عشق و ایمان و امید هست شاملشه.

این قدرت عالیه چون روح اراده میکنه نه ذهن یا جسم در نتیجه سریع و بی زحمته.

منبع این قدرت از ذهن کیهانی یا همون خدا تأمین میشه.

این قدرت که در کار های خوب استفاده میشه بدون عوارضه.




قدرت های شیطانی

قدرت های شیطانی گاهی نیاز به ارادهی روحی و گاه به جسمی و ذهنی مربوط میشه.

این مورد گاه با جادو پیوند میخوره.

شاید بشه گفت از جادو سخت تر نباشه بد تره. چون بدون عذاب روحی و جسمی غیر ممکنه.

منبع این قدرت در بهترین شرایط از خود شیطانه و گاه از چیزای پوچ و گاه از جادو هست.

این قدرت در مواقعی سریعه و گاه ضعیف.

این قدرت عوارضش از جادو هم بیشتره.




جادو و سحر

این قدرت که از همه ضیعف تره بیشترش به کار های جسمی مربوطه و کمی به ذهنی اما حالت روحی دیده نشده.

این قدرت چندان قوی نیست و معمولا به صورت کند انجام میشه.

این حالت هم ممکنه عذاب داشته باشه.

منبع جادو چندان معلوم نیست. قسمتی از اون به شیطان برمیگرده و گاه گسترش شده.



قدرت های عادی

و مورد آخر قدرت خاصی نیست و همه ی انسان ها دارن فقط فراموش شدهو باید فعال بشه.

این گونه قدرت ها رو افراد عادی هم میتونن داشته باشن.




اگه دنبال یه چیزی واسه خنصی کردن جادو و قدرت های شیطانی میگردین اینه:

أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

البته واضحه که باید امید و ایمان کامل گفته بشه نه به صورت های ناجالب.


آقای باود؟
خیلی خسته ام!!!


پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۷:۴۰ پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲
#38
مالسیبر : اسلیترین کاملا اصیل

واقعا خوشم اومد جناب مالسیبر!


آقای باود؟
خیلی خسته ام!!!


پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۷:۲۹ پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲
#39
minaharry: هافلپاف


آقای باود؟
خیلی خسته ام!!!


پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۷:۲۴ پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲
#40
چشم. اصلاح کنم.

خانم minaharry واقعا معذرت ماله شما از یاد رفته بود.


آقای باود؟
خیلی خسته ام!!!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.