هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: اگر دامبلدور نمیمرد،دوست داشتیددوست داشتید به جاش کی میمرد؟
پیام زده شده در: ۱۵:۵۴ جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۳
#31
رونالد بیلیوس ویزلی


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n


پاسخ به: اگر دامبلدور نمیمرد،دوست داشتیددوست داشتید به جاش کی میمرد؟
پیام زده شده در: ۱۵:۵۳ جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۳
#32
رونالد بیلیوس ویزلی


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n


پاسخ به: اگه ميتونستي از يه ورد استفاده كني اون چي بود؟
پیام زده شده در: ۱۲:۰۰ پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۳
#33
اکسپلیارموس!!!
همینجوری از اسمش خوشم میاد!


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۰:۳۶ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲
#34
یه روز به یک نفر میگن سه تا دروغ پشت سر هم بگو میگه: وزارت سحر و جادو


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n


پاسخ به: خاطرات یاران ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۵۸ پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲
#35
هی می خواستم این خاطره رو بگم ولی...
شب قبل ازدواجم با رون بود، با هری کنار رودخانه ی تایمز نشسته بودیم. حس جادویی داشت. ماه کامل بود، قایق های بزرگ تفریحی تو رودخونه اینور و اونور می رفتن. ناخودآگاه گریم گرفت، سرم رو گذاشتم رو پاهای هری ، اون آروم موهام رو نوزاش می کرد و گفت:
-چی شده، هرماینی ؟ آدم که شب عروسیش گریه نمیکنه
-آخه میدونــــــی ، من رون رو دوست دارم ولی ولی
- ولی چی؟
-مطمئن نیستم که عاشقش باشم، برام مثل یک احساس زود گذر میمونه خودشم یک نفر رو بیشتر از اون دوست دارم...
-کی رو؟
-مطمئنی بخوای بدونی؟
-تو
-ولی ، ولی من همیشه فکر می کردم تو رون رو از من بیشتر دوست داری ، آخه آخه
-اون شبو یادت میاد؟ تو چادر... رابطه ی ما بیشتر از یک دوستی بود . ما باید با هم ازدواج می کردیم.
-خب ، آبیه که از سر ما گذشته . راستش من همیشه از این که تو احساس منو سرکوب کنی میترسیدم، احساس شنیدن یک «نه» از مورد علاقه ترین فردم .... ولی هنوز برای تو دیر نشده
-نمی تونم قلب رون رو بشکنم.
به هم خیره شدیم ،اشک تو چشمای هر دوی ما حلقه کرد و اون شب با بوسه ای یکی از تلخ ترین وداع های عمرم رو تجربه کردم....


پیوست:



jpg  Bgc3AhbIIAA5aox - Copy.jpg (33.61 KB)
35519_53183f62647fa.jpg 299X358 px


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n


پاسخ به: بهترین ایده سال
پیام زده شده در: ۱۵:۰۷ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
#36
دلورس آمبریج !
Cud-eta


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n


پاسخ به: بهترین نویسنده سال
پیام زده شده در: ۱۵:۰۷ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
#37
مروپی گانت!


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n


پاسخ به: بهترین ناظر سال
پیام زده شده در: ۱۵:۰۶ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
#38
لینی وارنر نیازی هم به توضیح نمی بینم


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n


پاسخ به: بهترین جادوگر سال
پیام زده شده در: ۱۵:۰۵ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
#39
به نظر من مروپی گانت...


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n


پاسخ به: خواندن ذهن
پیام زده شده در: ۰:۳۲ پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۲
#40
۱. چرا هیشکی یه توله گرگ زشتو نمیخواد؟
این چه حرفی بود استاد ، ما شما رو دوست داریم والا به ریش مرلین . اصن من خودم تو بچگی انگیزه ی زیادی برای تقلید صدای گرگ داشتم وقتی که سگ های محلمون صدا می کردند. اصن که اینطور شد من قهرمـــــــــــــــــ
یعنی اگر به من سی بدین دیگه سرکلاستون حاضر نمی شم ، اینو گفتم که مبادا فکر کنید واسه نمره حاضر شدیم.

۲. دوشواری ذهن‌خونی رو از یک تا ده امتیاز بدین و چرا!!!
==========> ∞ چون درون از بیرون آشکار نمیشه . شاید ظاهر انسان جلوه ی وضعیت روحی اون باشه ولی انسان حتی میتونه به روحش هم دروغ بگه در نتیجه جادو هم کارساز نیست ولی واسه افراد بی شیله پیله ای مثل من که انگیزه ای برای شنل به آب کشیدن ندارم هم کار نمی کنه؟!

۳. توی یک رول توی کلاس ذهن‌خوانی شرکت کنید!
-اووووووووووووووووووووووووووو
-اوووووووووووووووووووو
-بعععععععععععععع
-خارچ خورچ خیرچ
(⊙.⊙(☉_☉)⊙.⊙)
صدای گرگ ها تمام هاگوارتز رو برداشته بود و استاد لوپین هم مثل زنِ خر شرک هم داشت منظره ی گندی که رونالد زده بود رو تماشا می کرد ولی فایده ای نداشت و باید تا صبح سر این توله گرگ ها رو گرم می کرد.
لوپین با عصبانیت گفت : رونالد بیلیوس ویزلی
-بله
-چقدر کوکائین به معجون اضافه کردی؟
-دویست گرم
-چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-دویست گرم
-مگه رو طرز ساخت ننوشته بودم بیست گرم
-خو ، پروفسور اسنیپ گفته مقدار مواد مخدر بیشتر در معجون شبیه ساز مساوی است با کیفیت بیشتر
-پروفسور اسنیپ شکر خورده با هفت جد و آباد تو، حال باید افتضاح تو رو جمع کنیم ، اون کمد منو باز کن
-باز کردم
-اون نیمبوس منو با اون ردای گوسپندی رو بردار
-خب
-حالا بپوشش
-چی؟ می خوای منو به کشتن بدی
-تقصیر خودته
-غلط کردم که لعنت بر خودم باد
ویزلی جوان لباس را پوشید و با سواری بر نیمبوس در دالان های هاگوارتز تا صبح توله گرگ ها را دنبال خود کشاند ولی هنگام طلوع آفتاب به علت خستگی ناشی از تعقیب و گریز با کله رفت تو دیوار و به دیار باقی شتافت .

۴. جلسه پیش کجا پیچوندین رفتین؟

بوخودا می خواستیم شرکت کنیم ولی به علل مختلفی که شامل امتحانات بعد میان ترم و تنبلی و داشتن مریض و غیره می شد غایب شدیم وگرنه تا حالا دیدید هرماینی گرنجر غایب بشه ، نه اصن دیدید ... ولی خودم اونروز مادر ارباب اینا به اضافه تمام محفلی ها و مرگخوارا رو دیدم که رفته بود صفا سیتی و فقط من شما و هری رو ول کرده بودن به امان مرلین


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.