هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۲۵ یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۳
#31
پنه لوپه هم گرفته شده؟


نخیر، آزاده.


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۳۰ ۲۲:۴۶:۵۴


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۱۵ یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۳
#32
نیمفادورا تانکس.
عضو محفل ققنوس.
ویژگی های ظاهری او ثابت نیست و تغییر می کند چون او یک دگرگون نما است و به هر شکلی که بخواهد در می اید بسیار پرشور و بانشاط و قوی است .
چوب درخت گردو و موی دم تک شاخ و 32 سانتی متر
یک نیمبوس دوهزار دارد
تانکس یک کارگاه و یک دگرگون نما و عضو محفل ققنوس است.او جادوگری دورگه است پدرش تد (تئودور)تانکس یک مشنگ بود و مادرش آندرومدابلک یک اصیل زاده بود ازدواج این دو بسیار با مخالفت روبه رو شد و باعث شد که نام او و دخترش از شجرنامه خانواده بلک حذف شود تانکس بر خلاف انتظار همه با ریموس لوپین ازدواج کرد و حاصل این ازدواج پسری به نام تدی شد هر دوی انها در نبرد هاگوارتز کشته شدند و بزرگ کردن تدی بر عده پدر خوانده اش یعنی هری پاتر افتاد


این شخصیت گرفته شده ولی هنوز در لیست شخصیت ها بروز نشده. لطفا یه شخصیت دیگه رو انتخاب کن.

تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۳۰ ۱۸:۴۷:۴۸


پاسخ به: یک سوال مطرح شده، متناسب با هر یک از گروههای هاگوارتز به آن جواب دهید
پیام زده شده در: ۱۳:۴۶ یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۳
#33
1.هوش و زکاوتم
2.شنل نامرئی
3.کلید طلایی
4.پاسخ به معمای غول
5.در راه پیشرفت
6.جهالت
7.جام پر از مایع طلایی رنگ
8.دیوانه ساز
9.جادوی خاکستری
10.از بین رفتن کل زحماتم



پاسخ به: کارگاه ساخت ورد جادویی
پیام زده شده در: ۰:۴۳ یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۳
#34
لودر(luoder)صدای محیط رو بلند می کنه قابل استفاده در دیسکو جهت فاز بیشتر
لو(low)صدای محیط را کم می کنه برای کسانی که نزدیک اتوبان ها و فرودگاه های مشنگ ها زندگی می کنند
تینر (thinner)برای نازک کردن نوک قلم پر
دارکر(darker)برای پرنگ کردن مرکب
بولد(bold)برای کلفت کردن نک قلم پر



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۰:۲۳ یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۳
#35
سلام کلاه عزیز می خواستم درباره خودم بگم که در دنیای واقعی من یک اصیل زاده ام از یک طایفه بخصوص به اصالتم می نازم و کسانی که به اصالتم توهین کنن رو نمی بخشم و دوست دارم دروبرم هم ادم های اصیل باشن چون اصلا باغیر از این نمی سازم ولی در عین حال باهوشم و به اسلیترین و ریونکلا علاقه دارم اما ترجیحا اسلیترین تصمیم با تو کلاه و من به تصمیمت احترام می گذارم اها راستی یادم رفت که بگم دوستام میگن که من ادم مرموزیم و همیشه یک الی دوتا دوست فابریک دارم و بقیه رو صرفا جهت صلح کنار خودم نگه می دارم و وقتی هم که عصبانی بشم روحیه مبارزه جویانه ام گل می کنه.



پاسخ به: ضرب المثل های جادویی
پیام زده شده در: ۲۳:۳۲ شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۳
#36
از اسلاگهورن مست خاطره گرفتن!
ولدمرت و بردن جهنم گفت مشنگ زاده زیاد داره!
لوپین را از چشم تانکس باید دید!
اون تسترال که دم خونه همه می خوابه!
تو نه سر پاتیلی نه ته پاتیل!
هاگرید رو آخر اژدها می خوره!



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۷:۱۳ شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۳
#37
در کتابخانه نشسته بود و کتاب می خواند آن کتاب را از همه کتاب های درسی دیگر بیشتر دوست داشت و بهتر از همه انها در ذهنش جای میگرفت.لحظه ای از پنجره کنار میزش به حیاط باران زده و بزرگ هاگوارتز نگاهی انداخت اما سر و صدایی باعث شد او دست از نگاه کردن بردارد . از بین دو تا از قفسه های کتاب خانه دراکو مالفوی و دارودسته اش(کراب و گویل) بیرون امدند ;انها با صدای بلند قهقه می زدند و ارامش افراد داخل کتاب خانه را بهم می زدند اما کسی جلو دارشان نبود جینی به انها توجهی نکرد و به خواندن کتاب ادامه داد اما بعد مالفوی با صدای بلند سوتی زد و گفت:به به ببین کی اینجاست جینی ویزلی یک نفر از خانواده ویزیلی های خائن به اصل و نسب . سپس کتاب را از دستش بیرون کشید و با لحن عجیبی گفت:دفاع از خود در برار جادوی سیاه ههههههه مثل اینکه داری خودت رو برای جنگ بزرگی که پیش رو داری اماده می کنی اما این کتاب هیچ کمکی به تو نمی کنه. وکتاب را با چند حرکت ساده چوب دستی پاره کرد و تکه های ان را جلوی جینی پرتاپ کرد اما جینی هنوز همان طور نشسته بود و سعی می کرد ارامشش را حفظ کند .مالفوی با پوزخندی ادامه داد:حتی اون دوست پسر احمقت و برادر خائنت و اون مشنگ زاده هم رفتن و فرار رو به قرار ترجیح دادن من اگر جای تو بودم فرار می کردم اما تو این انتخاب رو هم نداری تو هیچ انتخابی نداری تو می میری تمام خانوادت میمیرن چون خائن ها هم سطح مشنگ زاده ها هستند. سپس دهانش را به گوش جینی نزدیک کرد و تکرار کرد:هم سطح مشنگ زاده ها و بعد سرش را بالا اورد گفت:اما با خودم فکر کردم که یه شانسی بهت بدم اخه خون اصیل زاده ها خیلی با ارزش می تونی به ما ملحق بشی اگر نظرت عوض شد می تونی ساعت 5:30 کنار دریاچه پیدام کنی. سپس به همراه دارو دسته اش از کتابخانه خارج شد اما جینی همان جا ماند ساعت ها!و اشک می ریخت و فکر می کرد تقریبا نیمه های شب بود که یه فکری به ذهنش رسید لبخند زد و در دل به خودش افرین گفت .سپس بلند شد که برود بخوابد فرادای ان شب ساعت 5:30 مالفوی و دوستانش کنار دریاچه بودند و حرف می زدند اما خبری از جینی نبود البته که مالفوی اهمیتی به این موضوع نمیداد حدود 15 دقیقه بعد انها بلند شدند تا خود را به کلاس تغییر شکل برسانند اما از دور جینی را دیدند که دوان دوان به سوی انها می امد مالفوی با خودش گفت:بالاخره سروکله اش پیدا شد لحظه ای بعد جینی خود را به انها رساند هنوز نفس نفس می زد اما شروع به حرف زدن کرد و گفت :من دیشب خیلی فکر کردم و به نتایجی هم رسیدم می خواستم بدونی که هم سطح مشنگ زاده ها بودن خیلی هم بد نیست چون ما اصیل زاده ها هنر نکردیم که جادوگر شدم اما اونا هنر کردن تازه بعضی از مشنگ زاده ها باهوش هستند مثل هرمیون اما بعضی از اصیل زاده ها کودن هستن مثل کراب. کراب با شنیدن این حرف جینی عصبانی شد و قصد حمله کرد اما جینی که انتظار این رفتار را داشت بسیار سریع تر دست به کار شد و او را برجایش خشک کرد مالفوی با خشم داد زد :برش گردون همین الان . جینی شانه هایش را بالا انداخت و گفت:باشه. و کراب را به حالت اولش در اورد سپس رو به مالفوی کرد و گفت:سه نفر وده دقیقه تاخیر از کم شدن امتیازتون و مجازاتتون لذت ببرید این تنها کاری بود که از دستم بر می امد. آخر جملاتت نقطه بذار. آخر هر بند 2بار اینتر بزن تا فاصله ی بین بندها رعایت و خوندنش راحت تر بشه. بعد از نوشتن پستت یکبار مرورش کن تا اشکالاتش رو برطرف کنی. تایید شد! سال اولیا از این طرف! ویرایش دوم: ظاهرا این پست یه جورایی اشکال فنی داره و فرقی نداره 2 بار اینتر بزنی یا صد بار. اینتر رو نشون نمیده.:دی


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۲۹ ۲۳:۳۸:۴۴
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۲۹ ۲۳:۴۲:۲۲
ویرایش شده توسط اسکارلت در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۳۰ ۰:۱۴:۲۳






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.