محفل:دامبلدور دستی به ریشش کشید و گفت:
- حال چجوری به ماه برویم.
شخصی فریاد زد:
- ریش شما رو به ماه وصل کنیم بعدش بگیریمش بریم بالا.
این بار شاهکاری خلقتی دیگری گفت:
- نه بابا، باید دامبلدور رو بفرستیم ماه که بتونیم از ریشش آویزون بشیم، پیشنهاد من اینه با منجنیق همدیگرو رو پرتاب کنیم.
دامبلدور کروشیو زن درونش فعال شد، چوبدستیش را لمس کرد. آماده بود که کروشیوی با تمام وجودش بزند ولی باز به همان سفیدی گروید و دست هایش را باز کرد و گفت:
- فرزندان روشنایی، من بخاطر این هوش به شما افتخار میکنم.
همان لحظه ماه:جمعیت در پوکرفیسی فرو رفته بودند که هکتور گفت:
- من هیچ وقت به یک گاومیش محترم پشتمو نمیکنم.:worry:
لرد خوشحال شد وگفت:
- نیازی نیست هکتور، ما تورو به عنوان صعود همایونیمان به ماه در این محل نصب میکنیم.
هکتور دوباره روی حالت ویبره رفت. آرسینوس دید که لرز هکتور به ضرر همه است، ابتدا هکتور را ریست کرد سپس او را به حالت فلایت مود قرار داد وگفت:
- ارباب چرا یک ضربه گیر نسازیم؟