هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (sahand66666@gmail.com)



پاسخ به: دوست داري جاي كدوم يكي از بازيگر هاي هري پاتر باشي؟
پیام زده شده در: ۱۸:۲۸ دوشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۴
#31
خب معلومه جای شاهزاده ی 2رگه


عمو نوروز نیا اینجا که این خونه عزا داره
پدر خرج یه سال قبل شب عید و بدهکار
چشای مادر از سرخی مثل ماهی هفت سینن
که ازبس تر شدن دائم دیگه کم کم نمیبینن
برادر گم پشت سرنگ های فراموشی
تن خواهر شده پرپر تو بازار هم آغوششی
توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست
تا وقتی نون و خوش بختی میون کول بارت نیست
عمو نوروز نیا اینجا بهار از یاد ما رفته
روی سفره نه هفت سین نه نون نه ___
عمو نوروز تو این خونه تموم سااال زمستونه
گل وبلبل یه افسانه است فقط جغد که میخونه
بهارو شادی عید و یکی از اینجا دزدی
یکی خاکستر ماتم رو تقویم ما پاشیده
عمو نوروز نیا اینجا
تصویر کوچک شده


پاسخ به: به نظر شما ممکنه ولدمورت از چیزی بترسد؟
پیام زده شده در: ۱۷:۱۸ چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۴
#32
چیزی که ثابت شده است اینه که لرد سیاه از دوستی و عشق میترسید چون طبق گفته های دامبلدور در کتاب ششم تام ریدل وقتی هم که در پرورشگاه هم بود هیچ دوستی نداشت برای مرگخوارهای خودش هم همینقدر احترام قائل بود (ولی لرد ومرگخوار های خودمون خعلی باحالن)


عمو نوروز نیا اینجا که این خونه عزا داره
پدر خرج یه سال قبل شب عید و بدهکار
چشای مادر از سرخی مثل ماهی هفت سینن
که ازبس تر شدن دائم دیگه کم کم نمیبینن
برادر گم پشت سرنگ های فراموشی
تن خواهر شده پرپر تو بازار هم آغوششی
توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست
تا وقتی نون و خوش بختی میون کول بارت نیست
عمو نوروز نیا اینجا بهار از یاد ما رفته
روی سفره نه هفت سین نه نون نه ___
عمو نوروز تو این خونه تموم سااال زمستونه
گل وبلبل یه افسانه است فقط جغد که میخونه
بهارو شادی عید و یکی از اینجا دزدی
یکی خاکستر ماتم رو تقویم ما پاشیده
عمو نوروز نیا اینجا
تصویر کوچک شده


پاسخ به: کدومیک از وسایل جادویی هری پاتر رو میخوایین داشته باشین؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۷:۱۲ یکشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۴
#33
من فقط یه پورتکی هزار بار مصرف میخواستم تا به اونجایی که دلم میخواست برم خودتون که میدونید گرفتن ویزا و اینجور چیزا هزار تا دنگ وفنگ(منظوروم فنگ خودمون نیس)داره جون شما.


عمو نوروز نیا اینجا که این خونه عزا داره
پدر خرج یه سال قبل شب عید و بدهکار
چشای مادر از سرخی مثل ماهی هفت سینن
که ازبس تر شدن دائم دیگه کم کم نمیبینن
برادر گم پشت سرنگ های فراموشی
تن خواهر شده پرپر تو بازار هم آغوششی
توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست
تا وقتی نون و خوش بختی میون کول بارت نیست
عمو نوروز نیا اینجا بهار از یاد ما رفته
روی سفره نه هفت سین نه نون نه ___
عمو نوروز تو این خونه تموم سااال زمستونه
گل وبلبل یه افسانه است فقط جغد که میخونه
بهارو شادی عید و یکی از اینجا دزدی
یکی خاکستر ماتم رو تقویم ما پاشیده
عمو نوروز نیا اینجا
تصویر کوچک شده


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۷:۵۵ پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۴
#34
سلام میخوام عضو شم اگه جرات داری بگونقل قول:
تایید نشد!
شوخی کردم جدی نگیر حالا من یه حرفی زدم.چاکرم

سیگنس عزیز.

از درخواست قبلی شما تا الان من از شما رولی ندیدم. در نتیجه پیشرفتی در سطح نویسندگیتون و فعالیت ایفایی وجود نداره. برای عضویت عجله نکنین تا جایی که میتونین پیشرفت کنین بعدش خواستین میتونین عضو هر گروهی بشین.

تایید نشد!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۴/۶/۱۳ ۱۳:۲۵:۴۵

عمو نوروز نیا اینجا که این خونه عزا داره
پدر خرج یه سال قبل شب عید و بدهکار
چشای مادر از سرخی مثل ماهی هفت سینن
که ازبس تر شدن دائم دیگه کم کم نمیبینن
برادر گم پشت سرنگ های فراموشی
تن خواهر شده پرپر تو بازار هم آغوششی
توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست
تا وقتی نون و خوش بختی میون کول بارت نیست
عمو نوروز نیا اینجا بهار از یاد ما رفته
روی سفره نه هفت سین نه نون نه ___
عمو نوروز تو این خونه تموم سااال زمستونه
گل وبلبل یه افسانه است فقط جغد که میخونه
بهارو شادی عید و یکی از اینجا دزدی
یکی خاکستر ماتم رو تقویم ما پاشیده
عمو نوروز نیا اینجا
تصویر کوچک شده


پاسخ به: اگه یه روز براتون یک نامه از یک مدرسه جادوگری بیاد چی کار می کنید ؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۸:۳۷ چهارشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۴
#35
خب بعد از اینکه نیم ساعت به نامه خیره شدم یه نعره ی توپ میکشم(امیدوارم شب بفرستن که حالش بیشتر باشه)بعدش میرم بعدش میرم یه لگد درست حسابی به داداش مشنگم میزنم که نه تنها مخالف هاگوارتزه بلکه زیاد رو مخه بعدش وسایلمو جمع میکنم پیاااااااااااااااااااده تا لندن میام میرم تو کوچه دیاگون میمونم تا روز موعود(البته اونجا هم فک کنم بابام یه پاش تو مدرسه باشه همیشه چی کار کنم طبیعتم اینه)


عمو نوروز نیا اینجا که این خونه عزا داره
پدر خرج یه سال قبل شب عید و بدهکار
چشای مادر از سرخی مثل ماهی هفت سینن
که ازبس تر شدن دائم دیگه کم کم نمیبینن
برادر گم پشت سرنگ های فراموشی
تن خواهر شده پرپر تو بازار هم آغوششی
توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست
تا وقتی نون و خوش بختی میون کول بارت نیست
عمو نوروز نیا اینجا بهار از یاد ما رفته
روی سفره نه هفت سین نه نون نه ___
عمو نوروز تو این خونه تموم سااال زمستونه
گل وبلبل یه افسانه است فقط جغد که میخونه
بهارو شادی عید و یکی از اینجا دزدی
یکی خاکستر ماتم رو تقویم ما پاشیده
عمو نوروز نیا اینجا
تصویر کوچک شده


پاسخ به: آينده ي سايت جادوگران؟؟( همه ميدانيم كه سرانجام روزي هري پاتر به پايان ميرسد)
پیام زده شده در: ۱۷:۳۷ سه شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۴
#36
تا وقتی عاشقای هری هستن این سایت وجود داره چون رمزشون ایستاده مردنه.


عمو نوروز نیا اینجا که این خونه عزا داره
پدر خرج یه سال قبل شب عید و بدهکار
چشای مادر از سرخی مثل ماهی هفت سینن
که ازبس تر شدن دائم دیگه کم کم نمیبینن
برادر گم پشت سرنگ های فراموشی
تن خواهر شده پرپر تو بازار هم آغوششی
توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست
تا وقتی نون و خوش بختی میون کول بارت نیست
عمو نوروز نیا اینجا بهار از یاد ما رفته
روی سفره نه هفت سین نه نون نه ___
عمو نوروز تو این خونه تموم سااال زمستونه
گل وبلبل یه افسانه است فقط جغد که میخونه
بهارو شادی عید و یکی از اینجا دزدی
یکی خاکستر ماتم رو تقویم ما پاشیده
عمو نوروز نیا اینجا
تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۱۸:۳۹ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۴
#37
سیگنس دراز کشیده بود و به کاری که فردا به احتمال زیاد تموم میشد فکر میکرد اگه موفق میشد از فردا دیگه می تونست از فردا تو آسمون ها پرواز میکرد.
سیگنس بلک تصمیم گرفته بود که به یک جانورنما تبدیل بشه به یک عقاب.سیگنس همیشه ذهنش درگیر آزادی بود از فردا میتونست تو آسمون ها پرواز کنه و برای همیشه هر وقت خواست پرواز کنه و باد به سر و صورتش بخوره هر فکری تو سرش رو که هست از تو سرش بپرونه.
فردا صبح ساعت هشت
مادر سیگنس:سیگنس سیگنس بلند شو تکلیف های مدرسه تو انجام بده سه روز دیگه باید برگردی هاگوارتز.
سیگنس:باشه باشه بلند شدم.امروز قرار بود که کارو نموم کنه رفت پایین که یه چیزی بخوره و بعدش بره که یواشکی کارشو انجام بده.وسایل درسشو جمع کرد و رفت که آرزوشو کامل کنه که یک دفعه مادرش گفت:کجا.
سیگنس:دارم میرم رو پشت بوم که درسامو بنویسم.مادر سیگنس با شک بهش نگاه کرد سابقه نداشت که واسه تکلیف انجام دادن با سیگنس جرو بحث نکنه.
سیگنس تازه هفده ساله شده بود و توی چند سال گذشته تو کتابخونه ی مدرسه بیشتر وقتشو صرف مطالعه برای جانور نما شدن کرده بود.وامروز فقط یک طلسم مونده بود که انجام بده.بعد از چند بار که امتحان کرد سر انجام موفق شد که طلسم و درست انجام بده که ناگهان احساس عجیبی کرد چشماشو بست و به تغییر شکلش فکر می کرد که وقتی چشماشو باز کرد خودشو توی یک عقاب دید دیگه نمیتونست فکر کنه بال زدو بلافاصله از زمین کنده شد ورفت نزدیکیه جایی که یک عقاب همیشه وقتی شکار می کرد شکارشو به اونجا می برد و بعد از مدتی لانه ی عقاب و پیدا کرد ولی ناگهان خشکش زد ای کاش لونه شو نو پیدا نمی رد عقابه مرده بود جای تیر رو بدنش بود و بچه هاش از گشنگی داشتن له له میزدن نباید همین طوره وایمیستاد باید می رفت که براشون غذا بیاره پرواز کرد از پنجره ی آشپز خانه وارد خونهشون شد و یه کم گوشت رو با خودش آورد تو راه با خودش میگفت باید به پدر بگم که دیگه عقلب شکار کنه ووقتی به اوجا رسید گوشت و جلوی بچه عقاب ها گذاشت و رفت که با پدرش صحبت کنه جوجه عقاب ها جوری نگاش می کردن.
رو زمین پدر سیگنس
آها تو تیر رسمه الانه که شکارش کنم.
رو هوا خود سیگنس
پدر کجایی. که ناگهان دردی جان گداز رو بال چپش احساس کرد وقتی نگاش کرد ازش خون میومد با خودش گفت پدر چی کار کردی ودومین تیر کار سیگنس بلاک و تموم کرد و مثل کوافل با سرعت به طرف زمین حرکت کرد.


عمو نوروز نیا اینجا که این خونه عزا داره
پدر خرج یه سال قبل شب عید و بدهکار
چشای مادر از سرخی مثل ماهی هفت سینن
که ازبس تر شدن دائم دیگه کم کم نمیبینن
برادر گم پشت سرنگ های فراموشی
تن خواهر شده پرپر تو بازار هم آغوششی
توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست
تا وقتی نون و خوش بختی میون کول بارت نیست
عمو نوروز نیا اینجا بهار از یاد ما رفته
روی سفره نه هفت سین نه نون نه ___
عمو نوروز تو این خونه تموم سااال زمستونه
گل وبلبل یه افسانه است فقط جغد که میخونه
بهارو شادی عید و یکی از اینجا دزدی
یکی خاکستر ماتم رو تقویم ما پاشیده
عمو نوروز نیا اینجا
تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۲۲ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۴
#38
می خوام عوضش کنم اشکالیه اگه داشته باشه در خدمتم(شوخی کردم) نام:سیریوس بلک
رنگ مو:قهوه ای
رنگ چشم:خاکستری
نژاد:اصیل زاده
گروه:گریفیندور
سیریوس بلک، زادهٔ ژوئن ۱۹۵۸، فرزند ولبورگ و اریون بلک و برادر بزرگ ریگولس بلک است.

هوم...خب اینطوری متاسفانه راهش نیست.اول محبت کنید یه بلیت بزنید از اینجا و تقاضای بستن شناسه رو بکنید.بعد از اون یه اکانت جدید بسازید و با اون شخصیتی رو که میخوایداینجا معرفی کنید با قرار دادن لینک شناسه قبلیتون البته.

دلیل ویرایش سه باره:وارد نشدن لینک!


ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۳۱ ۱۹:۳۱:۴۳
ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۳۱ ۲۰:۵۶:۴۱
ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۳۱ ۲۰:۵۸:۵۸

عمو نوروز نیا اینجا که این خونه عزا داره
پدر خرج یه سال قبل شب عید و بدهکار
چشای مادر از سرخی مثل ماهی هفت سینن
که ازبس تر شدن دائم دیگه کم کم نمیبینن
برادر گم پشت سرنگ های فراموشی
تن خواهر شده پرپر تو بازار هم آغوششی
توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست
تا وقتی نون و خوش بختی میون کول بارت نیست
عمو نوروز نیا اینجا بهار از یاد ما رفته
روی سفره نه هفت سین نه نون نه ___
عمو نوروز تو این خونه تموم سااال زمستونه
گل وبلبل یه افسانه است فقط جغد که میخونه
بهارو شادی عید و یکی از اینجا دزدی
یکی خاکستر ماتم رو تقویم ما پاشیده
عمو نوروز نیا اینجا
تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس فلسفه و حكمت
پیام زده شده در: ۱۸:۰۳ سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴
#39
شرمنده بازم اشتباه


عمو نوروز نیا اینجا که این خونه عزا داره
پدر خرج یه سال قبل شب عید و بدهکار
چشای مادر از سرخی مثل ماهی هفت سینن
که ازبس تر شدن دائم دیگه کم کم نمیبینن
برادر گم پشت سرنگ های فراموشی
تن خواهر شده پرپر تو بازار هم آغوششی
توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست
تا وقتی نون و خوش بختی میون کول بارت نیست
عمو نوروز نیا اینجا بهار از یاد ما رفته
روی سفره نه هفت سین نه نون نه ___
عمو نوروز تو این خونه تموم سااال زمستونه
گل وبلبل یه افسانه است فقط جغد که میخونه
بهارو شادی عید و یکی از اینجا دزدی
یکی خاکستر ماتم رو تقویم ما پاشیده
عمو نوروز نیا اینجا
تصویر کوچک شده


پاسخ به: موسسه ی کار يابی وزارتخونه
پیام زده شده در: ۱۸:۲۷ سه شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۴
#40
سلام من یه کار بر عادی ام اما کتابای هری پاتر و همه شو سه بار خونده ام ومی تونم کمک حالتون باشم تو وزارت باید از کسی استفاده کنید که کمک به دیگران تو خنش باشه نه فقط حرف این از خصایص گریفندوری هاست .


عمو نوروز نیا اینجا که این خونه عزا داره
پدر خرج یه سال قبل شب عید و بدهکار
چشای مادر از سرخی مثل ماهی هفت سینن
که ازبس تر شدن دائم دیگه کم کم نمیبینن
برادر گم پشت سرنگ های فراموشی
تن خواهر شده پرپر تو بازار هم آغوششی
توی این خونه ی تاریک کسی چشم انتظارت نیست
تا وقتی نون و خوش بختی میون کول بارت نیست
عمو نوروز نیا اینجا بهار از یاد ما رفته
روی سفره نه هفت سین نه نون نه ___
عمو نوروز تو این خونه تموم سااال زمستونه
گل وبلبل یه افسانه است فقط جغد که میخونه
بهارو شادی عید و یکی از اینجا دزدی
یکی خاکستر ماتم رو تقویم ما پاشیده
عمو نوروز نیا اینجا
تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.