هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان
پیام زده شده در: ۱۹:۳۵ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۶
#31
پاتریشیا در حالی که قلم پرش (!) رو توی جوهر فرو می کرد، نگاهی اجمالی به فرم عضویت اداره کارآگاهان انداخت ؛ سپس آهی کشید و شروع به پر کردن فرم کرد .

۱.نام و نام خانوادگیتون رو به زبان انگلیسی وارد کنین. (برای طراحی نشان!)

Patrishia Whinterborn

2.کمی در مورد شخصیتتون توضیح بدید. شخصیت پردازی ایفایی‌تون و ویژگی های شخصیتی‌تون.

آدمی است جاه طلب و بسیار کله شق !‎با این‌که سختگیر ، بداخلاق و معمولاً ترسناک است ولی لحظه‌هایی هم پیش می‌آید که پاتریشیا نشان دهد چه‌قدر خوش قلب است . ‎هر از گاهی با شما ایچیکاوا کل‌کل می‌کند و اصلا با او کنار نمی‌آید . او ساحره ی قدبلندی است ، با مو های سیاه ، فرفری و بلند . چشم‌های سبز پررنگی دارد و معمولاً فرنجی به رنگ ارغوانی سیر می‌پوشد . به‌خاطر پوشیدن چکمه‌های پیتونی ارغوانی‌اش معروف است .

۳.کاراگاه بودن رو در یک جمله تشریح کنید.

بعضی افراد پیرو احساسات شان هستند و به دنبال امیال ، خواسته ها و احساسات شخصی شان می روند . برعکس ، بعضی دیگر گوش به فرمان عقل شان هستند : برای همه چیز دلیل می آورند و می خواهند همه چیز را توضیح دهند . کارآگاه بودن یعنی بدل شدن به یک همچو افرادی!

۴. هدف عضویت‌تون در اداره کاراگاهان چیست؟

پر کردن اوقات فراغت !

اینجانب پاتریشیا وینتربورن قوانین را قبول دارم .✔️

پاتریشیا بار دیگر فرم را از نظر گذراند ، سپس زیر آن را امضایی کرد و به طرف صندوق انتقادات و پیشنهادات روانه شد .


ویرایش شده توسط پاتریشیا وینتربورن در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۱۸ ۱۱:۴۸:۲۳

I'm learning that who I'm is'nt so bad.The things that make me different are the things that make me





پاسخ به: خادمان لرد سياه به او مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۱۶:۵۴ سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۶
#32
1- هرگونه سابقه عضويت قبلي در هر يک از گروه هاي مرگخواران / محفل را با زبان خوش شرح دهيد!



2- به نظر شما مهم ترين تفاوت ميان دو شخصيت لرد ولدمورت و دامبلدور در کتاب ها چيست؟

به نظر مهم ترین تفاوت شون اینه که هیچ شباهتی بهم ندارن.

3-مهم ترین هدف جاه طلبانه تان برای عضویت در گروه مرگخواران چیست؟

گر فکر کردی که به جز تو پندارم هست/ در اشتباهی که به جز نپسندم هدف . ( قافیه رو !)

4-به دلخواه خود یکی از محفلی ها(یا شخصیتی غیر از لرد سیاه و مرگخواران) را انتخاب کرده و لقبی مناسب برایش انتخاب کنید.

ریش دراز = دراز ریش؟

5-به نظر شما محفل ققنوس از چه راهی قادر به سیر کردن شکم ویزلی هاست؟
‏!They haven't got a sirmony
ولی خب .. پیاز می خورن دیگه !
نمی خورن ؟

6-بهترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

ریشه ...مالی ویزلی رو که نابود کنیم ، بقیه شون از گرسنگی می می میرن ، لازم نیست خیلی به خودمون زحمت بدیم !

7-در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

راستش من زیاد از جک و جونور های گوشت خوار خوشم نمی آد .
می شه رفتاری نداشته باشم؟

8-به نظر شما چه اتفاقی برای موها و بینی لرد سیاه افتاده است؟

من می دونم !
من این تاپیکو زیر و رو کردم ولی هیچکی نمی دونست !

خودتون از بین بردین ارباب !
به این دلیل که کسی نتواند با معجون مرکب پیچیده خود را به شکل شما دربیاورد زیرا مو جزء مواد لازم برای تهیه این معجون است.
ارباب می بینین من چه باهوشم ؟
نمی بینین؟

9-یک یا چند مورد از موارد استفاده بهینه از ریش دامبلدور را نام برده، در صورت تمایل شرح دهید.


فکر کنم باید برم تو فرهنگ لغت ببینم استفاده ی بهینه رو چی معنی کردن ..چون فکر نکنم معنی ش اون چیزی باشه که من درباره ی ریش های دامبلدور فکر می کنم .



جك و جونور گوشتخوار پاتريشيا؟...هوم...؟

خب... پاتريشيا، پيشرفتتون تو رول نويسى واقعا خوب بود. خصوصا پست كافه تريا.
در مورد ايفاى نقش، هنوز يه كم صحبت باقى ميمونه.
اما فعلا تشريف بياريد داخل.

تاييد شد!


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۱۷ ۱۸:۴۲:۰۰

I'm learning that who I'm is'nt so bad.The things that make me different are the things that make me





پاسخ به: فرهنگستان ريدل
پیام زده شده در: ۱۸:۲۴ دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۶
#33
لرد چشم غره ای به حاضرین رفت. سپس برای اطمینان از دیدن آینده ی همه ی مرگخوارانش ،نگاهی به لیست مرگخوارانش انداخت :
نقل قول:
بلا ✔️
هکولی دگورث✔️
سینوس✔️
پیکس✔️
نارسیسا✔️
بی چهره ✔️
قهرو ✔️
گلدون✔️
قمه کش
...


در ذهن لرد :
آینده بلا را که دیدیم(اونم چه آینده ای ) ، اینم از هکتور، رز هم که خوب بود ، پیکسی ، لیسا ، سینوس ، بانز هم که رفت خودش رو ساقط کنه ، قمه کش.. هووم .. این اسم چه معنی می تونه داشته باشه؟ ... چرا تیک نخورده ؟ .. قمه کش.. قمه کش... ....رودولف!
!

در واقعیت :
- رودولف.

رودولف سینه اش را باد کرد و نفس عمیقی کشید .
- جانم ارباب؟
- چرا نیومدی ما آینده ات را نظاره کنیم ؟ مگر قرار است چه غلطی کنی؟


I'm learning that who I'm is'nt so bad.The things that make me different are the things that make me





پاسخ به: کافه تریا مادام پادیفوت
پیام زده شده در: ۱۸:۰۸ دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۶
#34
کمی آن طرف تر ، وزارت سحر و جادو ؛


آرسینوس تاجش را از سر برداشت و درون کارتن لبالب پری پرتاب کرد.
- این رو هم بفرستین ، به مناطق زلزله زده ، برای بیچاره ها چادر بگیرن ، اون گلدون هم خرج مریض های سنت مانگو کنین ناسلامتی گلدون مرلینه ! اون ، اون هم کلکسیون کراوات هامه ، بدین شون به یتیم خونه ای که ارباب توش بزرگ شدن ، اون رو هم خرج ...

ارسینوس نگاهی به دور و برش انداخت .
- مالیات ها رو هم برگردونین !

چیز دیگری برای اهدا باقی نمانده بود . کمی دور خودش گشت . حتی از شنل اش هم گذشته و تنها دارایی باقی مانده اش نقاب بود!
نفس عمیقی کشید ، و نقاب را درآورد .
- اینم بدین خرج محفل کنین .

سپس با آرامش به آزکابان رفت ، تا با زندانی ها چای بنوشند و شطرنج بازی کنند.


I'm learning that who I'm is'nt so bad.The things that make me different are the things that make me





پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۲:۰۴ یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۶
#35
کی؟

رودولف لسترنج.


I'm learning that who I'm is'nt so bad.The things that make me different are the things that make me





پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۲:۰۲ یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۶
#36
چی کار ؟
نقشه ی قتل ترامپ رو می کشید.

رون زمان شام تو سرسرای عمومی با پری دریایی ها نقشه ی قتل ترامپ رو می کشید.




I'm learning that who I'm is'nt so bad.The things that make me different are the things that make me





پاسخ به: در بحبوحه سیاهی
پیام زده شده در: ۲۱:۵۶ یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۶
#37
تام سعی کرد لای دفترچه را باز کند ، البته کاش تلاش نمی کرد . بعد ها که به این روز فکر می کرد به این نتیجه رسید در حالی که در آن لحظه داشت فریاد می کشید. فاوکس نگاهی به دامبلدور و دفترچه انداخت و سعی کرد لبخند بزند . البته لبخند زدن وقتی که به جای لب منقار داشته باشی کار سختی است؛ حقیقت دارد نه؟ آخرین بار کی دیدید یک سهره ی سبز نخدی بخندد ، یک مرغ دریایی پوزخند بزند ، یا یک طوطی قهقه بزند؟ مرغان دریایی نیش شان را باز نمی کنند و گنجشک ها لبخند های شیطانی نمی زنند ، چون نمی توانند ! گاهی زندگی کردن مثل پرنده ها غم انگیز است .

- دامبلدور ، درخواست ما موشک ، بمب و در نهایت آزمایشگاه های هسته ای بود ! نه دویدن در راهرو های بی پایان گریمولد!

دامبلدور ایستاد . نگاهی به دفترچه انداخت . سپس در حالی که قدم های کوتاهی بر می داشت دستش را برای باز کردن دری نامعلوم دراز کرد .
- باشه ، عسلم ! من که نگفتم نشونت نمی دم . ولی قبلش باید این یکی اتاق رو ببینی.
-

تام زبونش رو گاز گرفت . دوبار هم گاز گرفت . ولی بعد یادش افتاد که چون یک دفترچه است زبون ندارد . پس در نتیجه نباید درد بکشد.

- خب ، عسلم ! اینم خوابگاه اعضای محفل عاشقانه ، عارفانه ، عاطفانه ی محفل می باشد . جان من قشنگ نیست؟
-


I'm learning that who I'm is'nt so bad.The things that make me different are the things that make me





پاسخ به: افسانه لرد ولدمورت
پیام زده شده در: ۱۹:۰۳ یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۶
#38
لینی به رز لب خندی زد .
- اول شما بفرمایید ، گل من !
- نه امکـــان نداره ، حشرکم! اول شما.
- نه اول شما ، هافلپافی ها مقدم ترن!
- اه ، حشرکم؛ از قدیم گفتن ریونی ها همیشه بر هافلی ها مقدم تر بودن ، اول شما.
- نه ، گلم. اول شما.
- اول تو .
- تو .
- تــــو!
- د می گم اول تو ویزلی مو قرمز!
- منم می گم اول تو پیکسی ی تسترال
.

لینی و رز چشم غریه ای به هم رفتند . سپس خط شان را از هم جدا کردند.
- بالت بیاد این ور خط جرت می دم پیکس!
- نه بابا ! واقعا؟ مثلا...


مرگخواران نگاهی به رز و لینی انداختند . کسی به خودش زحمت درست کردن وضع را نداد.

- دارین چی کار می کنین اون پایین؟ وای به حالتون اگر بیاییم ببینیم دارید در خانه ی ما کوییدیچ بازی می کنید ... تازه ما می خواهیم پس از اینکه یارتان را یافتید دامبلدور را به اینجا دعوت کنیم تا به هم عشق بورزیم ! ما vsدامبلدور. مرگخواران vsمحفل !
پس یارتان را از میان محفلی ها بیابید !
حالا هم خموش شید می خواهیم استراحت کنیم.

مرگخواران:


I'm learning that who I'm is'nt so bad.The things that make me different are the things that make me





پاسخ به: افسانه لرد ولدمورت
پیام زده شده در: ۲۱:۳۱ چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۶
#39
لرد پفک پیگمی لبخندی شیطانی زد .
- مرگخواران ما . متــــنــفـــــــــر باشــــیـــد!

مرگخواران چشم هایشان را برهم زدند و لرد پفک پیگمی آب دهانش را قورت داد سپس دستورش را برعکس کرد.
-یاران ما ! عاشــق باشید!

مرگخواران نگاه های به یکدیگر انداختند . لینی به به رز نگاه کرد، رز به لیسا ، لیسا با حالت قهر قهر تا روز قیامت به بلاتریکس نگاه کرد ، بلاتریکس هم چشم غره ای به رودولف رفت، رودولف هم برای ریتا چشم چرونی کرد و ابرو بالا انداخت ، ریتا به لودو نگاه کرد ، لودو به ادوارد ، ادوارد به الکتو ، الکتو به آرسینوس . و آرسینوس هم نگاهی پر مفهوم و عمیق به لینی انداخت. اما لینی به رز خیره شده بود ، و رز به لیسا و لیسا به بلاتریکس و بلاتریکس به....
درنتیجه همه زیر سنگینی بار نگاه آرسینوس سقوط کردند . حتی خود ارسینوس هم زیر بار نگاه خودش خم شد . چون الکتو به او نگاه کرده بود.
-

مرگخواران لرزه ای بر اندامشان حس کردند. سپس زیر بار نگاه های سنگین و عصبانی لرد خودشان را جمع و جور کرده و شروع به سوال پرسیدن کردند.
- ارباب عشق؟
- ارباب روح ما با سیاهی گره خورده.
- ارباب.. بیاین از این حرفای ترسناک نزنیم.
- ارباب معجون مرگخوار عاشق کن بدم؟

لرد با آرامش لبخند خبیثانه ای زد.
- یاران من ! تسترال با تسترال/ هیپوگریف با هیپوگریف / کند هم جنس با هم جنس پرواز!
ولی شما که یاری نداشتین؟
با کسی کاری نداشتین!
یارو با سه تا حروفش یه گوشه ای کنار گذاشتین !
ا ـــی یـــار ا ــــی یــــار ..ای یار بیداد!
اهم اهم .. پس ، در نتیجه بروید و هم جنس خود را بیابید .



I'm learning that who I'm is'nt so bad.The things that make me different are the things that make me





پاسخ به: یتیم خانه سنت دیاگون
پیام زده شده در: ۱۷:۵۲ جمعه ۶ بهمن ۱۳۹۶
#40
بلاتریکس دستی به موهایش کشید . که البته باعث شد به این حالت دربیاد .
- ارررر..ارباب؟

به آرامی به پشت سرش نگاه کرد. لرد حتی وقتی نبود هم بود.
- ارباب؟

جای تعجب نداشت . حتما توهم زده بود. به ناخنی که از دهن تام بیرون زده بود،والان تنها بخش باقی مانده از آرسینوس بود ، و انبوه مرگخوارانی که حتما هافلی بودند و با پشت کار ناخن سینوس را از حلق تام بیرون می کشیدند ، نگاه کرد . بعد به تام که گریه می کرد نگاه کرد. سپس به گودال تازه ایجاد شده در خانه ی ریدل نگاه کرد . کلا به همه نگاه کرد. ولی کسی به او نگاه نکرد. به جز گودال.
- چیه نگاه می کنی؟
- باید موهاتو شونه کنی.
- وا! مگه مو ها ی من چشه؟
- باید موهاتو شونه کنی.
- ببین داری می ر..
- باید مو هاتو شونه کنی .
- ا...
- باید مو هاتو شونه کنی.

بلاتریکس تا ده شمرد . سه بار هم شمرد. ولی گودال دست از سرپر
کردن کاسه ی صبر بلاتریکس با شعار «باید موهاتو شونه کنی» برنداشت . سرانجام کاسه ی صبر بلاتریکس لبریز شو.
- کروشیو.

بلی ، بلاتریکس کروشیویی نثار گودال کرد؛ غافل از اینکه گودال کف زمین بود و روی زمین پسر اربابش. و حتی گودال هایی که روی زمین اند بلد نیستند به اربابش و پسرش احترام بگذارند، و وقتی کسی بهشان کروشیو می زنه می ریزند. بی توجه به اینکه پسر ارباب رویشان نشسته و آرسینوسی را قورت می دهد...


ویرایش شده توسط پاتریشیا وینتربورن در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۶ ۱۸:۲۸:۰۷

I'm learning that who I'm is'nt so bad.The things that make me different are the things that make me









هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.