هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: جانورنماها
پیام زده شده در: ۱۶:۵۸ سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹
#31
- ای افرین دمت گرم مثل اینکه اونقدر هم خنگ نیستی ها.
- ولی یادت باشه باید افتخارش به اسم من ثبت بشه.
- یا مرلین بزرگ
سدریک و هکتور به سرعت به سمت گل های کنار دریاچه دویدند.
- وای چقدر خوشگله اینجا
- اره موافقم.
- سلام سلام خوش اومدید. به باغ ما خوش اومدید. گل های ما رو کردین شما خوشحال. گل های رو کردید مشتاق. خوشحالیم ما که هستید شما اینجا برای ما.
گل های رنگارنگ بسیار زیادی در باغ بودند و با خوشحالی زیادی برای سدریک و هکتور اواز می خواندند.
- سلام گل های خوشگل من خیلی خسته م واسه ی همین زیاد حرف نمی زنم بهمون مسیر انجا که اب هایش یخ زده است را نشون می دید؟
- شما باید امتحان ما رو قبول بشید اول.
- چی؟! یه امتحان دیگه من دیگه تحمل ندارم.
ولی دیگر خیلی دیر شده بود. گل ها پودر هایی را فوت کردند و سدریک و هکتور رو به دنیایی دیگر فرستاد.
..........
رویای سدریک.
سدریک در حالی که به ارامی بلند می شد سرش را مالید. وقتی به هوش اومد خودش را در تالار عمومی هافلپاف دید.
- من کجام؟ عه اینجا که همون تالار عمومی خودمونه.
- هی سلام زاخاریاس.
- بعد از اون کارت هنوز خجالت نمی‌کشی که با ما سلام و احوالپرسی می کنی؟
- چه کاری؟!
- خودت بهتر از همه می دونی


Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۱۹ سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹
#32
سلام ارباب.
خوبید؟
مزاحم که نبودیم.
می شه نقد نقد پست شماره۵۹۳ باشگاه دوئل رو بزارید؟


Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده


پاسخ به: جانورنماها
پیام زده شده در: ۲۱:۲۷ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹
#33
سدریک دستی به موهایش کشید و به ارامی بلند شد. چرخی به بدنش داد. چغ.

- سدریک این صدای غولنجت بود؟!
- پنه په مال مامانم بود.
سدریک با قدم های بلند به سمت درخت رفت. درخت داشت اواز می خواند و تفسیر می کرد.
نقل قول:
دستمال من زیر درخت البالو گم شده. خبر داری؟ نه نه

خب اگر خبر نداری چرا این شعر رو نوشتی؟
- اهم اهم
- تو کی هستی؟ با اون خنگ خدایی؟ نه تو باید گیلدوری باشی. الان می گیرمت. دغل کار من رو گول می زنی؟ می ری برام گل رنگارنگ تقلبی می اری.
درخت شاخه هایش را در هوا تکان داد و به جایی که سدریک بود برد.

- من را نکش من سدریک دیگوری هستم. پسر اموس دیگوری.
- ای تو سدریکی پس. فکر نمی کردم اینقدر مثل گیلدوری بی ریخت باشی.
- من و بی ریختی؟! واقعا که خیلی بی سلیقه هستی. -ببخشید پسرم که بهت حمله کردم. چون یه چند وقتی
هست که ازش دلگیرم
- چرا؟
- بهم گل هفت رنگ تقلبی داد.
- اخی گناه داشتی.
- اره
- اقا درخته ما هم اگر اون از رو برای ارباب نبریم اون هم ما رو می کشه
- خب من چون فکر می کنم تو یه پسر خوشگل و مهربونی شاید بهت یه راهنمایی کنم. تو باید به قلبت رجوع کنی تا بتونی جواب معما رو پیدا کنی. اگر بهش رجوع کنی جواب تمام معما ها رو پیدا می کنی.
- من الان رجوع کردم قلبم بهم می گه بخواب.
- خنگ نباش به اعماق وجودت برو


Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده


پاسخ به: خادمان لرد سياه به او مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۱۶:۳۵ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹
#34
ارباب از ما ناراحت هستید که قبولمان نمی کنید؟


مگان عزیز

مسئول این تاپیک بلاتریکسه. من کلا تایید نمی کنم. فقط تو موارد خاص دخالت می کنم. مثلا مارولوگانت از مرگخوارای قدیمی بود. برای همین تاییدش کردم. برای پست قبل از شما هم لازم بود توضیحی بدم. در حالت معمولی بلاتریکس تایید یا رد می کنه. اونم اومدنش خیلی طول نمی کشه. چند روز انتظار برای گرفتن جواب زیاد نیست. صبور باشین.

ناراحت نیستیم. بسیار هم خوشحالیم!


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۷ ۱۶:۴۱:۲۸

Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده


پاسخ به: الگوی شما کدام شخصیت هری پاتر است؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۵:۰۴ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹
#35
لونا لاوگوود
چون که خیلی از اوقات ادم های عجیب و فوق‌العاده تو دنیا هستن که درکشون برای مردم سخته


Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۴:۲۸ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹
#36
سلام پروفسور.
تکلیف من


ویرایش شده توسط مگان راوستوک در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۷ ۲۱:۳۰:۳۴

Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده


پاسخ به: باشگاه دوئل
پیام زده شده در: ۱۴:۱۰ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹
#37
دوئل مگان راوستوک vs زاخاریاس اسمیت
سوژه: رقابت سخت.
خانه ریدل ها

مگان و گابریل در حالی که از پله ها بالا می رفتند به دم در خانه ریدل ها رسیدند. گابریل در زد و زنی در را باز کرد. به نظر مسن می امد.

- سلام گابریل مامان. با اوکادوی مامان کار دارین؟
- سلام اره می تونیم بریم؟
- اره کار ندارن وقتشون خالیه.
- مرسی.
مگان و گابریل وقتی به دم در اتاق ولدمورت رسیدند مگان کمی می ترسید که وارد شود.
- ارباب می تونم بیام تو؟
- بله گابریل. بیاید داخل
- ارباب مرگخوار اوردم.
- خب بگذار چهره اش را ببینم.
مگان به ارامی جلو امد.

- پس این مرگخوار ماست.
- سلام ارباب.
- تو چه کسی هستی؟
- من مگان هستم. مگان راوستوک.
- خوبه. دلم می خواست به جمعمان بپیوندید ولی نمی توانم چون یک نفر دیگه هم هست.
- کی؟!
- الکساندرا ایوانووا. ما او را به یک مأموریت فرستادیم تا بسنجیمش.
- من هم بسنجید. من از اون بهترم.
- خب پس تو باید برای من یک سری اطلاعات بیاری.
- از چه نوعی؟
- شنیده ایم که پاتر نقشه ای دارد. تو باید از نقشه او سر در بیاوری.
- این که کاری ندارد.
.......⁦
فردا صبح در کلاس
- سلام ویزلی، سلام پاتر، سلام گرنجر.
- به نظرتون راوستوک امروز عجیب نیست؟
- اینقدر نگران نباش هرمیون تو همیشه نگرانی.
- خوبه مثل تو همیشه بی خیال نیستم رون.
در همین حین استاد وارنز وارد کلاس می شود.
- سلام خب دانش اموزان نمره ها رو اوردم. بهترین نمره مال.....
با گفتن این جمله هرمیون چهره‌ای مغرورانه گرفت چون مطمئن بود که خودش هست.

- خانم مگان راوستوک
- چی خانم؟!
- بله خانم گرنجر شما رتبه دوم رو اوردید.
- بچه ها بنظرتون مگان یکم عجیب نیست.
- نه هرمیون نیست چون تو بهش داری حسودی می کنی.
- نه خیر رونالد ویزلی.
..........
روز نام نویسی برای محفل:
مگان که دیگر از این نقش بازی کردن خسته شده بود به سرعت برگه را امضا کرد.

- خوبه خانم راوستوک نفر بعد.
- لازم نبود تو بهم بگی ویزلی
- چی؟!
- هیچی بی خیال.
...........
اتاق نیازمندی:
- خب حالا قراره اینجا چیکار کنیم؟
- خب قراره تمرین کنیم.
- مطمئنی که امبریج نمی فهمه؟
- اره کاملا.
- خب امروز قراره ورد اکسپترو پاترونوس رو یاد بگیریم. فقط کافیه که به بهترین خاطره خوشتون فکر کنید.
تمام بچه های محفل یکی یکی ورد رو می خوندن و اجرا می کردن بعضی ها شانس داشتن و بعضی ها نه
- اکسپترو پاترونوس.
با گفتن این جمله اژدهایی بزرگ و ابی رنگ از چوبدستی بیرون امد.
- وای
- خیلی خوب بود مگان.
- می دونم.
- بچه ها ما باید به اتاق اسرار وزارتخانه بریم.
- خب چرا؟
- چون باید نزاریم اون گوی رو مرگ‌خواران بگیرم.
- خب کی می خواد بره حالا؟
- مگان می شه اینقدر گیر ندی؟
- هرمیون مشکل تو دقیقا با من چیه؟
- این که دستور می دی.
- من کی دستور دادم؟!
رون بین هرمیون و مگان می اید قبل از اینکه یک دعوا شروع بشود.
- خانم ها لطفاً دعوا نکنید.
- رون برو کنار.
- رون به حرف مگان گوش بده برو کنار
- اکسپلیارموس
- اکسپلیارموس
چوب دستی مگان و هرمیون در هوا به چرخش در امد و در دستان جینی قرار گرفت.
- می تونید برای یک لحظه دعوا رو تموم کنید؟ ما مثلا یه تیم هستیم. هری گروهبندی بکن.
- خیلی خب. مگان، بریجیت، جینی، چو، هرمیون و لونا شما با هم برید.
- من با هرمیون یه تیم نمی شم.
- فکر کردی من دوست دارم ولی مجبوریم می فهمی؟
- سایلِنسیو
-
- بهتر شد.
بچه‌های محفل با عصبانیت به مگان نگاه می کردند.

- اه، خیلی خب دهنشو باز می کنم.
- خیلی خب بیاین بریم.
- این باز جوگیر شد؟!
.........
اتاق اصرار وزارتخانه:
گروه ها طبق نقشه از هم جدا شدند. صدا هایی از اطراف قفسه ها به گوش می رسید. می ترسید ولی سعی می کرد نترسد. سایه ارام ارام حرکت می کرد. در همین حین دختری به بیرون امد.
- الکساندر ایووانا
- مگان راوستوک
- درست حدس زدی حالا می خوای خودت رو برای افراد
و ارباب دردانه کنی و جای من رو بگیری؟
- تو چی؟!
هر دو دختر چوبدستی خود را بیرون اوردند ولی مگان سریع تر بود.
- موبیلیکورپوس
با گفتن این طلسم الکساندرا ایوانووا هر کاری که مگان می گفت می کرد.
- خوبه. پایین، بلا، پایین، بالا، سینه خیز راه برو، سینه خیز راه نرو. واقعا که تو خیلی کسل کننده ای.
وقتی مگان داشت به الکساندر ایووانا دستور می داد علامت قرمز رنگی در اسمان ایجاد شد.
- کارم باهات تموم شد. اینکار سروس
با این گفتن این طلسم بدن الکساندرا بسته شد.
مگان سریع به جایی که نور می تابید دوید.
چوب لاوندر در گوشه افتاده بود و یک دیوانه ساز جلوی رویش بود.

- اکسپترو پاترونوس
اژدهایی از چوبدستی بیرون امد و دیوانه ساز را دور کرد. خودش نمی دانست چرا یک محفلی رو نجات داد.

- فکر کردی من رو می تونی ببندی؟
- تو چطور ازاد شدی؟
الان بهت می گم. لوموس ماکسیما
نوری قرمز رنگ از چوبدستی بیرون امد و در یک لحظه تمام مرگ‌خواران حاضر در تالار اسرار به جایی که لاوندر و مگان بودند امدن.

- وای خدای بزرگ چه خیانتی. مگان به یک محفلی کمک‌ کرد.
- به تو ربطی نداره. اره من یه محفلی رو نجات دادم.
- پس باید به سزای اعمالت برسی.کروشیو.
مگان یکی از بلند ترین جیغ ها را کشید.

- اکسپترو پاترونوس
........
بقیه اعضای محفل در حالی که داشتند می گشتند پروانه ای ابی کوچک را دیدند که به سرعت پرواز می کرد.
- این پاترونوس مال لاوندر هست باید بریم.
- اره بریم.
.........
- نمی خوای چیزی بگی مگان؟
- چی می خوای؟
- پس نمی گی؟ کروشیو.
- اکسپلیارموس
- استوپرفای
- راوستوک فکر کنم باید ولت کنم.اینکار سروس. اپلیویوت.
- دستت رو ازش بکش کنار. اکسپلیارموس
- چوب دستی ایووانا در هوا پرتاب شد. ایووانا با لبخندی شیطانی گفت.
- خداحافظ بازنده ها.
مگان چشم هایش سیاهی می رفت و نمی توانست چیزی را ببیند یا بشنود فکر کرد که دیگر کارش تمام است و چشم هایش را بست.

- زود باشید بلندش کنید.
.........
سنت مانگو:
مگان به ارامی بدن خود را تکان داد. چیز زیادی یادش نمی امد.

- به هوش اومد. کیتی به هوش اومد.
مگان دستی به سرش زد. درد داشت.
- من کجام؟ من چرا اصلا اینجام؟
- یعنی هیچی یادت نیست؟
- نه.
از گوشه تخت دیگری که روی ان یکی دیگر از دانش اموزان خوابیده بود لاوندر امد.
- ورد اپلیویوت رو روش اجرا کردن.
- چی؟
- اره اتفاقات اونجا رو از ذهنت پاک کردن. من فقط می خواستم ازت برای نجاتم تشکر کنم. تو یه محفلی هستی به نظرم تا یه مرگ خوار سنگ دل. البته به جز تو گابریل.
- هنوز می خوای عضو بشی؟
- نه چون هیچ چیزی رو کامل یادم نیست کنار می کشم.

بله الکساندر اینگونه مگان را از سر راه خود برداشت.


ویرایش شده توسط مگان راوستوک در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۷ ۱۴:۱۵:۴۴
ویرایش شده توسط مگان راوستوک در تاریخ ۱۳۹۹/۵/۲۷ ۱۶:۳۸:۵۷

Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۱۵:۰۳ یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
#38
سلام پروفسور
1. فرض کنید که شما یک مدافع کوییدیچ هستین و قصد دارین با چماق یک ضربه منجر به مصدومیت جدی در حریف ایجاد کنید به شکلی که نه خطای شما گرفته بشه و نه اون بازیکن بتونه بازی رو ادامه بده. ضربه به سر باعث خطا و پنالتی میشه و به ضرر تیم شماست. در نتیجه با رعایت مفاد حضور کاربر سیزده ساله و اصول PG ، یک نقطه یا عضو (به غیر از سر) رو جهت هدف گیری با بلاجر انتخاب کنید و شرح بدین هدف گیری این نقطه یا عضو چگونه منجر به مصدومیت جدی در بازیکن حریف میشه؟ (5 امتیاز)
.......
خب من خودم یه بار این کار رو انجام دادم و جواب داد توپ رو با چماق می زنیم به نوک جاروی بازیکن جاروش می‌شکنه و همه فکر می کنن که جاروش مشکل داشته.
2. بازیکنان کوییدیچ در زمان های استراحت، نیاز به تفریحات مرتبط با کوییدیچ دارن تا روحیه شون خوب بمونه. ور رفتن با توپ های کوییدیچ شامل کوافل، بلاجر و اسنیچ طلایی و تحقیر این عناصر کوییدیچ در پشت صحنه یکی از این تفریحات به حساب میاد. برای هر کدوم از این سه توپ با مثال یا شرح مختصر، یک روش تفریحی یا بازی یا ور رفتن جداگونه غیر از کوییدیچ پیشنهاد بدین یا حتی طراحی کنید. نیم نگاهی به دنیای رنکارنگ ماگل ها بلامانع است. (3 امتیاز)
........
خب ما یه با توپ ها وسطی کردیم جاتون خالی با یه ضربه که می زدیم ادمه دیگه تموم نمی خورد و می رفت بیرون و اعلام تسلیم می کرد ( به بچه های ماگلی گفتم که توپ رو هدیه گرفتم )
3. ترکیب تیم کوییدیچ ایده آل جادوگرانی خودتون رو بچینید. فرض کنید خودتون هم در این تیم هستین و نقش کاپیتان رو دارید. هفت بازیکن اصلی شامل یک دروازه بان، دو مدافع، سه مهاجم و یک جستجوگر رو لیست کنید. فرقی نداره اعضای فعلی یا قبلی جادوگران. (2 امتیاز)
..........
دروازه بان: لرد ولدمورت ( چون مرگ خواران بهش جرئت نکنن گل بزنن
مدافعان:کیتی رایکونز، هکتور دکثور گرنجر، مروپ گانت
مهاجمان: بلاتریکس لسترنج، گابریل دلاکور، رابستن لسترنج.
جستجوگر:مگان راوستوک ( کاپیتان تیم، خودم)


Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کلاس طلسم‌های باستانی
پیام زده شده در: ۱۲:۳۹ یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
#39
سلام پروفسور.
تکلیف جلسه دوم کلاس طلسم های باستانی.
*******
۱-برای احضار روح چه کسی رو انتخاب می کنید و چه نسبتی باهاتون داره؟ (۳نمره)
بریجیت کسی که اگر نبود ممکن بود من نیم الان وجود نداشتم. بهترین دوستم بود.

۲-چرا این روح رو احضار کردید؟ از روحی که احضار کردید یه سوال بپرسید و جواب خلاقانه ش رو برام بنویسید. )۷نمره)
+ اضمرسیوس
- سلام مگان
+ بری ... بری ..... بریجیت. . این خودتی؟.
- اره مگان خودمم گریه نکن.
+ چطور می توانم گریه نکنم. بهترین دوست من به نام حق مرد. من باید می مردم اون ها من رو می خواستن.
- مگان. اگر من نمی مردم تو به همه نشون نمی دادی که همه خودشون حق انتخاب جبهه شون رو دارن.
+ چرا این کار رو کردی؟
- چون ما همه خوبی رو می خوایم و ما دوستیم دوست ها جونشون رو برای هم حاضرن بدن.
+ ولی نه برای دوستی مثل من.
- اتفاقا برای کسانی مثل تو. تو اگر نبودی کیتی چطور از پس یه غول بر می اومد. تو اگر نبودی گابریل از کی خیلی سلیقه می پرسید اگر تو نبودی گابریل هیچ کس به مدل هاش توجه نمی کرد و من اگر تو نبودی هیچ وقت معنای دوستی رو درک نمی کردم.
+ مرسی. اون بالا ها حواست به خودت باشه. راستی اونجا الکساندرا خوبه؟
- اونی که دختر عمویه مادرت بود توی جنگ اول با ولدمورت مرد.
+ اره
- اونم خوبه هر دو از این بالا حواسمون بهت هست.
+ مرسی. ببخشید من باید برم کلاسم می خواد شروع بشه.
- باشه روز خوبی داشته باشی.
+ راستی متشکر


Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کلاس اصول تغذیه و سلامت جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۰۶ یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
#40
سلام پروفسور گانت.
تکلیف جلسه دوم.
*****
هاگوارتز به خاطر یک سری مشکلات تا دو روز بسته بود و همه ی ما رو فرستاد خونه هامون. وقتی از قطاری که من رو از لندن به ایرلند اورد پیاده می شدم دیدم که مامان و بابا چون بهشون اطلاع نداده بودم نیومده بودن. خوش شانس بودم که هنوز چند تا تاکسی مونده بود که من روی برسونه. وقتی به خونه رسیدم خونه هیچ تغییری نکرده بود همون‌جوری بود که یادم میومد. وقتی در رو باز کردم نات با صورتی پر از جوش های قرمز اومد بغلم کرد.
- اخ جون اجی اومد. اخ جون اجی اومد. سلام اجی.
-سلام نات (من بهش می گم نات در واقع اسمش ناتانائیل هست و من حوصله گفتن اسم کاملش رو ندارم.).ممنون تو خوبی؟. صورتت رو ببینم چی خوردی که اینجوری شد؟
نات زد زیر گریه.
- خواهری صورتم می سوزه درد داره. یکی از اون خوراکی های توی اون بسته خوردم یهو صورتم این جوری شد.
- گریه نکن. از کدومشون خوردی؟
نات به یک ظرف کوجک روی میز اشاره کرد. وقتی در ظرف رو باز کردم یک لقمه کوچک کالباس رو دیدم که نات ازش خورده بود.
- نات تو چرا کالباس خوردی؟. مگه تو به کالباس حساسیت نداری؟
- حساسیت چیه؟
- خب حساسیت یعنی بدنت به یه چیزی حساس باشه. مثل من که روی موهام حساسم و صورت تو به این کالباس ها.
- یعنی بدن منم دوست نداره بهش کالباس بدم.
- اره.
نات دستش رو روی صورت کشید.
- ببخشید اقای صورت که ناراحتت کردم.
- خب نات بزار این پماد رو بزنم به صورتت.
- باشه فقط اقای صورتت دردش نگیره.
- باشه
وقتی پماد رو به صورت نات زدم رفتم تا به مامانم زنگ بزنم. وقتی گوشی رو قطع کردم به نات گفتم که مامان و بابا قراره یکم دیر بیان پس باید خوش بگذرونیم وقتی این کلمه رو گفتم نات خیلی خوشحال شد.
- خواهری بیا اقای کالباس رو محاکمه کنیم.
- باشه پس برو توی اتاق تا من بیام.
*******
اتاق نات.
- اهم، اهم. ادویه ها و وسایل اشپزخانه ما امروز اینجا جمع شدیم تا محاکمه ی اقای کالباس رو انجام بدیم به دلیل ناراحت کردن صورت جناب اقای نات راوستوک. . محاکمه شونده رو بیاورید.
نات دو ملاقه را کنار ساندویچ قرار داد تا او را بیاورند.
- خب اقای کالباس شما چیزی برای دفاع از خودتون دارید؟ دروغ نگید اقای کالباس. ایا کسی در اینجا حرف اقای کالباس را تایید می کند؟. بله شما اقای ادویه فلفل تند. بله درست می گویید این یک جرم غیر قابل بخشش است. پس اعدامش می کنم. جلاد بیا و این کالباس رو ببر و اعدام کن.
نات چند تا چاقو را به عنوان جلاد اورد و من نان را تکه تکه کردم.
- پایان محاکمه


Im not just a witch that was put in slytherin. They were always jelous to me but the know im better that them. Im the future of slytherin

تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.