هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ماجراهای کاشت مو
پیام زده شده در: ۲۳:۲۵ شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۹
#31
بلاتریکس راهش را یین انواع وسایل و غذا ها باز می کرد روی تیکه ای از کاناپه ی توی اتاق لیسا که به طور اتفاقی تاکید می کنم اتفاقی گم شده بود ایستاد تا آدامس توت فرنگی ای که به کفشش چسبیده بود رو بکنه .

_اون پیپ اگلا نیست؟

فلش بک

_پیپم ، پیپ عزیزم
_ساکت شو اگلا تا باهات قهر نکردم.
_درکت می کنم .اگلا منم اگه بالش عزیزم گم میشد اینجوری سوگواری می کردم.
_مرسی سدریک ولی هنوز پیپم گمه ؛پیپ عزیزتر از جانم . آه پیپ من بدو...

اگلا نتونست جمله ش رو تموم کنه چون فریادی جمله اش رو قطع کرد.

_یکی اینو خفه کنه


!Warning
Risk of biting


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۰۹ شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۹
#32
نام: ایزابلا تینتوئیستل

گروه :هافلپاف

نژاد:اصیل

جبهه: سیاه

ملیت :فرانسوی

جانور نما:سگ ژرمن

ویژگی های ظاهری: مو های قهوه ای و فرفری، چشمانی قهوه ای ، پوست سفید


علاقه مندی ها : جادوی سیاه، گاز گرفتن

پاترانوس: سگ هاسکی

چوبدستی: چوب درخت بید با مغز ریسه قلب اژدها

جارو:آذرخش

ویژگی های فردی: مبتلا به بیماری گاز گیری ، وفادار


زندگینامه:

وی در خانواده اصیل و سفید تینتوئیستل دنیا امد. در فامیل به تافته جدا بافته مشهور بود زیرا خانواده اش بی ازار و ارام بودند ولی ایزابلا بچه ای شر و شیطون بود . یکی از عادت هایی که ایزابلا هنوز دارد گاز گرفتن اطرافیانش است .

در سن 11 سالگی برای او یک نامه از طرف هاگوارتز اومد و برخلاف خانواده اش که همگی به بوتابون رفته بودند به هاگوارتز رفت و در گروه هافلپاف افتاد . وی در سال پنجم به جادوی سیاه علاقه مند شد و در اخر مرگخوار شد .



جایگزین شود؛ لطفا


انجام شد.


ویرایش شده توسط ایزابلا تینتوئیستل در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۲۶ ۲۲:۱۷:۴۰
ویرایش شده توسط ایزابلا تینتوئیستل در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۲۶ ۲۳:۰۱:۰۶
ویرایش شده توسط ایزابلا تینتوئیستل در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۲۷ ۷:۴۳:۰۱
ویرایش شده توسط ماروولو گانت در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۲۷ ۲۲:۱۲:۵۵

!Warning
Risk of biting


پاسخ به: هری یا نیوت
پیام زده شده در: ۱۹:۳۴ جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹
#33
کله زخمی


!Warning
Risk of biting


پاسخ به: دامبلدور قوی تره یا ولدمورت؟
پیام زده شده در: ۱۷:۵۰ پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹
#34
صد درصد اربابمون


!Warning
Risk of biting


پاسخ به: باغ وحش هاگزميد
پیام زده شده در: ۲۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹
#35
توی قفس ببر گابریل تی به به دست به ببر چشم غره می رفت.

_اصلا دلت میره تو این اشغال دونی زندگی کنی؟

شاید ببر جیوون بود ولی به این معنی نبود که نمی فهمید (نمیدونم شایدم واقعا نمی فهمید) . بنابر این با غرشی برق اسا (که شباهت زیادی به فریاد های بلاتریکس داشت) به سمت گابریل برگشت. و البته گابریل کار همیشگی رو کرد،وایتکس به سمت چشم های ببر پاشید .

_فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه!(الان فلفل و وایتکس چه ربطی به هم دارن ؛دقیقا؟ )
_غرررر (غلط کردم به زبون ببری.)
_افرین پیشی خوب.
_ غرر غرر غر؟ (من کجام به گربه میخوره ؛ به زبون ببری)

ولی گابریل داشت به قفس نفرت انگیز ( البته به تعبیر خودش) نگاه می کرد .

_اینه باید بره اونور ...


!Warning
Risk of biting


پاسخ به: اگر هري بخواهد نقشه غارتگر را به يكي از بچه هايش بدهد به كدام یکی از بچه هایش می دهد؟
پیام زده شده در: ۰:۰۸ چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹
#36
البوس . چون معلومه به بابا ش رفته توی دردسر سازی . بهش نیاز پیدا می کنه.


!Warning
Risk of biting


پاسخ به: بدترين فيلم هري پاتر
پیام زده شده در: ۱۵:۵۸ دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۹
#37
زندانی ازکابان


!Warning
Risk of biting


پاسخ به: کافه هاگزهد
پیام زده شده در: ۲۰:۰۵ یکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۹
#38
"پارک شهر"
_ رودولف انقدر بی کار نباش ، برو بچه ها رو جمع کن.
_ من برم گاز شون بگیرم؟
_من برم نیش بزنم ؟
_ یه چیزی بگم؟
_ نه ایزابلا نه لینی ، ربکا تو بگو ...رودولف.

بلاتریکس که با چهره عصبانی به
سمت رودولف که سعی می کرد به یک ساحره نزدیک شود،داد می کشید، اصلا به چهره ی گیج لینی و ایزابلا توجه نمی کرد.

_الان به صورت خیلی مستقیم گفت اضافه ایم؟
_فکر کنم.
_الان به صورت غیر مستقیم گفت ربکا رو به ما ترجیح داده؟
_فکر نکنم چندان غیر مستقیم بودا. درواقع خیلی عم مستقیم بود.
_من برم با نیشم توی افق محو شیم .
_منم برم اب بخورم .
_
_چیه ؟ تشنمه خب.
_من میخوام برم توی افق محو شم ، تو داری میری اب بخوری . چه وضعشه . هافلپافی هم هافلپافی های قدیم . پس معرفت کجا رفته وفاداری کجاست .
_زمان سالازار مرلین بیامرز وقتی یه نفر به گروهش ...

_چرا معجونا رو نفروشیم ؟
ربکا به بلاتریکس که دنبال رودولف میدوید نگاه کرد.

_مگه دستم بهت برسه رودولف داشتی به ساحره ِ چی میگفتی ؟ ها ؟ جواب بده . رودولف .
_جذب مشتری برای معجونای هکتور .به مرلین قسم ...

ربکا اینبار نگاه ش را از روی بلاتریکس و رودولف که مثل موش و گربه دنبال هم می کردند برداشت و به ایزابلا یی که از اب سرد کن اب میخورد متوقف کرد.

_ مثلا قلپ قلب اسمش قلپ اب سرد قلپ کنه قلپ ابش از قلپ قلپ اب جوش هم گرم تره !
_خانوم زود باش ما هم تشنه مونه ها

این بار ربکا توجه اش به ماروولو و لینی جلب شد که رو به روی جای خالی ای نطق می کردن‌.

_ مثلا هافلپاف برای وفادار ها ست ، اخه به این میگن وفاداری نه تو بگو به این میگن وفاداری؟
_زمان سالازار ...

صدایی در نزدیکی ربکا شنیده شد.

_معجون دونه دونه .معجون سی سه دونه.
_ تو رو به جون جدت نخون هکتور.
_تن سعدی تو گور لرزید.

مثل اینکه کسی ایده ربکا رو نشنیده بود.

_ میگم چرا معجونا رو نفروشیم ؟ یه پولی هم به جیب می زنیم
.

همه ی سر ها به سمت ربکا برگشت.
...


ویرایش شده توسط ایزابلا تینتوئیستل در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۱۳ ۲۰:۰۹:۰۴
ویرایش شده توسط ایزابلا تینتوئیستل در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۱۳ ۲۰:۱۰:۵۳
ویرایش شده توسط ایزابلا تینتوئیستل در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۱۳ ۲۰:۱۱:۵۰
ویرایش شده توسط ایزابلا تینتوئیستل در تاریخ ۱۳۹۹/۷/۱۳ ۲۰:۱۸:۳۴

!Warning
Risk of biting


پاسخ به: دندانپزشکی دکتر گلگومات
پیام زده شده در: ۱۸:۴۰ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۹
#39
_بانو الان چیکار کنیم؟

مرگخواران به قابلمه سیب زمینی تفی نگاه کردن و منتظر جواب مروپ موندن.

_انجیر های مامان . حالا با دست شکل میدیم به این خمیرمون . فقط دقت کنین که یک دست و یک اندازه باشه. مرگخوارای مامان.

یک ساعت بعد

مروپ به اشپزخانه چسبناک و مرگخوارای پوشیده از خمیر نگاه کرد ‌.

_هلو های مامان ، گند زدین
_چندان بدم نشده بانو فقط یه ذره ...

ولی شیلا احازه صحبت کردن به رودولف نداد.

_میگم بانو چرا نریزیم تو قالب؟
_آفرین شیلا ی مامان یه جا به درد خوردی .
_بانو ، یه جا؟ ...
_بریم گیلاس های مامان فقط قالب سیلیکونی باشه نه قالب پلاستیکی.

و این گونه بود مرگخواران به سوی کوچه دیاگون راه افتادن ...


!Warning
Risk of biting


پاسخ به: قرعه های اسرار آمیز هکتور
پیام زده شده در: ۱۳:۳۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۹
#40
سلام هک
خوبی هک
یه ۵ امتیازی داری؟


!Warning
Risk of biting






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.