هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: انجمن تفرقه بین دو جبه ی سیاه وسفید
پیام زده شده در: ۱۳:۱۶ سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۲
#31
سالیان پیش در زمان باستان جادوگران، پرندگان زیادی در جادوگران جولان میدادن از کفتر گرفته تا جغد ...
این موجودات که به لطف فتوشاپ قدرت جادویی هم پیدا کرده بودن و با دوز کلک قدرت بسیار در میان مافیای جادوگری پیدا کردن تا اینکه یکی از اصیل زادگان واقعی پیدا شد تا چهره واقعی این موجودات را به جادوگران نشان دهد... در سال 1385قبل از میلاد مرلین هدویگ به لطف ارتباط با مافیا در محفل ققنوس به قدرت رسید...
اما آیا قدرتی هم داشت؟



آبگوشت جفد با سس داغ پیاز:

در حکایت ها ها نقل شده روزی یکی از خدایان رومی در نامه ای به لردولدمورت اعظم از او درخواست گوشت جغد کرده... متن نامه به این شرح است:

------------------------------------------------------
به نام خودم

تام ریدل پسر ، در سرزمین ما از روم تا قبرس از یونان تا قفقاز جغد منقرض گشته گویند در سرزمین شما جغد جولان میکشد. درخواست دارم از تو برای ضیافت هفته آینده که قرار هست خدایان مصر به روم بیایند ،بر سنت بوده که شام ضیافت آبگوشت جغد با سس داغ پیاز باشد.

از شما میخوام چاق ترین جغد خود را برای ما قربانی کنید تا بهترین غولهای رومی را در خدمت شما گذارم.

هرکولاستیک خدای روم.

-------------------------------------------
لوسیوس: ارباب ، این بود متن نامه.

لردسیاه که خیلی متعجب شده بود چانه خود را خواراند و گفت: جغد چاق؟! در مقابل غولهای رومی! پیشنهاد خوبیست در سرزمین ما هم که پر شده از پرندگان مزاحم...
لردسیاه: به تمام مرگ خواران دستور بده از هم اکنون شروع به شکار جغد کنند... و چاق ترینش را بیاورید ...

لوسیوس: چشم ارباب
لوسیوس میخواست از خدمت لردسیاه مرخص شود که لردسیاه ادامه داد
-هر کس که موفق شود یک کشیده و 5 بار کروشیو پاداش خواهد گرفت...
لوسیوس سر خود را به نشانه تایید تکان داد و از سرسرا خارج شد..

---------------

لوسیوس در جمع مرگ خواران:

از هم اکنون هر مرگ خوار که بتواند چاق ترین جغد را شکارو نزد ارباب بیاورد... یک کشیده محکم 5 بار طلسم شکنجه از لرد پاداش خواهد گرفت، بروید که تا فردا وقت بیتشر نیست و قابل تمدید هم نیست.

مرگ خواران شروع به پچ پچ کردن: شکار جغد در مقابل کشیده محکم و شکنجه از لرد وای چه سعادتی....


کودکستان وایت تورنادو محفل ققنوس(جایی که هدویگ به قدرت رسیده بود):

هدویگ در حال سخنرانی برای بچه های 3 تا 5 سال:
تصویر کوچک شده

بله بچه ها یکی بود یکی نبود جز آلبوس دامبلدور هیچ کس نبود یه مرد خیلی بد جنس بود به نام لرد سیاه این مرد خیلی ترسناک بود ... و خیلی هم ظالم بود. حالا کی ظالم بود بچه ها؟

بچه ها همه با هم با صدای ضعیف : لردسیاه!

هدویگ: من که نشنیدم دامبلدور پسند بگید!

بچه ها با صدای بلند: لردسیاه.

بله بچه این لردسیاه ما خیلی هم بد جنس بود.

حالا بگید ببینم لردسیاه بدجنس بود ؟

بچه ها : بعله!

ناگهان!!!

ادامه دارد...


-----------------------

(این پست در راستای تفرقه افکنی بین دو جبهه در سال 85 ارسال شده بود که به شکل عجیبی از دیتابیس پاک شد و نشان داد که مافیای جادوگران هیچ اعتراضی را بر نمیتابند)


ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۲/۸/۱۴ ۱۳:۳۰:۲۰
ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۲/۸/۱۴ ۱۳:۳۳:۲۰

جادوگران


پاسخ به: آشپزخانه ی اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۶:۴۵ دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲
#32
بارتی به شدت ترسیده بود بدنش میلرزید دندوناش در هرنانو ثانیه یک میلون بار به هم میخورد...
بارتی:ا...ل...ت....م...ا..س....م..ی..ک..ن..م...لردسیاه

آنتونی هم خودش را رسانده بود داخل اتاق تا این صحنه دراماتیک را از دست نده تا بعد بتونه در میخانه سه دسته جارو حماسه سرایی کنه...

آنتونی: :hungry1:
نجینی که هنوز نگاه های عجیبی به بارتی میکرد
تصویر کوچک شده


بارتی هم که حالا خودش رو خراب کرده بود از شدت ترس به نوک چوب دستی لرد سیاه خیره شده بود...

لردسیاه: بخششی از لردسیاه هیچگاه نبوده و نخواهد بود...
-آواداکدا..
لردسیاه داشت نفرین مرگ بار تلفظ میکرد که ناگهان نجینی حرکتی خارج از ماورای طبیعی کرد...

با حرکتی غافلگیرانه به سمت لردسیاه رفت...
و شروع کرد به فیس فیس کردن ...

لردسیاه که در حال تلفظ آخرین حرف های نفرینش بود ... کاملا غافلگیر شده بود...
نور سبز رنگ آماده پرتاب از نوک چوب دستی لردسیاه بود که...
تصویر کوچک شده

نجینی:فیس!...فیس...فیش.. غژ...(نه! اجازه نمیدم ... خوب خوشم اومده اخه من از این ... اگه بخوای بکشیش باید هر دومون را بکشی)

لردسیاه:
آنتونی:
بارتی: :worry:
سیاهی لشکر ها:
بینندگان:

نور سبز چوب دستی از شرم حیا و خجالت آب شد افتاد رو زمین کف اتاق را مثل اسید سوراخ کرد رفت پایین...

لردسیاه که هنوز تو همون حالت خشکش زده بود تو فکر خودش یک بار دیگه حرکت آهسته را نگاه کرد تازه فهمید چی شده... ولی هنوز نمیتوانست تکان بخورد...گویی که نفرین شده باشد ...

نجینی به سمت بارتی رفت تا سکانس که باید سانسور شود را انجام دهد..
بارتی که متوجه نزدیک شدن نجینی هنوز نشده بود... وقتی دید نجینی میخواد چیکار کنه بلند شد و پا به فرار گذاشت...
نجینی هم به سرعت به دنبالش رفت
نجینی:فیس...! (عزیزم صبر کن)
بارتی هم که انگار داشت مثل بلبل زبان ماری صحبت میکرد جواب میداد..
-ولم کن ماره گنده ...
-چی از جونم میخوای...
-مگه ندیدی نزدیک بود بمیرم هنوزم معلوم نیست...
ولی نجینی ول کن نبود
خلاصه بارتی و نجینی افتاده بودن دنبال هم ...
تو این مایه ها:
تصویر کوچک شده

آخرین تصویری که از بارتی دیده شد چند دقیقه بعد بود...که نشون میداد بلاخره نجینی اون عمل را انجام داده که خوشبختانه حذف شده ولی تصویر بعد از حادثه چیزی تو این مایه ها بود
تصویر کوچک شده



ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۲/۸/۱۳ ۲۰:۴۸:۲۲

جادوگران


پاسخ به: قوی ترین مرگ خوار کیه؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۲:۳۲ دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲
#33
1.بلاتریکس وحشی تر از همه هم بود
2.لوسیوس مالفوی (همیشه یک پایه اتفاقات شوم بود ولی قدرتش بیشتر از روی قدرت ثروت و نفوذش بود و جایگاهش میان محافل جادوگری مثل وزارت سحر و جادو بود )


جادوگران


پاسخ به: قصر خانواده مالفوی
پیام زده شده در: ۱۵:۴۰ شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲
#34
لوسیوس مالفوی روی تخت بزرگ و اشرافیش که دور تا دورش را پرده های از جنس ابریشم جادویی پوشانده بود در خواب عمیقی بود ولی بدنش کاملا خیس بود و در خواب چیزی با خود میگفت ... قصر اشرافی و خانوادگی مالفوی قدیمی ترین و کهن ترین قصر جادویی تاریخ میراث جهانی جادوسکو( معادل ماگلی یونسکو) یکی از هفت مکان عجایب هفتگانه جادویی نه هرگز حتی اگه شده باشه دراکو را قربانی کنم و نارسیسا را بلا عوض کنم حاضر نیستم این قصر را به این راحتی ها به یک مشت مرگخوار زوار در رفته ... ترکیده ... اسکلت... شپشو... بدم :pashmak:
...اصلا جدیدن لردسیاه این مرگخوارا رو از کجا آورده از کوچه زغالی ها تو بن بست آخر کوچه ناکترن؟
بابا قبلا مرگ خوار شدن هم سلسله مراتبی داشت

بله لوسیوس همینجوری تو خواب با خودش حرف میزد و عرق میریخت البته خیسی بدنش بیشتر از حد تولید عرق بدنش بود انگار که با سر رفته بود تا عمق 100 متری استخر قصر ...

ناگهان مالفوی با صدای داد خود از خواب پرید و مثل مرده های از گور گریخته بلند شد و روی تخت اشرافیش نشت و شروع به نفس کشیدن های شدید و پی در پی کرد انگار که داشته زیر آب خفه میشده...

هه ..! هه.. .هه.. هه. ..هه... یا پدر سالاراز اسلیترین این چه کابوسی بود ... نزدیک بود قصر عزیزم از دست برود ...
لوسیوس که حالا کمی حالش جا اومده بود از تخت بلند شد و به دور و ورش نگاهی انداخت شومینه سلطنتی روشن بود ... پوست اژدها ی بلغاری تمام دیوار اتاق را تزئین کرده بود مجسمه های بزرگ و خوفناک و اشرافی دکوری اتاق جلوه خاصی به اتاق اشرافی لوسیوس داده بود اما ناگهان چیزی آه از نهان لوسیوس بلند کرد...

یک مرغابی پلاستیکی بادی زرد رنگ خیس کف اتاق...
لوسیوس سریع به طرف پنجره اتاق رفت و به حیاط خیره شد دید که اطراف استخر یک عالمه جسد و ردای جادوگری و تعداد زیادی ساحره هست ...
عده ای در حال دادن تنفس مصنوعی به مرگخوارنی که روی زمین افتاده بودن آب استخر خالی شده بود چیزی شبیه ماهی بادکنی و جندش آور گوشه ای از استخر افتاده بود که معلوم شد همون شش پر از آب شده است...

و در گوشه دیگر لردسیاه بطری آب معدنی را بلند کرده بود و به مرگخوارن شیفته که به بطری زل زده بودن انگار که چیز مقدسی است و سرنوشتشان به آن بستگی دارد... نشان میداد.

ناگهان نارسیسا وارد اتاق شد..

اوه عزیزم بهوش اومدی...
زود بیا بریم پایین لردسیاه میخواد سرنوشت مسابقه را تایین کند بیا زود بریم ...
برو باهاش صحبت کن بهش بگو حاظری بشی جن خونگی خانه ریدل شاید از تصمیمش منصرف شد... لااقل اینجوری من و دراکو قصر را داریم...
لوسویس نگاهی به نارسیسا انداخت ...

یعنی واقعیت داره یعنی کابوس نبود....؟


جادوگران


پاسخ به: نحوه برخورد،فکر کردی کی هستی!؟
پیام زده شده در: ۳:۵۶ شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲
#35
نخود فرنگی هم موجود هست؟!

کاری ندارما ولی انگار جدیدا نخود نخریدی تام ریدل ! نخود دیگه اون نخود قدیم نیست این روز ها ارزشش اینقدر بالا رفته که باید قدر نخود رو هم بدونی





مرکز حمایت از مقام معظم نخود


ویرایش شده توسط لوسیوس مالفوی در تاریخ ۱۳۹۲/۲/۱۴ ۴:۰۳:۱۵

جادوگران


پاسخ به: نحوه برخورد،فکر کردی کی هستی!؟
پیام زده شده در: ۳:۴۷ شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲
#36
سلام :pashmak:


جادوگران


پاسخ به: تولد 9 سالگی جادوگران !
پیام زده شده در: ۲۰:۵۷ پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱
#37
منم تبریک میگم نهمین سالروز تاسیس سایت را چه قدر زود میگذرد زمان ،9 سال خیلی زیاد است، فکر میکنم همین دیروز بود که داشتیم به ریش مرلین، بعدش سرژ و پرای ققنوس، خاله بازی گریفندوری ها میخندیدیم دوران بسیار خوبی بود

همیشه شاد باشید
از دوستداران جادوگران
لوسیوس مالفوی 14 دی 1391


جادوگران


پاسخ به: آينده ي سايت جادوگران؟؟( همه ميدانيم كه سرانجام روزي هري پاتر به پايان ميرسد)
پیام زده شده در: ۲:۴۵ یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۱
#38
سلام من هم همانند دابی همان نظر دارم با تشکر از همه بابت اون روز های خوب و به یادماندنی و گرم سال نو هم به همه تبریک میگم


جادوگران


Re: پروژه ی پاترمور
پیام زده شده در: ۱۰:۵۹ سه شنبه ۵ مهر ۱۳۹۰
#39
SilverMirror130
این نام کاربری من هست من هم امروز به سایت دعوت شدم


جادوگران


Re: پروژه ی پاترمور
پیام زده شده در: ۱۹:۰۰ جمعه ۱۴ مرداد ۱۳۹۰
#40
خوب منم امروز ثبت نام کردم خیلی خوشحالم موفق شدم روزای قبل همیشه دیر میرسیدم...

بچه ها درخواست برای زبان فارسی یادتون نره


جادوگران






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.