لینی جلو میره و تعظیم میکنه و میگه:ارباب اگه مایل باشین من حاضرم این مسئولیت افتخارآمیز رو به عهده بگیرم.:pretty:
لرد نگاه مخوفی به لینی میندازه که به دلیل کوچیک بودن بیش از حد لرد درجه مخوفیتش به اندازه کافی نبوده.
لرد:فکر نمیکنی من و تو کمی در ظاهر و مقداری در تن صدا و حرکات با هم تفاوت داشته باشیم لینی؟
وینست کراب که همیشه عشق لرد شدن داشت جلو میپره و میگه:
ارباب من من من خواهش میکنم.من ارباب بشم.
لرد موافقت میکنه.وینسنت ماسکی به صورتش میزنه و لرد کوچیک رو روی شونش میذاره .لرد توصیه های آخرو به وینسنت میکنه:
لرد:حواستو خوب جمع کن.آروم و شمرده حرف میزنی.حرفای گنده گنده بزن.حرفایی که کسی جز خودت معنیشونو نفهمه.من همیشه همین کارو میکنم و بسیار با ابهت به نظر میرسم.گهگاهی نجینی رو نوازش کن.
وینسنت با وحشت به نجینی نگاه میکنه و لرد ادامه میده:طرف مقابلتو خرد کن.فراموش نکن که تو بزرگترین جادوگر قرنی.همه ازت میترسن.
وینسنت دستش رو بطرف ماسکش میبره.لرد میپرسه:چیکار میکنی؟
وینسنت:ارباب دماغم میخاره.
لرد:بیخود.نباید بخاره.تو دماغی نداری که بخواد بخاره.میخوای کلا از ته بکنمش که دماغ نداشته باشی و عکس العملات طبیعی تر بشن؟
وینسنت از خاروندن دماغش منصرف میشه.لرد کوچیک رو روی شونش میذاره و زیر کلاه شنلش مخفی میکنه و در حالیکه ماسک مخوفی روی صورتشه وارد جلسه مذاکره میشه.