هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۷:۳۲ شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۷
صدای قطرات آبی که از شیرهای زنگ زده میچکید در دستشویی انعکاسی عارفانه می یافت.
ناگهان پسری با موهای طلایی وارد فضای عارفانه مستراح شد.
پسرک تا به آینه دستشویی میرتل گریان رسید و صورت بی رنگ و رویش را دید، قطرات اشکش شروع به باریدن کرد.

روح دخترک به او چشم دوخت؛ باورش نمیشد که پسر ها هم ممکن است گریه کنند!
- چیشده که داری گریه میکنی؟

دراکو از جایش پرید و به بالای سرش نگاه کرد و میرتل گریان را دید، زود اشک هایش را پاک کرد و با صدایی که سعی می کرد قوی به نظر برسد، گفت:
- گریه؟کی من؟نه داشتم پیاز خرد میکردم!
-
- یعنی اممم اصلا کی به تو گفته بیای زاغ سیاه مردمو چوب بزنی؟آدم تو دستشویی این مدرسه هم آرامش نداره!
- ببین منم همیشه گریه میکنم، درواقع همه گریه میکنند، عیبی نداره که! اصلا بیا باهم گریه کنیم!

دراکو که شدیدا با حرف های میرتل قانع شده بود دوباره زد زیر گریه.

یک ربع بعد


فضای دستشویی پر از صدای اشک و آه جانسوز بود. در وسط دستشویی آتشی روشن شده بود و میرتل و دراکو کنار آتش نشسته بودند و مارشمالو کباب میکردند و از خاطرات تلخشان میگفتند و باهم گریه میکردند.

- میرتل روزگار بدی شده خوشبحالت که نیستی ببینی!
- هی روزگااااار کار منم شده شیرجه زدن تو توالت ها یه روز خوش ندارم خواهر.
- کراب و گویل هم دیگه حاضر نیستن نقش دخترا رو بازی کنند، اونا هم منو تنها گذاشتن.

میرتل برای همدردی دستش را بر شانه دراکو گذاشت.
- یخ کردم!
- عه ببخشید!

ناگهان هری پاتر با چوب دستی اش وارد دستشویی شد و گفت:
-دستا بالا وگرنه طلمستون میکنم.

دراکو که حال و حوصله نداشت، گفت:
-برو بیرون پاتر حال و حوصله پسر برگزیده بازیاتو ندارم.
-باشه حالا چرا عصبانی میشی!
میرتل گفت:
- بیخیال دراکو، بازم گریه کن سبک شی.

روزها گذشت و دراکو همینطور گریه کرد تا اینکه تبخیر شد و آنقدر سبک شد که به ذرات معلق تبدیل شد و سپس به نبودیت پیوست.
راوی صدایش را صاف کرد:
پس نتیجه میگیریم باید در انتخاب همنشین دقت کنیم و با هرکسی همنشینی نکنیم، مخصوصا اگر میرتل گریان باشه.

او که از نتیجه داستان رضایت زیادی داشت صحنه را ترک کرد و ملت را غرق در این داستان پند آموز انگشت بر دهان رها کرد.

تصویر انتخاب شده

درود بر تو فرزندم.
بسی خوب نوشتی... لذت بردم از نوشته ت. خیلی خوب نوشته بودی. تنها اشکال ظاهری ای که میتونم از تبگیرم، شکلکی هست که در انتهای توصیفت نوشتی. اونم اینجاست:
نقل قول:
پس نتیجه میگیریم باید در انتخاب همنشین دقت کنیم و با هرکسی همنشینی نکنیم، مخصوصا اگر میرتل گریان باشه.

ولی غیر از این، همه چیز سر جاشه.

تایید شد!

مرحله بعد: کلاه گروهبندی


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۲۷ ۲۲:۰۳:۱۵






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.