لرد بعد از مناقشه کوتاهی که با نارگیل مورد نظر داشت، راهشو به سمت جنگل کج کرد.با خودش فکر میکرد:تا ابد که نمیشه تو ساحل بمونم.باید برم ببینم تو این جزیره چه خبره.باید سرزمینمو خوب بشناسم.
لرد همینطور توی جزیره قدم میزد و به جزیره دستور میداد:
-خب.خوبه.ای چشمه.تو همینطور جاری باش.ارباب ممکنه احساس تشنگی کنه.ای درخت،از میوه تو خوشم اومد.تو هر سال همین میوه رو بده.ای گل تو چقدر زشتی.سفیدم شد رنگ؟دستور میدم طی چند روز آینده پژمرده بشی.
-ارباب،ارباب،...باب باب باب...
لرد برای یه لحظه فکر میکنه صدای یکی از مرگخواراشو شنیده.ولی وقتی پشت سرشو نگاه میکنه متوجه میشه که اشتباه کرده.شخصی که داشت اونو ارباب صدا میزد ماگل کوتاه قد سیاهپوستی بود که به جای لباس از شاخ و برگ درختا استفاده کرده بود.چند قدم دورتر از ماگلی که جلوی لرد تعظیم کرده بود دهها نفر روی زمین نشسته بودن و نگاههای مشتاقشونو به صورت لرد دوخته بودن.
بومی ها با صدای یکنواختی شروع به خوندن آواز عجیبی کردن.همونطور که آواز میخوندن دور لرد میچرخیدن و در فاصله های مشخصی به لرد سیاه تعظیم میکردن.لرد از این وضع کمی گیج شده بود.
لرد سیاه:هومممم...ظاهرا اینا فکر میکنن من اربابشونم.شاید به خاطر لباسم باشه.شایدم آوازه شهرت منو شنیده باشن.یکیتون بیایین جلو ببینم.
یکی از بومیها به آرومی و با احترام جلو میره.لرد میپرسه:
-الان من ارباب شما هستم؟
بومی مورد نظر:ها،ها،شما دماغ نداشت،شما مو نداشت،شما ارباب بود،ارباب گرکدن بی شاخ.
لرد:این چه اسمیه رو اربابتون گذاشتین؟
خب باشه.مهم نیست.برای اربابتون غذا بیارین.غذا که میدونین چیه؟
بومی مذکور با خوشحالی سر تکون میده و چند دقیقه بعد سالادی مخلوط از مغز خام حیوانات که بصورت افتخاری در جمجمه انسان سرو شده جلوی لرد قرار میگیره.لرد با نفرت به غذای تهوع آورش نگاه میکنه.ولی قبل از اینکه حرفی بزنه یکی از افراد جدیدش جلو میاد و میگه:
-ارباب پیش غذا رو دوست نداشت؟الان غذای اصلی رو آورد.ارباب خشمگین نشد لطفا.
با اشاره عقاب پر شکسته(اسم بومیه اینه خب) جمعیت بومیا به همراه عد ه ای وارد میشن.عده ای که همراه بومیها هستن با طناب به هم بسته شدن.چهره همه اونا برای لرد آشناست.لرد با دیدن مرگخواراش که در دست بومی ها اسیر شدن فریادی از تعجب میکشه.
بومیها آتش بزگی روشن میکنن و دیگ پر از آبی رو روش میذارن.یکیشون میگه:
-ارباب نگران نبود.الان همه اینا رو برای شما پخت.ما مطمئن که این تپله(اشاره به روفوس)با کمی هویج و میوه های جنگلی طعم خوبی پیدا میکنه.