هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: خیابون گریمولد
پیام زده شده در: ۲۰:۳۳ پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۹
جیمز با شنیدن صدا هنگ کرد.()

آلیس با نگرانی جیمز را تکان داد اما جیمز کم کم داشت داغون می شد. آلیس با شنیدن صدای قدم های آلبوس که همانند مردی جوان بر تخته های چوبی پله های زیر زمین می کوفت ، به سرعت جیمز را پشت جعبه ای کشید و خودش را نیز قایم کرد.

آلبوس نگاهی به اطراف کرد و چشم هایش را گشاد تر کرد تا بهتر ببیند. بعد از چند لحظه که از دیدن اطراف بی نصیب مانده بود و مات و مبهوم مانده بود فکری به ذهنش رسید. دستش را به طرف ابروهایش برد و آن ها را کنار زد و بالاخره توانست کمی از طبیعت زیر زمین را نظاره کند.()

آلبوس که از پیدا کردن جیمز ناامید شده بود، از خانه خارج شد و بار دیگر به طرف خیابان گریمولد رفت چون خیلی از آنجا خوشش آمده بود چون آن جا حداقل می توانست سر کسی داد بزند یا کسی را گوش زد کند.

آلیس دکمه ریستارت جیمز را زد و بعد از نیم ساعت جیمز به حال خودش برگشت و در نهایت زشتی برنامه هایی را که بر خودش نصب کرده بود بالا می آورد.

-جیمز من دارم می رم.

جیمز بعد از این که کارش را تمام کرد و رو به آلیس کرد و گفت: نرو ... نرو ... تو هم مثل من نمی تونی دووم بیاری ... نرو

-برو بابا ... هزار بار بهت گفتم صدات افتضاح هاااااا

آلیس این را گفت و به طبقه بالا رفت تا جاسوسی کند.

راهرو خیلی ساکت و تاریک بود. شایعات حکایت داشتند. دیگر محفلی نمانده بود.

آلیس به سمت اتاقی رفت که در سردرش نوشته بودند "اتاق خصوصی محفل"

آلیس با خیال راحت که در داخل اتاق کسی نخواهد بود وارد اتاق شد و ناگهان چشمم به مردی خورد که:

مو های سیاه با رگه های سفید رنگی که روی پیشانیش ریخته بودند و چشم های آبی رنگ ... و ... لب هایی کوچک و دوست داشتنی و اندامی متناسب همانند مانکن ها و لباس سفیدش ... و دست هایی ظریف که در لمس کردن شمیریری زیبا بودند.()

(ویرایش آلبوس: پسر من تو برای ماموریت فرستادم یا خود شیرینی)

-گودریک گریفندور

گودریک با شنیدن صدا چشمانش قشنگش را تکان داد و نگاهی به دختره انداخت.


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۲۶ ۲۱:۱۳:۴۷

تصویر کوچک شده


Re: آبدارخانه وزارت سحر و جادو
پیام زده شده در: ۱۷:۴۳ چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۹
کینگزلی سینه اش را جلو داد و سر بالا به قدم زدن مشغول شد و نزدیک مینروا شد. دستش را در شانه ی مینروا قرار داد و گفت: مینروا دلم برات خیلی سوخت برای همین تو رو به عنوان آبدارچی وزارت اعلام می کنم.

مینروا:

-خب دیگه من باید برم چون مهمونا اومدن تا بهم وزیر شدنم را تبریک بگن ... بای

-

مینروا بعد از آنکه یک دل سیر گریه کرد، کمی فکر کرد و در آخر نقشه ی شومی در سر پروراند.

ساعاتی بعد

دینگ دینگ ... آقای وزیر چای می خواهند.

مینروا سم را در چای ریخت و به طرف دفتر رهسپار شد.

------------
ببخشید کم نوشتم.


تصویر کوچک شده


Re: ماجراهای کاشت مو
پیام زده شده در: ۱۴:۰۵ سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۹
-حالا چی کار کنیم؟

این صدای آنتونین بود که ترس را در همه دو چندان کرد. آن ها در داخل خانه محفل گیر افتاده بودند آن هم زمانی که تمام محفلیان جلسه داشتند.

بلاتریکس در حال که دندان هایش از ترس به هم می خورد گفت: بچه زود باشید بریم

ایوان در حالی که از ترس کم کم تکه تکه می شد و تمام اسکلت هایش از بدنش جدا می شدند، گفت: نه من پیشنهاد می دم قایم بشیم و شب دست به کار بشیم.

آنتونین: کجا قایم بشیم آخه؟

رز با خوشحالی گفت: اون جا! تو دستشویی!

تمام مرگخواران به سمت دستشویی خانه گریمولد حرکت کردند و قایم شدند.

ایوان: من یه صدا هایی می شنوم

همه مرگخواران سایه ای دیدند که در حال نزدیک شدن به دستشویی بود.

در با صدایی باز شد و هری پاتر وارد دستشویی شد. در حال سوت می زد، کارش را انجام داد و بدون توجه به مرگخواران که برای دیده نشدن وارد یک دیگر شدند بودند، از دستشویی خارج شد.

مرگخواران:


ویرایش شده توسط گودریک گریفیندور در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۲۴ ۱۴:۲۲:۰۲


Re: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۰۹ سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۹


Re: خیابون گریمولد
پیام زده شده در: ۱۲:۰۵ سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۹
به نام ایزد

سوژه جدید

هوا مثل همیشه صاف بود. گل ها کم کم در شکفتن بودند و نوید بهری دل انگیز را می دادند. نسیم بهاری در تمام گوشه و کنار شهر می پیچید.

خیابان بسیار شلوغ بود. دامبلدور در حالی که قیافه ی مشنگی به خود گرفته بود و سبیل هایش را قایم کرده بود به طرف دکه روزنامه فروشی می رفت.

در را چشمش به پسری افتاد که موهایش را به فجیح ترین شکل فشن کرده و به دیوار تکیه داده بود،افتاد.

آهی از دست زمانه کشید و احضار تاسف کرد اما ناگهان چشمانش از مردمکش در آمد.

برگشت و یقه ی پسر را گرفت و گفت: جیمز اینجا چه غلطی می کنی؟

جیمز با اشفتگی در حالی که به دختری نگاه می کرد که به این طرف می آمد، گفت: برو ... برو ...

-چی می گی جیمز؟ این قیافه چیه برای خودت درست کردی؟

دختری که جیمز به او زل زده بود، پیش آن ها آمد و نگاهی به آلبوس انداخت و ناگهان یک فیلیپینی به آلبوس زد و اونو نقش بر زمین کرد.( )

جیمز با عجله رو به دختره گفت: سلام آلیس چطوری؟

-این کیه؟

-هیچی ... این همسایمون هست

-چرا یقه تو رو گرفته بود؟

-کمی حواس پرتی داره!

دختر یک تف به صورت آلبوس انداخت و گفت: از قیافش معلومه ... خب دیگه بریم.

جیمز و آلیس دست در دست هم دادند و رهسپار راه عشق شدند...()

دامبلدور از زمین بلند شد و تصمیم گرفت برای گرفتن حال دختره هم که شده، دنبالشان بره و جیمز رو از دست این دختره کونگ فو کار نجات بده.

خانه ریدل

ولدمورت در حالی که بر تخت خواب خود دراز کشیده بود و نجینی در گردنش حلقه زده بود، گفت:آنتونین بیا تو.

آنتونین شتابان داخل شد و تعظیم کرد.

-بالاخره روفوس رو پیدا کردی تا نجینی من بخورتش؟

-نه قربان ... فکر کنم فرار کرده ...

-باشه مهم نیست ... خبری از دختر خالم نشد؟ ... بالاخره با جیمز دوست شد؟

-بله قربان!

-خوبه ... آنتونین بیا پیش من دراز بکش می خوام یه رازی رو بهت بگم

نجینی:


تصویر کوچک شده


خیابون گریمولد
پیام زده شده در: ۱۱:۴۰ سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۹
به نام خالق هستی

اینجا خیابانی تاریک است.
اینجا خیابانی پر از معما است
....
..
.
اینجا خیابان گریمولد است.

سوژه به زودی قرار خواهد گرفت.



Re: گفتگو با ناظران *محفل ققنوس*
پیام زده شده در: ۸:۱۳ سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۹
به نام خدا

سلامی دوباره بر یالار ریش سفیدان

راستش من خیلی جستجو کردم () اما تاپیک خوبی پیدا نکردم و می خوام یک تاپیک باز کنم.

اینبار برای تاپیک "خیابان نتزن"

خب شما فرض کنید این جا نزدیک به گردان محفل هست و مبارزات زیادی بین مرگخوارا و محفلیان در این جا انجام خواهد شد.

با تشکر



-------------------------------------------------------


نه نه ! ببین ! از خط دعوا و جنگ محفل و مرگخواران بیان بیرون یه کمی ! سنتی و پوسیده شده این گیس کشی ها !

یه تاپیکی باشه که فرهنگی - هنری - اجتماعی باشه.

اسم تاپیک رو بذار خیابون "گریمولد"
موضوع تاپیک هم بر پایه ی الافی و ولگردی و حقارت های خیابانی اعضای محفل بچرخه. مثلا دامبلدوری که تکیه میده به دیوار کوچه، چشم چرونی میکنه در برابر بانوان ماگل ! جیغولی که (جیمزی که) جای تیله بازی و یویو بازی میره قاطی ماگل ها باند گنگستر تشکیل میده. هری پاتری که با لباس مبدل میره توی این خیابون گریمولد گدایی میکنه.

آما ! هدف چیست ؟ اینکه حالا دلتون نشکنه و اون درگیری سنتی بین سپید و سیاه هم باشه، مرگخوارا قاطی سوژه های تاپیک کنید و به شکل های حقارت آمیزی سردرگم این وضعیت عجیب محفلی ها بشه و در قسمت های حتی بپیوندن ناخواسته به محفلی ها و کاراشون و لرد و نجینی تنها در خانه ی ریدل در انتظار بازگشت یاران بسوزند !


اگه طبق توضیحاتی که گفتم میخوای تاپیک بزنی، بزن !

موفق باشی !



ویرایش شده توسط آلبوس دامـبـلدور در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۲۴ ۱۰:۳۶:۲۱


Re: گفتگو با ناظران *محفل ققنوس*
پیام زده شده در: ۱۵:۴۲ دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۹
به نام خدا

سلام بر سالار ریش سفیدان

یه مجوز می خوام برای تاپیک "آسمان همیشه سفید"

خب این جا هم به مبارزات جانانه با سیاهی می پردازیم.
فقط می خوام این انجمن رو زنده کنم فقط همین
لطفا مجوز بده

با تشکر





--------------------------------------------------------



نه نمیشه.

راستش اگر قصد فعال کردن داری بهتره از بین تاپیک هایی که هست یه تاپیک خاک خورده ورداری و سوژه جدید بدی. تاپیک جدید رو با این شرط مجوز میدیم که از نظر موضوعی و مکانی در محفل ققنوس جدید و جذاب باشه. بیشتر به تاپیکای فلسفی - هنری مجوز میدیم.




ویرایش شده توسط آلبوس دامـبـلدور در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۲۳ ۱۶:۵۹:۳۷


Re: شهر لندن
پیام زده شده در: ۱۸:۰۸ شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۹
سوژه جدید

آنتونین با خوشحالی وارد شد.

-قربان حدس بزنید براتون چی آوردم؟:grin:

ولدمورت دست از نوازش کردن نجینی برداشت و رو به آنتونین گفت: لرد بزرگ دست به حدس زدن نمی ده، اون هر چیزی بخواد بدونه می دونه

-مای لرد می دونم شما می دونید ولی می خوام حدس بزنید.

ولدمورت دستش را بر چانه اش گذاشت و کمی فکر کرد.

-یک اسلحه که می تونه سبیل آلبوس رو به باد بده؟

-نه...

-یه اسلحه که می تونه منو مو دار کنه؟

-نه...

-کروشیو ... کروشیو ... منو مسخره کردی مرتیکه الاغ

-نه قربان ... :no:

-پس زود باش بگو چی آوردی

-بیا تو

در باز شد و مردی با قد متوسط با مو های مرتب و قیافه ای که ترسش را نمایان می کرد، وارد شد.

ولدمورت مرد را از پایین به بالا وارسی کرد و رو به آنتونین گفت: این کیه؟

-قربان ایشون رئیس پلیس شهر لندن هستن.

-مشنگه؟

آنتونین پاهایش لرزید. چشمانش در آمد. دستانش در هوا پرسه زدند. کمرش بندری می رکسید و با قسمت های دیگر بدنش نیز ترسید.

-ب.....ل.....ه

-کروشیو....باورم نمی شه یه مشنگ رو وارد خونه من کردی... کروشیو

-قربان ایشون می تونن به ما کمک کنن...

-مثلا چه کمکی...

-قربان ایشون .... می تونن ... آلبوس بی خانمان ... کنن

ولدمورت با شنیدن این کلمه کمی ساکت شد و فکر کرد.

-چطوری؟

آنتونین از زمین بلند شد و گفت: ایشون می تونن خانه گریمولد رو بنا به دلیلی ساختگی تخلیه کنن.



Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۵:۲۷ پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۹
سوالات تشریحی:

1- افراط در مصرف معجون "Felix Felicis" چه عوارضی در بر دارد؟
افراط در مصرف این معجون می تونه باعث گیجی و بی پروایی یا بهتره بگم بی کله ای و اطمینان بیش از حد به خودش میشه که گاهی نتایجی مرگیار رو در پی داره
2- از معجون " Oblivious Unction, Dr. Ubbly's “چه استفاده ای می شود؟
برای درمان جراحت های ناشی از گزش مغزهای نیش دار استفاده میشه.

3- ویژگی ظاهری معجون هوشیاری یا " Oblivious Unction, Dr. Ubbly's " -مثل رنگ و بو- به چه صورت است؟

این معجون به رنگ سبز روشنه، با بویی شبیه بوی لجن.
4- اسانس مخصوصی که در معجون آرامش به کار می رود را چگونه تهیه می کنند؟
این اسانس از صاف کردن ریشه و شاخک های حساس و ظریف Murtlap که به مدت یک ماه در سرکه قرار گرفته بدست میاد.

5- چرا پودر "Wartcap powder" در انفیه دان های مخصوص نگهداری میشود؟

چون باعث ایجاد زگیل و پوسته پوسته شدن بدن میشه.


جاهای خالی را با عبارت صحیح پر نمایید:

6- رنگ معجون "Felix Felicis" طلایی گداخته است.

7- معجون هوشیاری به فرم پماد مصرف می شود.

8- برای ساخت پودر "Wartcap powder" باید از طلسم منجمد کننده برای تبدیل کردن آن از فرم معجون به پودر استفاده کرد.

9- هنگامی که معجون "Felix Felicis" در حال جوشش است قطراتی از سطح معجون به بالا پرتاب می شوند که به شکل ماهی های طلایی دیده می شوند.

10- علت استفاده از شکل پودری معجون "Wartcap powder" این است که برای درمان آبله به مقداری در حدود 2/1 پاتیل شماره 2 از این معجون نیاز است. لذا از آنجاییکه خوردن و یا مالیدن این حجم از این معجون در هر نوبت امکان پذیر نیست، از شکل پودری آن استفاده می شود.


سوالات چهار گزینه ای:


11- یک بطری شیشه ای کوچک "miniscule" از معجون"Felix Felicis" به مدت ........... اثر بخشی دارد.

1-1 ساعت
2- 12 ساعت
3- 24 ساعت
4- 48 ساعت

12- حباب هایی که در حین جوشیدن معجون هوشیاری از سطح آن بلند می شوند محتوی گاز........ است؟

1- گاز خارش آور
2- خواب آور
3- گیج کننده
4- تورم زا

13- مواد اولیه کدام ترکیب معجونی درست نوشته شده است؟

1- تاج الملوک، سم مرگ پوشه، چشم سوسک، دم مارمولک
2- گل سرخ، دم مارمولک، کرم فلوبر، عنکبوت (از نوع بیوه سیاه)
3- گل سرخ، تاج الملوک، کرم فلوبر، عنکبوت (از نوع بیوه سیاه)
4- تاج الملوک، سم مرگ پوشه، کرم فلوبر، دم مارمولک

14- کدام مورد مواد اولیه ترکیب معجون - زهر مهره، پای میگو، افسنطین را کامل می کند؟

1- موی دم تک شاخ
2- سم مرگ پوشه
3- چشم سوسک
4- پودر شاخ تک شاخ

15- پودر "Wartcap powder" به چه رنگ است؟
1- زرد
2-سرخ
3- سیاه
4- سبز لجنی

16- پودر "Wartcap powder" در هنگامی که به فرم معجون است در حالت جوشش است به چه رنگی است؟

1- زرد
2- سرخ
3- سیاه
4- سبز لجنی

17- یکی از عناصر اصلی در ساختن معجون آرامش،........... هست؟
1- اسانس Murtag
2- اسانس Mars moon
3- اسانس Murtlap
4- اسانس March unico

18- کاربرد مفید و اصلی پودر "ایجاد کننده زگیل (Wartcap powder)"چیست؟
1- درمان جنون گاوی
2- درمان گاز گرفتگی "مغز خورنده"
3- درمان نیش "مغز نیش دار"
4-درمان آبله اژدهایی

19- اگر در ساخت معجون آرامش از مواد اولیه مرغوبی استفاده شود، معجون ما بایستی به رنگ ........... روشن باشد.

1- زرد
2- آبی
3- سیاه
4- سرخ

20- کدام یک از معجون های زیر تصادفی ساخته شده اند؟
1- معجون Felix Felicis
2- پودر Wartcap powder
3- معجون Oblivious Unction, Dr. Ubbly's
4-معجون ارامش


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.