هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: **ثبت نام الف.دال**
پیام زده شده در: ۲۲:۴۶ یکشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۹
من یک سوال داشتم.

الان ناظر الف دال کیه؟

ببخشید اینجا مطرح کردم.


تصویر کوچک شده


Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۵:۱۴ چهارشنبه ۸ دی ۱۳۸۹
جادوگران در هفته ای که گذشت

مسابقات آسیایی جادوگری، گوانگژو (گوانگجو)

در حالی که خیل کاروان های کشور های شرکت کننده وارد گوانگژو شده بودند، وسط راه همه کاروان ها برگشتند و فقط سه کاروان به محل برگزاری رقابت ها رسیده و آماده شروع دور اول بودند.
در دور اول مسابقات انجام شده به شرح زیر است:

لودو بگمن : پینگ پنگ در کنار بید کتک زن
مسئولان مسابقات برای به هیجان آوردن رقابت پینگ پنگ این دوره میز پینگ پنگ را در کنار بیدکتک زن چینی (که احتمالا وارد بر همه ی ورزشهای رزمی چین می باشد) قرار داده اند . لودو و رقیبش باید در کنار این درخت مسابقه بدهند .

سیریوس بلک : کشتی با یک غول غار نشین 5 متری بالغ
به هر حال المپیک آسیایی است و تمام موجودات جادویی مغزدار!! در آن شرکت خواهند کرد . در اولین مسابقه ی کشتی حریف شما طی قرعه یک غول غار نشین بالغ می باشد . امیدوارم در این کشتی موفق باشید .

سرکادوگان : ضربه ی خطرناک
شمامدافع تیم ملی امید ایران هستید . بعد از مدتها تلاش و مبارزه ی سخت تیم شما به مرحله نیمه نهایی رسیده است. بازی در اوج هیجان خودش قرار دارد، تیم شما از نظرامتیاز با تیم رقیب مساوی است. در یکی از صحنه ها حین اینکه شما سعی می کردید یکی از بازدارنده ها را به سمت یکی از بازیکنان حریف منحرف کنید، بازدارنده دیگری به سر شما برخورد میکند و شما بر اثر اصابت ان به سرمبارک دچار اختلال در بینایی می شوید. اما نه داور و نه هم تیمی های شما متوجه آسیب شما نمی شوند و بازی همچنان دنبال می شود...


قسمتی از مسابقه لودو:

نقل قول:
- پینگ پنگ جادویی، لودو بگمن و هری پاتر ملقب به عله ی کله زخمی یا به قولی کبیر، ساعت بیست و دو، ورزشگاه بید کتک زن! - من اعتراض دارم! - اعتراض از طرف کیه؟ کـیــــــه؟ کـــــــــیـــــــــــــــــــــــه؟ - منم جناب سالازار! چرا مسابقه من باید با وبمستر باشه؟ این چه قرعه ایه؟ عله یه بار سیم سرورو تکون بده من پودر میشم که! - اعتراض وارد نیستیه! قرعه کشی عادلانه است و مدارکش هم موجوده.


نقل قول:
- ماشالا لودو! همون تاکتیکایی که گفتم، دو تا دریبل آپرکاپ بزنش بعد زیر یه خمو بگیر فرو کن تو اسپکش اصلنم نگران فورهندش نباش چون با دو تا اسلم دانک خوب بسته میشه حالا برو تو زمین که ببینم چی کارش میکنی


قسمتی از مسابقه سیریوس:

نقل قول:
- به نام خدا. سلام می کنم به شما بینندگان عزیز و ارجمند. آغاز مسابقات کشتی آزاد در ورزشگاه کاماچو گوانگژو. ابتدا دو کشتی گیر رو خدمتتون معرفی می کنم، سیریوس بلک از جمهوری اسلامی ایران با دوبنده ی قرمز، و یک غول غارنشین از انگلستان با دو بنده آبی. اینجا داور سوت آغاز راند دو دقیقه ای اول رو به صدا در میاره.


نقل قول:
ده ثانیه تا پایان بازی. نه هشت هفت... حالا سیریوس زیر یک خم رو میگره تبدیل به دو خم میکنه غول رو بلند می کنه و به زمین میزنه! کمر و شانه های دو بنده آبی به تشک برخورد کرد! و ضربه فنی! ضربه فنی! حالا داور انگار قبول نداره. مربی تیم ایران در حالی که سه ثانیه به پایان بازی مونده اعتراض می کنه و از داورا میخواد که فیلم رو بازبینی کنن


قسمتی از مسابقه سرکادوگان:


نقل قول:
برعكس ايران ، چين در اين چند ساله پيشرفت زيادي كرده بود و قدم گذاشتن درون همچون ورزشگاهي براي ما كه بهترين ورزشگاه كشورمان دروازه هاي مورب داشت افتخار بزرگي محسوب مي شد . با ورود ما ، تماشاچيان چيني با پرتابپوست مواد غذايي و ديگر وسايلي كه دم دستشان بود از ما پذيرايي كرده و فرهنگ خود را حسابي به رخمان كشيدند ؛ شايد بازي با كشور ميزبان در نيمه نهايي برايمان گران تمام مي شد .


نقل قول:
يكي از مهاجمان چيني به طرفم مي آمد . چماغ را آماده كردم تا بازدارنده را به سمتش پرتاب كنم ولي اتفاقي كه افتاد باعث شد گزارشگر ميكروفون را انداخته و جيغ بكشد . تمام تماشاچيان جيغ مي كشيدند و از شدت وحشت ورزشگاه را تخليه مي كردند . شدت ضربه آنقدر محكم بود كه سر ورزشكار چيني را دو نيم كرده بود !!


اما پس از پایان دور اول امتیازات به شرح زیر است:

سرکادوگان:
آگوستوس پای : 28
آنتونین دالاهوف : 26
امتیاز نهایی :27

لودو بگمن :
آگوستوس پای : 28
آنتونین دالاهوف : 28
امتیاز نهایی :28

سیریوس بلک :
آگوستوس پای : 28.5
آنتونین دالاهوف : 28
امتیاز نهایی :28.25

بازگشت پرســـــی ویــــزلــــی

پرسی ویزلی، عضو گروه گریفندور، با پست های غیر قابل شمارش، شخصیتی گولاخ، با تفکرات جدید به سایت بازگشت!
طبق آخرین مدارک موجود در شخصیت خانه سایت، نقاب پرسی ویزلی به تازگی جلا داده شده و به صاحبش بازگشت!

او که فعالیت ها و نظارت ها و ... گسترده ای در سایت داشته، با گامی محکم تر از قبل دوباره بازگشته و قصد دارد سایت را متحول کند!
او همچنین در عرصه سینما، رادیو، تلوزیون و سایر رسانه ها فعالیت های چشم گیری داشته و فیلم های جذاب و بسیار زیادی را به عرصه فرهنگی کشور وارد کرده است. که آخرین فیلم او را می توانید پنج شنبه شب در سینمای هاگزمید مشاهده کنید:
دکه روزنامه فروشی

او همچنین نقد های فراوانی نیز بر فیلم های ساخته شده داشته و کاگردان های زبده ای به جامعه فرهنگی تحویل داده است.
دیروز نیز در هاگزمید جشنی به منظور بازگشت او برپا شده بود و هواداران بسیار زیاد و پرشور او بازگشت او را به او () تبریک گفتند.

ما نیز بازگشت او را به خودش و خودمون تبریک می گوییم.



Re: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۴:۲۶ جمعه ۲۶ آذر ۱۳۸۹
به دلیل اینکه اعضای دفتر فرماندهی هر کدوم متفرق شده و معلوم نیست کجا مفقودالاثر شدن این دفتر تا یه مدتی بدون عضو فعالیت می کنه. یعنی هر کسی خواست چه مرگخوار بود چه عضو عادی چه محفلی می تونه بیاد رول بزنه. تا زمانی که دفتر یک مقدار فعال بشه اوضاع به همین روال پیش میره.

در رول هاتون هم می تونید از این افراد به عنوان عضو دفتر استفاده کنید:
خودم که فرمانده هستم
هری
مودی
جیمز سیریوس
کینگزلی
ریموس
تانکس
و هر کسی که به نظرتون می تونه داستان رو جذاب کنه و البته نباید مرگخوار باشه.

و من الله توفیق

------------------------------------------

سوژه جدید

جمیع کاراگاهان در حال تغییر دکوراسیون دفتر بودند. سیریوس بالای یخچال دو در پیشرفته حاوی یخ ساز و تلوزیون روی در و ... نشسته بود و به بقیه فرمان می داد. کینگزلی نور خورشید را با کله اش منعکس می کرد و قسمت های خاک گرفته و کثیف را به ریموس نشان میداد تا آن قسمت ها را پاک کند. مودی در حال جمع کردن انواع وسایل کشف جرم مدرن بود و با در همین حین چشم سحر آمیزش گوشه و کنار دفتر را از نظر می گذراند.
سیریوس:
- هری اون میز رو از پهنا بچسبون به دیوار.
- خوب شد؟
- گفتم از پهنا!
- الان درسته؟
- پسر مثل اینکه اون زخم رو مخت تاثیر گذشته ها! میگم از پهنا!
- الان چی؟
- اصلا" میزو ولش کن. بیا این پول رو بگیر برو بیرون واسه خودت سیم سرور بخر.

در همین لحظه در دفتر باز شد و وزیر مردمی(مینروا؟؟!!!!) وارد اتاق شد. رویش را به کاراگاهان کرد و گفت:
- تا ده دقیقه دیگه توی دفتر من باشین. کار مهمی دارم.

او این را گفت و از دفتر خارج شد.
سیریوس دست هایش را به هم زد و گفت:
- شنیدین که چی گفت. سریعتر اینارو مرتب کنین بریم دفتر وزیر.

چند دقیقه بعد، دفتر وزیر

وزیر بالای میز نشسته بود و انگشت های خود را در هم گره کرده و به پرونده ای که پیش رویش بود نگاه می کرد. کاراگاهان نیز ساکت نشسته بودند بجز جیمزسیریوس که در تقلا بود تا از ظرف میوه روی میز یک عدد پرتقال بر دارد!
پس از چند دقیقه وزیر سر خود را بالا آورد و گفت:
- خبر های رسیده حاکی از آن است که بسته 1 + 5 که ایرانی ها برای سازمان ملل فرستاده بودند در راه ربوده شده و طی آخرین تحقیقات در حال حاضر در لندنه. برخی از عوامل نفوذی خبر دادن که ضمیمه بسته یک بسته دیگه حاوی انرژی هسته ای بوده.

سیریوس:
- ولی ناسلامتی ما کاراگاهان این وزارتخونه ایم! باید این خبر رو اول به ما میدادن!
- این موضوع به دلیل سکرت بودنش اول به من گفته شد. بچه های اطلاعاتی ردشو تا نزدیکی های لیتل هنگلتون زدن. مثل اینکه اون ماده هسته ای مقداریش در فضا پخش شده و مشکلاتی رو برای اهالی اونجا به وجود آورده...

--------------------

آیا اون ماده روی افراد اونجا تاثیر گذاشته؟ آیا باز دست مرگخواران در این قضیه وجود داره؟ ایا لرد به انرژی هسته ای نیاز داره؟ درون بسته 1 + 5 چی میتونه باشه؟
بقیه با شما


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲۶ ۱۴:۲۹:۴۶


Re: كلبه سپيد (ماجراهاي دامبلدور و خانواده)
پیام زده شده در: ۲۲:۱۴ سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۹
جیمز در حالی که از این رفتار دامبل به ستوه آمده بود، برای اینکه او را به خود بیاورد یک دسته از ریش هایش را کند.

-آخخخخخخخخ! خیلی خب جیمزک! میرم. میخوای یک بار دیگه اون توصیه ها رو با هم مرور کنیم؟

جیمز:

در ورودی خانه ریدل

مورفین کنار دروازه های خانه ریدل ایستاده و در حال کشیدن مواد بود. بعد از چند دقیقه سرش را بلند کرد و شروع به خواندن کرد:
- گل خشخااااااش، گل خشخاش بیرون بیا بیرون بیا اژ ژیر خاک بیرون بیا فصل بهااااااااااااره آ تقی خماره. شکوه خانم ای ژلیل مرده منقـــ ...

تق

در همین لحظه دامبل ناگهان به خانه ریدل آپارات می کند.

مورفین که ناگهان به خود آمده بود گفت:
- بابا هر شی ژده بودیم که پرید! ا! اینکه دامبل خودمونه! بیا دوات پیش خودمه. از مرز گذشته اس. یک ذره میریژی توی چایی تلخه میخوری ولی زود خوب میشی...

دامبلدور که دلش داشت برای مورفین کباب می شد گفت:
- پسر عزیزم تو مورفین هستی؟! هی دل غافل... چرا به این روز افتادی؟ موقع برگشت بیا پیش خودم ببرم بخوابونمت ترکت بدم.

مورفین با حالت نعشگی و آهسته گفت:
- بابا... به سالازار... من موتاد نیشتم... من مریضم... اعتیاد یک بیماریه...

دامبل که دیگر بوی سوختگی دلش داشت در می آمد و از چشم هایش اشک جای شده بود چیزی نگفت و از دروازه عبور کرد. مورفین نیز دوباره شروع به کشیدن مواد کرد.

در زیر زمین

- کروشیو!

ناگهان تدی که از پا از سقف آویزان شده بود چیغ درد ناکی کشید. لرد که از جیغ های او به وجد آمده بود گفت:
- بلاتریکس، بسه دیگه. حالا دیگه فکر کنم اقتدار من بر همه ثابت شده! اگر اون ریش دراز هم الان اینجا بود مثل این بچه محفلی سر و ته آویزونش می کردم!

در همین لحظه صدایی همه مرگخواران و ارباب را متحیر کرد:
- چیزی گفتی تام؟

پیش از آنکه لرد و مرگخواران فرصت کنند انتهای چوبدستی شان را لمس کنند، جماعت محفلی گروگان و دامبلدور در میان هاله هایی رنگارنگ محو شدند و بار دیگر به آسایش خانه گریمولد و تخمه شکاندن هایشان بازگشتند و مرگخواران را در زیر زمین تاریک خانه ریدل تنها گذاشتند

لرد: خب دیگه. اتفاقه. میوفته گاهی. خب. مرگخوارای عزیز. کی داوطلب اوله برای کروشیو؟


پایان سوژه


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲۳ ۲۲:۱۷:۴۳
ویرایش شده توسط آلبوس دامـبـلدور در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۴ ۱۹:۰۳:۲۸


Re: استادیوم المپیک گوانگ ژو
پیام زده شده در: ۲۰:۴۴ جمعه ۱۹ آذر ۱۳۸۹
کشتی با یک غول غار نشین 5 متری بالغ

توضیحات:
در این رول من از قوانین و فنون حال حاضر کشتی آزاد استفاده می کنم. البته بعضی از قوانین تغییر پیدا می کند و شاید قسمت های جدیدی اضافه شود. این کشتی نیز مانند سایر کشتی ها به صورت طبیعی برگزار می شود. جادو فقط در بعضی قسمت ها مجاز است. ابعاد تشک کشتی 20 برار ابعاد طبیعی هست(در این مسابقه). لباس کشتی هم همان دو بنده های مخصوص قرمز و آبی هست.

--------------------------------------------------

آغاز مسابقات آسیایی گوانگژو!
کاروان تیم ملی جادویی ایران به همراه ورزشکاران در رشته های مختلف، عازم گوانگژوی چین، محل برگزاری رقابت ها شد.

در رشته کشتی جادویی مردان در رده بزرگسالان، هشت وزن 55 کیلو گرم، 60 کیلو گرم، 66 کیلو گرم، 74 کیلو گرم، 84 کیلو گرم، 96 کیلو گرم، 120 کیلو گرم و یک بخش که تازه اضافه شده و در آن کشتی گیران اوزان مختلف توسط قرعه انتخاب می شوند و احتمال دارد یک کشتی گیر 74 کیلو گرمی با یک کشتی گیر مثبت 120 کیلو گرمی به رقابت بپردازند وجود دارد. در هر یک از اوزان ذکر شده، برای هر کشور یک نماینده وجود دارد.

سیریوس بلک، کشتی گیر آزادکار وزن 96 کیلو گرم که بعد از درخشش فراوان در بازی های انتخابی تیم ملی، سهمیه حضور در بازی های آسیایی را کسب کرده بود، بعد از رسیدن به محل برگزاری مسابقات، متوجه شد که به دلیل نبود کشتی گیر در اوزان مختلف (هشتمین وزن) اعضای کادر فنی تیم مجبور شده اند تا نام او را برای قرعه کشی در این قسمت معرفی کنند. از شانس بد سیریوس، قرعه او به یک غول غار نشین 5 متری افتاده بود!

در رختکن سالن مسابقات کشتی

سیریوس در حال گرم کردن خود بودتصویر کوچک شده تصویر کوچک شده تصویر کوچک شده. در همین حین مربی او، آقای غلام محمدی نزد او آمد و گفت:
- سیریوس، چون حریف تو زیادی بزرگه، زمین رو عوض کردن، توی یک زمین کشتی خیلی بزرگتر. تو هم باید قبل از مسابقه این معجون رو بخوری تا هیکلت به اندازه اون بزرگ بشه.

سیریوس سرش را مخالفت تکان داد و گفت:
- من از اینا نمی خورم. بابا اینا میخوان سر مارو کلاه بذارن. الان میگن جز قوانینه، بعد میگن دوپینگ کردی! اینا کلا" با کشور ما مشکل دارن!:no:

- من صحبت کردم. گفتن مشکلی نداره. حالا بیا باید بریم به زمین جدید.

در رختکن زمین

مربی:
- حواست به حریف باشه. این فقط میخواد تو رو از تشک خارج کنه. غول های غارنشین رو که میشناسی، عقل درست و حسابی ندارن. اول با دستاش کار کن، وقتی خسته شد فن رو اجرا کن. تو وقت اول زیاد به خودت فشار نیار. بیا این معجون رو هم بخور.

مربی توصیه های مربوط را می گوید و بطری معجون را به دست سیریوس می دهد.
او معجون را لا جرعه سر می کشد و به اندازه غول رشد می کند...تصویر کوچک شده
سیریوس دو بنده ی قرمز خود را می پوشد، چوبدستی خود را در غلاف دو بنده می گذارد و پشت سر راهنما (همون دختر های مانکن چینی) وارد زمین می شود. در طرف دیگر نیز حریفش در حال آمدن به زمین است.
سیریوس دست خود را به لبه تشک می زند، سپس آنرا بوسیده و بر پیشانی می زند.
داور بدن تو کشتی گیر را چک می کند و سوت آغاز راند اول را به صدا در می آورد.

( ادامه ی مسابقه با صدای گزارشگر تلوزیونی. همون گزارشگر معروف، آقای عامل. گزارش رو با همون هیجان صدا بخونین. خصوصا" جاهایی که فن اجرا و میشه اینا)

- به نام خدا. سلام می کنم به شما بینندگان عزیز و ارجمند. آغاز مسابقات کشتی آزاد در ورزشگاه کاماچو گوانگژو.
ابتدا دو کشتی گیر رو خدمتتون معرفی می کنم، سیریوس بلک از جمهوری اسلامی ایران با دوبنده ی قرمز، و یک غول غارنشین از انگلستان با دو بنده آبی. اینجا داور سوت آغاز راند دو دقیقه ای اول رو به صدا در میاره.
دو کشتی گیر روی دستان همدیگه کار می کنن. سیریوس سعی داره حریف خودشو خسته کنه. اینجا او از غول غارنشین فاصله میگیره، چوبدستی خودشو در میاره و یک طلسم بی هوش کننده به سمت او میفرسته. اما این طلسم بر روی او اثر نداره.
حالا غول داره سیریوس رو با تمام قدرت هل میده. سیریوس به منطقه قرمز تشک رسیده. یکی از پاهای خودش رو محکم گذاشته و داره مقاومت می کنه... حالا خودشو یک دفعه میکشه کنار و بله! بله! دو بنده آبی از تشک خارج میشه و حالا اینجا سیریوس یک امتیاز رو میگیره. داور دو کشتی گیر رو به وسط زمین فرا میخونه. یک دقیقه و سی ثانیه از وقت کشتی گذشته. حالا این غوله که داره تلاش می کنه تا بازی رو مساوی کنه. داره به سر و کله سیریوس ضربه می زنه که این حرکت کاملا" خطاست و داور باید یک اخطار رو به او بده. بله اینجا داور یک اخطار رو به دو بنده آبی میده. حالا غول داره اعتراض می کنه! اینجا داور دومین اخطار رو هم به او میده و یک امتیاز دیگه برای سیریوس! ایران دو، انگلستان صفر. و اینجا سوت پایان وقت اول با برتری سیریوس به صدا در میاد. دو کشتی گیر به سمت مربیانشون میرن...

سیریوس نزد آقا غلام رفت و گفت:
- اوفففف. این زورش خیلی زیاده! همون اول کار می خواست منو اوت کنه.

- کارت عالی بود. تا اینجا خوب کار کردی. نذار کار به راند سوم کشیده بشه. تو همین راند بعدی کارشو یک سره کن...

او ضربه ای به بالای مچ پای سیریوس (بلند ترین جایی که دستش می رسید) زد و او را روانه تشک کرد.

(ادامه گزارش)

- اینجا دو کشتی گیر به وسط تشک میان. داور بدن هر دو رو چک می کنه و اینجا سوت راند دوم رو به صدا در میاره. اگر سیریوس این کشتی رو ببره به نیمه نهایی صعود می کنه.
حالا این سیریوس هست که داره تلاش می کنه تا کار حریف رو یک سره کنه. اینجا برای زیر گیری اقدام می کنه ولی دو بنده آبی پای خودش رو عقب می کشه. حالا این غول هست که اقدام به زیر گیری می کنه و پاش رو جلو میاره. سیریوس از این فرصت استفاده می کنه و اینجا پای حریف خودش رو میگیره و او رو از تشک خارج می کنه. اینجا داور یک امتیاز رو به سیریوس میده. دو کشتی گیر رو به وسط تشک میاره و در سوت خودش میدمه. حالا یک حرکت سریع از دوبنده آبی. باعث میشه تا سیریوس خاک بشه و یک امتیاز برای او. تا اینجا کشتی یک یک میشه. غول سعی داره فن بارانداز رو به اجرا بیاره. سیریوس داره مقاومت می کنه. حالا اینجا غول دستای خودش رو محکم می کنه و یک بار انداز رو اجرا می کنه. داور دو امتیاز دیگه به دوبنده آبی میده و کشتی رو سر پا اعلام می کنه. بیست ثانیه فرصت مونده تا پایان مسابقه. داور دوباره سوت میزنه. سیریوس داره تقلا می کنه تا یک فن سه امتیازی بزنه. اما غول داره مقاومت می کنه. ده ثانیه تا پایان بازی. نه هشت هفت... حالا سیریوس زیر یک خم رو میگره تبدیل به دو خم میکنه غول رو بلند می کنه و به زمین میزنه! کمر و شانه های دو بنده آبی به تشک برخورد کرد! و ضربه فنی! ضربه فنی! حالا داور انگار قبول نداره. مربی تیم ایران در حالی که سه ثانیه به پایان بازی مونده اعتراض می کنه و از داورا میخواد که فیلم رو بازبینی کنن.
سیریوس کنار زمین قدم میزنه و غول داره با عصبانیت اعتراض می کنه. حالا هیئت داوران مثل اینکه میخوان نظر خودشونو اعلام کنن... بله! بله! ضربه فنی! سیریوس بلک از جمهوری اسلامی ایران با دو بنده قرمز در اولین بازی خودش حریف انگلستانی رو در ثانیه های پایانی بازی ضربه فنی می کنه و به نیمه نهایی راه پیدا می کنه. یک کشتی بسیار جذاب. درود به این قهرمان با غیرت از خطه جویبار.
اینجا همکاران اشاره می کنن وقت ما هم به پایان رسیده، از همه شما سپاس گذاریم و تا بازی بعدی شما رو به خدای بزرگ میسپاریم.


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۱۹ ۲۰:۴۷:۳۴


Re: بهترین ایده (زننده بهترین تاپیک)
پیام زده شده در: ۱۸:۴۵ جمعه ۱۹ آذر ۱۳۸۹


Re: کی, کِی, کجا؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۷:۲۸ جمعه ۱۲ آذر ۱۳۸۹
[spoiler=کیا؟]اونایی که میان تو تاپیک کی کی کجا پست می زنند[/spoiler]



Re: جدی ترین رقیب هری پاتر چیه؟گرگ و میش یا دارن شان یا...؟
پیام زده شده در: ۲۲:۰۲ سه شنبه ۹ آذر ۱۳۸۹
یادم نیست قبلا" رای دادم یا نه

به نظر من دارن شان


تصویر کوچک شده


Re: كلبه سپيد (ماجراهاي دامبلدور و خانواده)
پیام زده شده در: ۱۷:۴۹ شنبه ۶ آذر ۱۳۸۹
ناگهان اسکورپیوس در حالی که بدنش با طناب بسته شده بود از در به داخل پرتاب شد... تاپ!

لرد با تعجب و خشم به او نگاه کرد و گفت:
- ای مرگخوار ابله! مگه قرار نبود کار سیریوس رو یک سره کنی؟ بدهم پدر...

اما جمله لرد نصفه کاره ماند. زیرا در همان لحظه سیریوس از در داخل شده و جفت پا در شکم لرد زد. سپس با یک حرکت آکروباتیک کنار پروفسور فرود آمد.
دامبلدور و محفلیون که مبهوت حرکت سیریوس شده بودند، به خود آمده و چوبدستی هایشان را کشیدند.

لرد که نقش زمین شده بود با تقلا ایستاد و گفت:
- در شکم ارباب جفت پا می زنی؟ اوق... (افکت بالا آوردن خون)

مرگخواران که از ترس شست پایشان در چشمشان فرو رفته بود به کمک او رفتند.
لرد که معلوم بود خونریزی داخلی دارد گفت:
- بعدا" حساب همتون رو می رسیم.

سپس رو به اسکورپیوس کرد و گفت:
- به حساب تو هم جداگانه می رسم.

بعد از گفتن این جمله به همراه مرگخواران غیب شد.

دو هفته بعد ، خانه گریمولد

دو هفته بعد از ماجرای حمله لرد و پیش مرگان به خانه گریمولد، در یک روز زیبای پاییزی لندن، کفش های پاشنه دار فردی سکوت صبحگاهی را می شکست...خـــــــش خششش (افکت خرد شدن برگ های ترد پاییزی زیر پا) زینگ زیــــــنگ...

زنگ خانه محفلیون که همگی خواب بودند به صدا در آمد... هیچ کس برای باز کردن در نیامد...

زیـــنگ زیـــــــــــنگ...


باز هم کسی در را باز نکرد...

زیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنگ


ناگهان صدای تد ریموس در خانه تنین انداز شد:
- یکی اون در بی صاحاب رو وا کنه! جـــــــــــیمز! درو وا کن.

جیمز که پتوی گلبافت خود را به همراه داشت {از انتهای پتو، یویویی همراه با او کشیده می شد} با ناراحتی از پله ها پایین آمد و در حالی که زیر لب غرولند می کرد با چشمانی نیمه باز به سوی در رفت.

- کیه؟ مگه شما خواب نداری؟ کله سحر روز جمعه روز تعطیل چی میخوای؟ شما...

اما همین که چشمانش را به خوبی باز کرد زبانش بند آمد.

در اتاق پروفسور

تق تق تق!

دامبلدور با حالتی خواب آلود گفت:
- کیه؟ اگه گذاشتین یک روز تعطیل با آرامش بخوابیم.

- منم عمو دامبل، جیمز. یک خانم با کمالاتی دم در وایساده با شما کار داره.

ناگهان او همانند کسانی را که برق گرفته باشد از جا پرید و گفت:
- چی گفتی جیمزک؟ با من کار داره؟ الان میام...


تصویر کوچک شده


Re: سالن مسابقات کوییدیچ
پیام زده شده در: ۲۲:۳۶ سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۸۹
نام و نام خانوادگی (به لاتین):

Sirius Black

کشور :

Islamic Repoblic Of Iran

رشته ی ورزشی : (این قسمت برای سوژه دهی می باشد )

کشتی! Koshti (فردین معصومی )


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.