مرگخوارها طنابها و قلابهایشان را کنترل کردند و شروع به بالا رفتن از دیوار کردند.محفل ققنوس برخلاف تصور آنها بسیار مرتفع بود.درحال بالا رفتن طناب یکی از آنها شل شد.
سوروس اسنیپ:طناب من شل شده.الانه که سرنگون بشم.یکی به دادم برسه.
لوسیوس مالفوی:نگران نباش سورس.پاتو بذار روی سر من.خودم تا اون بالا میبرمت.
سوروس بعد از تشکر از لوسیوس پایش را روی سر او گذاشت.
بلاتریکس:ابله.چیکار داری میکنی؟
یکی از مرگخواران:خب طناب منم شل شده بود.فکر کردم میتونم از سر تو استفاده کنم.
بلاتریکس:
بعد از چند دقیقه مرگخوارها به یک پنجره کوچک رسیدند.
لینی:بچه ها به یه پنجره رسیدیم.به نظرتون چیکار کنیم؟
لوسیوس:به نظر من فورا وارد بشیم.چون اولا الان همه خوابن و کسی متوجه اومدن ما نمیشه و دوما سرم دیگه کم کم داره تو گردنم فرو میره.